تایپوگرافی فارسی متضمن شناخت رموز خوشنویسی است
سعید نقاشیان در گفتگو با هنرنیوز؛
تایپوگرافی فارسی متضمن شناخت رموز خوشنویسی است
نقاشیان درباره لزوم شناخت خط فارسی برای طراحان گرافیک گفت: اگر رمزها را نشناسیم؛ قادر به خلق آثار تایپوگرافی نیستیم.
 
تاريخ : شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۴

نقاشیان هنرمند خوشنویس و استاد دانشگاه در رشته گرافیک درباره رمزهای خط فارسی و لزوم دانستن آن‌ها با ما سخن گفت.

تایپوگرافی از کجا برآمد و در چه زمان به وجود آمد؟


تایپوگرافی دارای سابقه دیرینی در کشور ما است. بقعه پیربکان اصفهان اولین بروز تایپوگرافی در دنیاست. اثری که متعلق به سده چهارم هجری و دوره سلجوقی‌ست. این اثر نشان‌دهنده آن است که هزار سال پیش ایرانیان از فن تایپوگرافی استفاده می‌کردند. این اثر صلوات کبیره‌است که از خاتم پیامبران آغاز شده و به مهدی موعود ختم می‌شود. اولین اتفاق در تایپوگرافی ایران آن بود که خط به بناهای آجری راه پیدا کرد. تایپوگرافی به این سند متعلق به ایرانیان است نه غربی‌ها. در واقع هنر تایپوگرافی شیوه‌های نوشتاری مختلف و فرم‌های متنوعی بود که برای حروف طراحی می‌شد. کاری که ابن مقله در خوشنویسی انجام داد را می‌توان مثالی مشهود از این اتفاق دانست. جدا کردن اقلام شش گانه – توقیع، رقاع، محقق، ریحان، نسخ و ثلث- از خط کوفی به همت ابن مقله خود گونه‌ای تایپوگرافی بود. امروز که به این خطوط نگاه می‌کنیم؛ در می‌یابیم که چه دانشی در پس این خطوط نهفته است. در واقع تایپوگرافی نه تنها یک هنر، بلکه یک دانش است. دانشی که اگر با خوشنویسی آشنا نباشیم؛ قادر به فعالیت در آن حوزه نخواهیم بود. هنرمندان برجسته‌ای چون رضا عابدینی، دامون خانجان‌زاده، مسعود نجابتی و صداقت جباری همه نخست علم خوشنویسی را به خوبی شناختند و سپس به هنر تایپوگرافی روی آورده اند. در واقع خط فارسی به سبب نوع نگارش متضمن رموزی است که تایپوگرافی فارسی را ارزشمند می‌کند.
 
مایلم قدری درباره رموز خط فارسی از شما بشنوم.

 
در ساختار خط فارسی جهت نوشتار از چپ به راست است. شاید کمتر کسی تاکنون به این موضوع اندیشیده باشد. داوینچی در دفترچه خود از راست به چپ می‌نوشت. خط او تنها در آینه قابل خواندن بود. او مفاهیم عرفانی و نیز معانی سمبولیک را از راست به چپ نگاشته بود. از راست به چپ نوشتن به معنای به پنهان و راز رفتن است. اما از چپ به راست نوشتن شهود مطلق را بیان می‌کند. به همین سبب بزرگان مضامین عرفانی را از راست به چپ می نویسند. اما چینیان که از بالا به پایین می‌نویسند مردمی یک بعدی و مقید به اصول تغییر ناپذیرند. اما امروز به پیروی از حروف لاتین، حروف فارسی به جدایی میل کرده‌اند. در صورتی که حروف فارسی در پیوند با یکدگر معانی و فرم‌های بسیاری را تداعی می‌کنند.
 
حرف‌ها نیز باید خود جداگانه مفاهیمی داشته باشند. مایلم قدری درباره حروف و مبانی رمزی آن‌ها توضیح دهید.
 

نه تنها حروف که حتی نام‌ها در خط فارسی برآمده از رمز و رازند. لیقه یعنی آن‌چه به مرکب لیاقت نوشتن می‌دهد. خوشنویسی ما به عالم معنا گره خورده است. ن دارای نقطه‌ای در میانه است که نشان از مبدأ وجود دارد. ن یعنی طواف. ب در معانی عرفانی خط فارسی به معنای کشتی است. ی هفت شهر عشق را نشان می‌دهد. در واقع در فرم‌های این حرف هفت شهر مولانا –عشق، طلب، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا- عیان شده است. فنا که مرحله آخر است، در تمامی حروف فارسی قابل رویت است. بخشی که به آن شمره می‌گویند و رهایی قلم از قید کاغذ را به رخ می‌کشد. تمام حروف از قوت مطلق یعنی طلب به فنا می‌رسند. قطع خوردن سر قلم، یکی دیگر از این رموز است. سه نقطه بودن الف هزاران معنا در خود دارد. 
نیسـت در لوحـه حـق جـز الف قامـت دوسـت     چـه کـنـم حـرف دگـر یـاد نـداد استــادم   
الف سه نقطه است. کمال انسانی از نظر عرفا سه مرحله‌ دارد. اسلام، ایمان، و احسان یا همان شریعت طریقت، حقیقت. که انسان کامل از آن پدید آید. انسان کامل نی است. قط زدن نی  دو سبب دارد. نخست آن‌که ازگ کامل باشد نمی‌توان با آن نوشت. دوم بخش قطع شده آن که نشان از گمشده دارد. هم‌چون انتظار منجی دل. 
چو در ره ببینی بریده سری    که غلطانم از سوی میدان ما
ازو پرس اسرار ما           کزو بشنوی سر پنهان ما     
الف در خود رمزهای زیادی نهفته است. مولانا در شعر خود به این نکته اشاره کرده است. مولانا می‌گوید: 
ای عاشقان ای عاشقان چیزی ندارم جر الف     اما الف را بر درش من هر شبی چون نون کنم
بنابر این یک خوشنویس و تایپوگراف باید با سر حروف آشنا باشند. این موضوع که سنت رها می شود و از شیوه‌های غربی استفاده می‌کنند؛ اشتباهی بزرگ به حساب می‌آید. حروف در کنار هم معنا می‌یابد. چراکه حروف در کنار هم همان معنی را القا می‌کنند که شوپنهاور آن را گشتالت نام داده. همه حروف باید متصل باشند تا معنا را القا کنند. ما باید به این رمزو آشنا باشیم. چراکه آشنایی با تایپوگرافی یعنی آشنایی با خوشنویسی سنتی ما. تایپوگافی غربی به عنوان یک مرجع تقلید برای ما موفقیت ناپذیر است. چراکه دانش مردم غرب دانش شهودی نیست. دانش آن‌ها مکتبی و عینی است و دانش ما ذهنی است. ما نمی‌توانیم از فرم‌های آن‌ها الگو بگیریم. شاید بی توجهی ما برخواسته از داشته‌های پر تعداد است.
 
تایپوگرافی ایران مدتهاست که به تکرار رسیده است. در واقع حتی در آثار هنرمندان برجسته اگر دقیق شویم؛ متوجه می‌شویم که دور تکرار آن‌ها را نیز به خود گرفتار کرده و سال‌هاست که خلاقیت تازه‌ای در کارشان دیده نمی‌شود. حتی بسیاری از آن‌ها نیز شاگردانشان را به این دور باطل مبتلا می‌کنند و آثار هنرجویانشان تکرار آثار آن‌هاست. این تکرار به چه سبب در تایپو گرافی اتفاق افتاده است؟

 
در واقع این موضوع حقیقت دارد اما امروز بسیاری از شاگردان تکرار استاد خویش هستند و این موضوع نشانه مرگ استاد و شاگرد است. چراکه یک ایده تکراری دیگر ارزشمند نیست و ارزش یک کار هنری به یکتایی آن است.
کد خبر: 59060
Share/Save/Bookmark