از حلاجی تاریخ نهراسیم
گفتگوی تفصیلی هنرنیوز با دکتر علی اکبر تشکری بافقی؛
از حلاجی تاریخ نهراسیم
فضای مجازی و فیسبوک انبوهی از اطلاعات و مطالب تاریخی را در صفحات و کتابخانه های خود به مخاطب ارائه می کند که بخش قابل توجهی از این مطالب ثقه نیستند و شبهاتی به آنها وارد است.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۳

با دکتر علی اکبر تشکری بافقی عضو هیئت علمی دانشگاه یزد و مدیر گروه تاریخ دانشکده علوم انسانی در این باره به گفتگو نشسته ایم؛ 

*آقای دکتر تشکری، در حال حاضر در فیسبوک و سایر شبکه های مجازی کتابخانه هایی وجود دارد که کتب متعدد در حوزه تاریخ در آنها به علاقه مندان توصیه می شود لیکن اغلب این کتب تالیف مستشرقان است. به نظر شما این موضوع چه آسیب هایی در پی دارد؟ 

آثار و کتاب‌هایی که در صفحات مجازی اعم از فیسبوک و سایت‌ها وجود دارد به چند دسته قابل تقسیم است: قسمی از این آثار، آنهایی‌ست که در مواجه با اسلام نوشته شده است به عبارت دیگر، رویکرد تاریخی اسلام از دیدگاه مستشرقین است. قسم دوم کتاب‌هایی است که در چارچوب ایدئولوژی اسلامی است که معرف دیدگاه اهل سنت است یعنی آثاری که آنها، عمدتا در ارتباط با مفاهیم شیعی نوشته‌اند و به نوعی ضد شیعی است و به عبارتی در این آثار سعی شده است اسلام از دیدگاه تسنن مطرح شود که رویکرد این آثار بیشتر تخریبی است، البته کتاب‌هایی هم وجود دارد که چون با تعصب تسنن همراه است به نوعی سعی می کند نگاه غالب در تشیع را زیر سوال ببرند. قسم سومی که نه فقط در فیسبوک بلکه فضای مجازی را پر کرده است نگاه غربی‌ها به شرق است که این نگاه را باید در لایه هایی چون اینکه این مستشرقین در چه برهه زمانی به ایران آمده‌اند، از کجا آمدند، با چه ماموریتی آمده اند، دنبال چه می گشتند و به چه زوایایی ریز شدند و اینکه آیا آنچه نوشته اند تمام هر آنچیزی است که در ایران وجود داشته است یا نه، بررسی کرد. 

*درباره نوع نگاه مستشرقین و تالیفاتشان بالاخص در بخش سفرنامه ها چه توضیحاتی وجود دارد؟ 

نگاهی که غرب به شرق دارد و اینکه آیا این نگاه درست است یا غلط در سفرنامه ها انعکاس بهتری دارد؛ یعنی بسیاری از مفاهیم و سنت‌های شرق از منظر غرب که بعد از انقلاب صنعتی و رشد و تغییرات مکاتب فکری دچار تحولاتی شده بود عمدتا به عنوان نمادهای عقب ماندگی لحاظ شده و آنها با انتشار این آثار در اینترنت و فضای مجازی  تاکید بر این دارند که شما_شرق_ چیزی نداشتید و جامعه عقب افتاده ای داشتید که نجات بخش شما ما بوده ایم کما اینکه مبلغان مسیحی در ایران همیشه مؤکد این موضوع بودند؛ مؤکد اینکه ما ماموریت الهی داریم که کشورهای عقب مانده را رشد بدهیم، لذا باید بررسی کرد که پس زمینه و هدف ذهنی آنها برای سفر به شرق چه بوده است؛ یعنی آیا برای آشنایی با شرق به اینجا سفر کرده اند که چنین چیزی بسیار ضعیف است یا برای ماموریت سیاسی آمده، یا با ماموریت تبلیغ دینی سفر کرده اند، با هر کدام از این اهداف قائدتا نگاه آنها و نوشته هایشان تفاوت هایی دارد؛ یعنی اگر با زاویه دین و تبلیغ دینی آمده باشند در آثار آنها «اسلام» عامل عقب ماندگی فرض شده است گویی که اگر ما مسیحی می شدیم هم چیز درست می شد،یا با نیت و اهداف سیاسی چون ایران در آن دوره در تقابل روس و انگلیس گرفتار بوده است اگر مستشرق انگلیسی بوده یک نوع و اگر روسی بوده نوع دیگری از نگاه ها را می توان در اثر او مشاهده کرد لذا اگر این موارد از هم تفکیک نشود و به صورت معیار و ملاکی برای شناسایی شرق به ویژه ایران مطرح شود می تواند بسیار خطرناک باشد، به انضمام اینکه معمولا در نگرش های دینی مستشرقین و افرادی از آنها که مطالعات آکادمیک داشته‌اند تا تقریبا قرن نوزدهم اسلام را در قالب تسنن می شناختند و چیزی از اسلام شیعه حتی در مراکز آکادمیک اروپا نمی دانستند. 

*مخاطب مطالب تاریخی در رسانه ها، فضای مجازی و فیسبوک اغلب به مطالب موجود در این فضا اعتماد میکند و با اکتفا به همین مطالب سراغ منابع دیگر نمی رود. درباره آسیب های این امر توضیحاتی بفرمایید. 

ببینید ما با نگاهی در فضای مجازی سر و کار داریم که برگرفته از آثار مستشرقین است که می تواند تاثیر نابهنجار در شناخت مخاطب از تاریخ شرق بگذارد؛به عبارت دیگر اگر مخاطب این مطالب و کتاب های معرفی شده در فضای مجازی عوام باشد یعنی منهای پشتوانه به این آثار نگاه بکند مطمئنا به شناخت ناقصی از تاریخ می رسد؛ برای مثال سفرنامه‌ها جزئی از منابع شناسایی گذشته هستند و اگر این سفرنامه ها با آن ویژگی هایی که دارند یعنی بر ابعاد زیرین جامعه نورافکن می اندازند اگر با سایر منابع(ادبی، دینی و غیره) لحاظ شود آن موقع می تواند بخشی از ضعف و خلا اطلاعاتی ما را پُر کنند اما اگر قرار باشد صرفا سفرنامه ها معیار بشود دچار نقصان اطلاعات می شویم چون در این صورت از منظر یک مستشرق هرچه که با آداب و رسوم و مناسک آنها متفاوت است معوج است و اگر از این زاویه به تاریخ نگاه کنید تماما عقب ماندگی می بینید. 

*برای تصحیح مطالب تاریخی که در فضای مجازی وجود دارد اغلب هیچیک از مورخین وارد عمل نمی شوند تا دیدگاه درستی به مخاطبان بدهند. اینکه در فضای مجازی مخاطب متخصص اندک است خود آسیب هایی به همراه دارد.نظر شما در این باره چیست؟ 

بله متاسفانه مخاطب متخصص در فضای مجازی اندک است و لذا مطالب تاریخی با هر دیدگاهی به خورد مخاطب عام داده می شود؛ عده ای این رویکرد را ترویج می کنند ایران باستان بسیار شکوفا بوده است و همه بدی ها به گردن اعراب می اندازد و اینکه قرآن وحی نیست و آورده محمد(ص) است، عده دیگر به برتری های دوره اسلامی به شکل افراطی می پردازند، عده ای هم در تقابل با آنها دریچه هایی را باز می کنند و مواردی را که همان مخاطب عوام تا به حال نشنیده را مطرح می کنند برای مثال ماجرای زن های پیغمبر را مطرح می کنند و آن را خلاف شرایط امروز جامعه می دانند و مخاطب عام آن را به آن سمت می برند که این موضوع را عیب بداند چراکه آن را با فضای پیرامونش _رواج تک همسری از قرن بیستم_ می سنجد در حالیکه نگاه تخصصی و علمی در تاریخ حکم می کند که هرچیز را در قاب زمانش لحاظ کنیم. لذا مشکل ما تفاوت مخاطبین مصرف کننده این آثار است. 

*علت اینکه هر آنچه در فضای مجازی در حوزه تاریخ مطرح می شود برای مخاطب باورپذیر است چیست؟ 

علت اینکه بسیاری از چیزهایی که در تاریخ گفته می شود در باور مخاطب جای می گیرد به دلیل ضعف ما در پرداخت تاریخ است یعنی نیامده ایم گذشته را حلاجی کنیم و همیشه از تاریخ گل و بلبل نشان مردم داده ایم در صورتیکه اگر اینطور است چرا هرکس از بیابان آمده حاکم ما شده است، پس بنابراین وقتی کسی نمی رود در این ساختار‌ها تحقق کند یا بنا به شرایطی اجازه ندارد که تاریخ را حلاجی کند آن موقع همه این موارد باورپذیر می شود. از نظر من ذهن عوامانه ذهنی است که نمی تواند جامعیت داشته باشد، ذهنی است که ساده است و پیچیدگی ندارد، تو در تو نیست، ذهنی که تو در تو نباشد هرچه در آن بریزی می خورد و تعارض هم اگر یک وقت احساس بکند تعارض را زیر سبیلی رد می‌کند. 

*آیا اینکه ما به تاریخ بها نداده ایم تا فرصتی برای نشان دادن لایه های خود به ما داشته باشد سبب نشده است تا امروز مخاطبان صفحات فیسبوک و فضاهای مجازی به آسانی دچار لغزش و انحراف در فهم تاریخ بشوند؟ 

تاریخ یکی رشته‌های پر سواستفاده در همه جوامع است که از طریق آن می توان غرور ملی را افزایش داد و شرط آن هم این است که دروغ بگوییم و واقعیت نگوییم. این مخاطب ولو دانشگاهی اگر مطالعات تاریخی نداشته باشد دچار لغزش می شود چون بازیگران تاریخ نیستند در غیاب آنها همه متخصص هستند و همه قادرند تاریخ بسازند که این مسئله از این موضوع برآمده است که در جامعه ما با علوم انسانی تخصصی برخورد نشده است. 

* چه راهکاری برای فهم درست تاریخ به مخاطبان فضای مجازی پیشنهاد می کنید؟ 

به اعتقاد من سه مدل مواجه با تاریخ وجود دارد؛ یک مدل تاریخ خواندن است، دوم تاریخ ساختن و سوم تلاش برای فهم تاریخ است؛ تاریخ خواندن همان قصه شبانه پدربزرگ مادربزرگ هاست، اینکه خشایار شاه و کورشی بوده است و امیرارسلان نامداری که زمانی در تاریخ زیسته اند؛ تاریخ خواندن همان چیزی که ما الان داریم دال بر اینکه اینها خوبند آنها بد، اینها سفیدند آنها سیاه و سعی مخاطب عوام این است که سفیدی ها را در تاریخ خودش پیدا کند.
قسم دوم تاریخ سازی است که بر اساس ذائقه مخاطب چیزی که نیست را درست کنیم و وقتی بخواهیم درستش کنیم باید افاضاتی از هر سو به آن بچسبانیم؛ به اعتقاد من تاریخ ساختن همراه است با تاریخ دوختن است که بخش هایی را می سوزانیم و بخش های دیگر را بزرگ می کنیم و این بار یک ساختمان می سازیم که این ساختمان وقتی در مقابل تلنگر کوچک نسیمی قرار بگیرد بهم می ریزد.
اما قسم سوم تاریخ با این مفهوم مطرح می شود که «گذشته دنباله اش من هستم پس تاریخ نمرده است»، دوم اینکه مستلزم این است که ما نمی توانیم به واقعیت دقیقا آنگونه که بوده دسترسی پیدا کنیم و سوم اینکه ما باید برای فهم واقعیت تلاش کنیم هرچند می دانیم به طور کامل به آن نمی رسیم که این تلاش مستلزم بهره جویی از روش هایی است و به ابزارهای دیگری همچون فلسفه تاریخ، استفاده از دستاوردهای علمی سایر علوم مثل مردم شناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی، لذا هرچه این پارامترها بیشتر لحاظ شود سطح تعصب پایین تر می آید چون می خواهیم گذشته را بفهمیم و شناخت درست از آن برسیم؛ پیشنهاد من به مخاطب فضای مجازی این است که برای فهم تاریخ اگرچه در حد مطالعات عمومی تلاش کند تا در مسیر شناخت تاریخ دچار اشتباه نشود.

گفتگو از: مریم خاکیان

کد خبر: 74244
Share/Save/Bookmark