کچلی 42 روزه بعد از «کلمات ترکشدار»
تاريخ : چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۱
کتاب «چهل و دو روز کچل» نوشته حسن کیقبادی خاطره داستانی است که خواننده را راهی یک پادگان آموزشی و یک شهر میکند.
به گزارش هنر نیوز به نقل از خبرآنلاین، اتفاقات کتاب «چهل و دو روز کچل» که توسط انتشارات هزاره ققنوس طی 42 روز از دوران آموزشی به صورت زنجیروار روی میدهد. این اتفاقات اصلا جنبه گزارش گونه ندارد بلکه به صورت داستانی روایت می شود. خواننده در طول داستان با شخصیت های اصلی و فرعی مختلفی آشنا می شود و رابطه آنها را بیان می کند. بعضی از این شخصیت ها و ماجراهایشان تا پایان همراه خواننده است و گروهی هم می آیند و می روند. تعدد شخصیتها و فضای یکنواخت محیطی، نویسنده را بر آن داشته تا از قلمی آمیخته به طنز استفاده کند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «جناب سروان حسابی ما را دواند. دو نفر دیگر را هم آورده بود که از خودش خشن تر بودند. تعجب کردم که به آن زودی آنها را از کجا پیدا کرد. تا یواش می دویدی لگد را می کوبیدند پشت رانت یا به .... من هم یکی دو تا خوردم. عجب دردی داشت. بعد از آن دو تا لگد، حسابی دویدم. به منشی فکر کردم و آن همه لگد که نثارش شد. باید حسابی درد داشته باشد. ولی دلم به حالش نسوخت. حقش بود. رسیدیم به کنار ساختمان نیمه ساخته ای. به اندازه یک کامیون آجر آن جا ریخته بود.
هر کدومتون پنج تا آجر توی کولتون بذارید. سریع. جلو آسایشگاه ازتون تحویل می گیرم. هر کی تحویل نده پدرشو در میارم. حالشو تا صبح می گیرم.
داد می کشید. او را هم اذیت کرده بودیم. اگر این اتفاق را پیش نیاورده بودیم، جناب سروان بعد از سرکشی هایش می رفت اتاق مسئول شب و تا صبح راحت بود. اما پا به پا ما می دوید. در آن هاگیر و واگیر، عده ای افتاده بودند به سبک سنگین کردن آجرها و احیانا آجرهایی که گوشه نداشته باشد. ماجرا دیدنی بود. توی آن تاریکی، عجب گرفتاری ای بود. من که سریع پنج تا آجر انداختم توی کوله ام. فقط مرتبشان کردم و با یک نخ که خیلی اتفاقی پیدا کردم بستمشان. بعد توی کوله جوری جایشان دادم که پشتم را زیاد اذیت نکند. رفتیم بالای کوه. آمدیم پایین. پا مرغی. کلاغ پر. سینه خیز. آجرهای داخل کوله هم قوز بالا قوز.»
خود نویسنده درباره این اثر میگوید: «بعد از خدمت سربازی شروع به بازنویسی متن خاطرات و پرداختن آنها به صورت داستان شدم که پس از بازنویسی های مکرر، تبدیل به کتاب ۴۲ روز کچل شد.»
حسن کیقبادی تاکنون در جشنوارههای «مهر»، «کلمات ترکشدار» «داستانهای کوتاه دانشگاه تربیت معلم» مقام اول و دوم کسب کرده است. این نویسنده جوان، تاکنون مطالبی را برای نشریات «راه» نوشته است. وی اینک سرگرم به پایان رساندن کار نگارش کتاب دیگری با عنوان «دیوانگیهای یک نویسنده حرفهای» است.