نگارخانه به سبک ایرانی
13 دی 1394 ساعت 10:08
نه هنرمندان از تعهد به همکاری دائم با یک نگارخانه ثابت، احساس امنیت شغلی دارند و نه نگارخانهها خطر سرمایه گذاری روی هنرمندان انحصاری را میپذیرند. این نوع رابطه سرانجام به نوعی بیاعتمادی دو طرفه و البته انواع بیاخلاقیها و بداخلاقیهای حرفهای منجر شده و میشود.
سعید فلاح فر- در ماده۱ آئین نامه صدور اجازه تاسیس، انحلال و نظارت بر فعالیت نگارخانهها در تعریف نگارخانه آمده: نگارخانه به مکانی اطلاق میشود، که برای نمایش و عرضه آثار هنرهای تجسمی و هنرهای سنتی شامل تابلوهای نقاشی، خوشنویسی، عکس، مجسمه، سفال، آثار گرافیک، حکاکی، و نظایر آن توسط اشخاص حقیقی و یا حقوقی ایجاد میگردد. در ماده ۲ نیز هدف از تأسیس نگارخانه اینچنین فهرست شده است:
الف ـ تلاش برای ارتقاء آشنایی مردم با آثار هنری و اشاعه مفاهیم و ارزشهای فرهنگی و هنری
ب ـ فراهم آوردن زمینههای رشد و اعتلای هنرهای تجسمی و سنتی از طریق معرفی هنرمندان و آثار هنری
ج ـ عرضه و فروش آثار هنری با رعایت سایر مقررات مربوط
د ـ اقدام به انجام مبادلات بینالمللی آثار هنری در چهارچوب قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران.
بنابراین و بنا بر یک عرف جهانی، نگارخانه نه موزه هنر است و نه بساط دستفروشی. نگارخانه نه کلاس درس دانشگاهی است و نه شرکت سهامی خاص و عام. نگارخانه نه به تعبیری بنگاه اقتصادی و تجاری است و نه به تعبیر گروه دیگر هم شأن دوسالانهٔ هنری و ویترین بلامنازع هنر کشور. نگارخانه راسته فروشگاههای صنایع دستی و شبه هنری خیابان ویلا و میدان نقش جهان هم نیست. نگارخانه حتی حراج و اونینگ هم نیست. نگارخانه محل عرضه هنر نیست. اما بازاری مبتنی بر اصالت سود مادی و کسب درآمد هم نیست. نگارخانه محل عرضه و فروش آثار هنری است. بدون درک تناسب و جایگاه هنر و اقتصاد، فهم معنای نگارخانه غیرممکن و نسبت نامتوازن به هر کدام، بیمایگی است. اگر هنر فصلی از اصالت فعالیت نگارخانه نباشد که لزومی به تاسیس صنفی مستقل نبود و این کالاها در فروشگاهها و ویترینهای معمولی ارائه میشد. اگر نگارخانه تنها ملزم به ارائه و اشاعه هنر بود که ساختاری مستقل پیدا نمیکرد و یا محل عرضه هنرهای مبتنی بر ایده واحد مجموعهها یا اجرای چیدمان و پرفورمنس و... نمیشد.
مخاطب گالری نه تماشاگر موزه و نمایشگاههای رقابتی جشنواره هاست و نه خریداری که در میان اجناس تلنبار شده مغازه، فقط به قصد خرید آمده باشد. نگارخانهای که به قدر کافی فروش ندارد هم مثل نگارخانهای که هنر را ـ فارغ از کیفیت و نیاز جامعه ـ تنها کالایی تجاری میداند، ناموفق است. نگارخانه داری در فرهنگ ایرانی (اگر موجب سوء تعبیر بهانه گیران نشود) نزدیک به همان معنای فخیم قهوه خانه داری است که در طی چند دهه اخیر از دست دادهایم. فرهنگی که ضمن ادای احترام به همه بایدهای اجتماعی، نافی درآمد نیست.
از منظری دیگر؛ نگارخانه نه آنچنان نقش حاکمیتی دارد که مستقیماً زیر نظر دولت اداره شود و نه آن قدر از سرنوشت فرهنگی جامعه مجزاست که بیهیچ نظارتی، به مردم کوچه و خیابان واگذار شود. هیچ تجارتی بدون حفظ حقوق و منافع ملی و جمعی نمیتواند آزادی مطلق داشته باشد و هیچ دولتی تمایل به تحمل دشواریهای دخالت در همه امور شخصی مردم را ندارد. در نتیجه فعالیت نگارخانهها تنها در توازن این دو قطب قابل تحقق است.
نگارخانهها یکی از مهمترین مراکز منسجم و مرتبط هستند که سلیقه عمومی طبقه متوسط کشور را تعیین و تعریف میکنند. از طرفی گستردهترین نهاد برای توسعه هنر حرفهای هنرمندان میباشند. حرفهای در هر دو معنای کیفی و اقتصادی. هنر حرفهای هم حائز ویژگیهای برجسته زیبائیشناختی، تعهدات اجتماعی و هنری است و هم میتواند به طور کامل معاش هنرمند را تامین و تضمین کند. گردش اقتصادی، کسب درآمد و تجارت (در معنای معمولی) وظیفه برآوردن نیاز مالی، تولید ثروت ملی و معاش افراد را به عهده دارد و نهادهای فرهنگی و هنری وظیفه ارتقاء کیفی هنر را. نگارخانه محل تلاقی این دو اصل مهم هنر اجتماعی است و نمیتواند و نباید از حدود اعتدال این دو خارج شود. بدیهی است بخش اقتصادی نگارخانه هم تنها با انتفاع نگارخانه از طریق انتفاع هنرمند قابل توجیه میکند.
گشت سادهای در وضعیت نگارخانههای تهران نشان میدهد؛ فاصله زیادی بین وضعیت موجود و معنای واقعی نگارخانه داری وجود دارد. تقریباً برایند نگارخانه داری در تهران حکایت از عدم تعادل در دو بازوی هنر و درآمد است. قانون گذار در ماده ۱۴ آئین نامه مربوطه به صراحت اعلام مینماید: «مدیرنگارخانه با توجه به درجهبندی نگارخانه خود میتواند حداکثر (حداکثر) سی درصد از درآمد حاصل از فروش آثار امانی هنرمندان را در مقابل فروش و ارائه خدمات به عنوان حقالعمل دریافت کند.» تا از این طریق مدیران نگارخانهها را وادار به فعالیت در عرضه و فروش آثار کند. در حالی که قریب به اتفاق نگارخانههای فعلی بدون توان و انگیزه کافی برای فعالیتهای اقتصادی، با وضع مبالغ هنگفت ورودی و یا دریافت وجوهی به عنوان هزینههای تبلیغاتی، صرفاً نقش اجاره داری دیوارهای نگارخانه را انجام میدهند یا به درآمدهای جانبی نامربوط [و گاهی غیرقانونی] دلخوش میکنند.
کد خبر: 87000
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdce778v.jh8f7i9bbj.html