در عصر حاضر پدیدهای به نام ماهواره توانسته است به شکلی همه جانبه تمامی ابعاد زندگی به ویژه فرهنگ خانواده را تحت تاثیر قرار دهد. این نکته را باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از فرهنگها صرفا از طریق عوامل درونی دچار تغییر و دگرگونی نمیشود، بلکه مجموعهای عوامل خارجی در ایجاد این گونه تغییر و تحولات دخیل میباشند.
شبکههای ماهواره عمدتا به تلقین ارزشها و هنجارهایی میپردازند و افراد را از فرهنگ دینی و ایرانی دور میکنند. مخاطبین ماهوارهای با ناآگاهی از آسیبهای این برنامهها، دچار از خود بیگانگی و از دست دادن هویت فرهنگی میشوند حال آنکه آسیبهای اجتماعی بخش عمدهای از سرمایههای فرهنگی جامعه را تهدید میکند. در واقع رسانههای جهانی حاوی پیامها و پیامدهایی است که میتواند شخصیت کودکان و نوجوانان و جوانان را به سادگی تحت تاثیر قرار دهد و به سمت وسویی خطرناک بکشانند.
کودکان از جمله افرادی هستند که بدون اینکه بدانند و بخواهند درگیر رسانهای چون ماهواره میشوند، آنها تجربیات کوچکی از آن بدست میآورند که گاه در بلند مدت آنقدر بزرگ میشود که گنجایش فکر کوچک آنها را ندارد. برنامههای شبکههای مختلف در ذهن کودکان به آرامی قدم میزند و باورهای خود را هر چند کوچک در گوشهای از ذهن آنها جای میدهد.
ماهواره به عنوان رسانه، یکی از مهمترین وسایل آموزش است. با نمایش برنامههایی، از نظر جسمی و جنسی برای بچهها کلیشههای جدیدی میسازند به نوعی کودکان را با دوگانگی مواجه میکنند و کودک با تمام آنچه درکش نمیکند، تنها میماند و بعد از مدتی به کلیشههایی که دیده است، علاقهمند میشود و سعی میکند شبیه آنها شود. نکته حائز اهمیت این است که رسانهها محتوایی دارند که که کودکان نه تنها در همان لحظه بلکه بعد از گذر زمان در مورد آن صحبت میکنند.
این رسانه با تلاش بیوقفه خود سعی دارد، هر آنچه خانواده ساخته است با تلنگری خراب کند. برنامههای ماهواره در مواردی با ذهن کودکان طوری بازی میکند که الویتهای ذهنی شان نامنظم میشود و در ارزشها و عقایدشان ناهماهنگی ایجاد میشود. در مواردی این برنامهها الگوهای رفتاری منفی را مثبت تصویرگری میکنند و نگرش افراد را نسبت به زندگی و واقعیتهایی که با آن مواجه هستند، تغییر میدهند.
نکته حائز اهمیت این است که وقتی افراد درگیر وسیلهای چون ماهواره میشوند، یادشان میرود فرزندانشان همراه با آنها غرق برنامههای این رسانه شدهاند. گاهی فراموش میکنند؛ رسانه پیام است و عقاید و ارزشهایشان را به مرور از بین میرود. اگر روزهای اول با نگاه کردن به برنامههای ماهواره وجدان درد میگرفتند اما به مرور دیگر دردی را حس نمیکنند. به نوعی میتوان گفت نابود شدن بنیانهای زندگی کودکانشان را هم نمیبینید.
افراد با هدف و بدون هدف پای جعبه سیاه مینشیند و گاهی همین قدر که رضایت خاطرششان جلب شود، هدف و عقایدشان را فراموش میکنند تا آنجا که گاهی معتاد چنین سریالهایی میشون اما رسانه هیچگاه هدف خود را از یاد نمیبرد و آمده است تا به مخاطبان بگوید درباره چه فکرکنند و سپس چگونه فکرکردن را برآنها تحمیل میکند.
رسانههای ماهوارهای به عنوان یک ابزار تلاش دارند تا با نفوذ در باورها و اعتقادات مردم، نوع نیاز افراد را تغییر دهند، با توجه به اینکه محافظت از فکر و اندیشه بر عهده خود افراد است اما بسیاری از مخاطبین ماهواره نمیدانند در مقابل آنچه این رسانهها به آنها عرضه میکنند، چگونه رفتار کنند.
برنامههای این شبکه باعث فروپاشی اعتقادات و ارزشهایشان میشود و ارزشهای حقیر و بیبنیانی را جایگزین میسازند. ماهواره با برنامههای خود، ابتذال را طبیعی جلوه میدهد و خشونت و مذهب زدایی را رواج میدهد. بی توجهی به آسیبها و تهدیدهای پیامهای ماهواره ابعاد زندگی تک تک اعضاء خانواده را تهدید میکند.
اگر مخاطبان ماهواره به ابزاری چون سواد رسانهای مجهز باشند و نسبت به رسالت رسانههای خارجی آگاهی داشته باشند، میتوان تاثیرات این رسانه را کاهش داد و مانند یک بیماری آن را کنترل کرد. یادمان باشد هر فردی میتواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد. آموزش هر گونه تلاشی برای درک این رسانه بینش افراد را در مسیر بهتری قرار میدهد.
هانیه ورشوچی