سريال حضرت يوسف (ع) يكي از سريال هاي مذهبي و برگرفته از قصص قرآني است كه اخيراً از سوي شبكه اول سيما هر جمعه شب ميهمان خانواده هاي ايراني است. اين سريال كه به گفته قرآن، بهترين سرگذشت براي انسانها است بارها دستمايه فيلم و سريال از سوي فيلمسازان جهان قرار گرفته است، اما آنچه اين سريال را براي مخاطب حائز اهميت كرده است ايراني بودن اين اثر است.
« فرج الله سلحشور » سازنده اين اثر مذهبي در حالي خود نيز هر جمعه شب بيننده اين اثر است كه به گفته او استقبال از اين سريال هر روز افزون تر مي شود و كارشناسان و علما نيز پخش اين سريال را منطبق با آيات قرآني مي دانند. او معتقد است استقبال روز افزون اين سريال در بين خانواده ها به بركت قرآن است و با پيش رفتن سريال نيز اين استقبال افزون تر خواهد شد. سلحشور از سوي ديگر چندان اعتنايي به منتقدان اين اثر ندارد و معتقد است بسياري از انتقادها فاقد بار كارشناسي و فني است و اگر ايرادي هم به اين اثر وجود دارد ايرادي از سر ناآگاهي به سوژه هاي قرآني است.
به گفته كارگردان حضرت يوسف (ع) گويا از هر طايفه و قومي بسيج شده اند تا از اين سريال ايراد بگيرند در حالي كه هيچگاه چنين حجمي از انتقادها نسبت به آثار سبك، بدآموز و ضد مذهبي كه در اين كشور ساخته شده، نشده است. خبرنگار هنرنيوز در خصوص اين سريال گفتگويي تفصيلي با « فرج الله سلحشور» انجام داده است كه مي خوانيد :
• آقاي سلحشور ! بعد از پخش 23 قسمت از سريال حضرت يوسف (ع)، نگاه مخاطبان و كارشناسان را به اين اثر چگونه ارزيابي مي كنيد؟
** بسم الله الرحمن الرحيم؛ در حال حاضر سريال حضرت يوسف (ع) با استقبال بيشتري رو به رو شده و معمولاً هم بينندگان از اين اثر راضي هستند و درصد ناراضيان اين سريال درصد كمي است و من اين استقبال را از بركت قرآن مي دانم چرا كه قرآن به خاطر فطري بودنش به راحتي با فطرت انسان ها ارتباط برقرار مي كند و همين عامل موجب شده كه مردم به سمت اين سريال كشيده شوند، اما بنده نيز از كارشناسان، علما و بزرگان هم در خصوص پخش اين سريال سئوال كردم و اكثراً سريال را منطبق با آيات قرآن و روايات دانستند و برخي ها هم معتقدند اگر موردي هم به سريال اضافه شده از ملزومات سريال بوده تا داستان تكميل گردد و سخنان اين آيات عظام و علما هم اينك بر روي سايت سيما فيلم منعكس شده است كه اكثراً معتقدند اگر قرار باشد همه قصه حضرت يوسف (ع) را بر اساس آيات قرآن بنا كنيم براي مطلب كافي نيست بلكه صحنه هاي اضافه شده از ملزومات كار است و از سوي ديگر استقبال كار را از طرف مردم يك امتياز مثبت مي دانم و بزرگ ها و مردم هم به ما لطف دارند و ما را تشويق مي كنند.
• نظر شما نسبت به انتقادهايي كه كم و بيش از سوي برخي از منتقدين و حتي مردم اعلام مي شود، چيست؟ آيا اين انتقادها را در راستاي تضعيف سوژه هاي مذهبي ارزيابي مي كنيد يا اينكه ممكن است برخي از اين انتقادها داراي بار فني و كاشناسي نيز باشد؟
** معمولاً بار فني و كارشناسي در اين انتقادها بسيار كم است و بيشتر اگر ايرادي به اثر مي گيرند، ايراد محتوايي است كه آنها هم كه ايراد مي گيرند، دو دسته اند : يك دسته عالمانه انتقاد مي كنند و حق هم دارند، اما دسته ديگر، مغرضانه ايراد مي گيرند يعني بدون اينكه ايرادي را در سريال ديده باشند از سر ناآگاهي و برخي حتي آگاهانه سعي مي كنند ايرادي به سريال وارد سازند چون تحقيق نكرده اند و با اين سوژه آشنايي كامل ندارند، ايراد مي گيرند. به عبارتي از هر طايفه اي، مخالف داريم، اما علما، بزرگان و همچنين مردم بدون توجه به اين مخالفت ها، سريال را مي بينند و ما را هم مورد لطف و محبت قرار مي دهند.
• من مايلم به صورت مصداقي به چند ايرادي كه گرفته شده، اشاره كنم. يكي از آن ايرادها، حسادت بيش از حد فرزندان يعقوب نسبت به يوسف است كه به نظر مي رسد چندان زمينه چيني براي اين گونه احساسات منفي نشده است؟
** چه كساني اين ايرادها را مي گيرند؟ اين موضوع براي من مهم است آيا مثلاً علما معتقدند فرزندان يعقوب اين قدر حسود نبودند؟ اگر اين قدر حسود نبودند پس چرا نقشه كشيدند برادر خود را از بين ببرند و بُكشند و يا بعد با كمي گذشت به اين نتيجه رسيدند كه يوسف را در سرزمين دور رها كنند و او را از چشم پدر دور كنند. اگر حسادتي نبوده، پس اين عمل شديد و ظلم بزرگ در حق پدر كه مي دانستند چقدر حضرت يوسف (ع) را دوست دارد چه بوده است؟ معلوم است كه اين انتقادها، انتقادهاي به جايي نيست از سوي ديگر ما نيز تلاش كرديم در جاي جاي اين سريال زمينه حسادت برادرها به يوسف را به تصوير بكشانيم كه بعضي از اين حسادت ها و ديالوگ و برخي نيز از رفتار و كردار برادرها هويداست.
• انتقاد ديگري كه مطرح است اين است كه برخي ها معتقدند برادران حضرت يوسف نيز اگر چه همچون يوسف زيبا نبودند اما زيبا روي بودند به گونه اي كه حضرت يعقوب به هنگام ورود برادرها به شهر به آنها توصيه مي كند كه از يك دروازه وارد نشوند تا از چشم حسودان در امان باشند؟ اما در اين سريال برادران، خوي و روي پليد دارند؟
** اين انتقاد را من نمي پذيرم. اينكه برخي ها معتقدند همه برادرهاي حضرت يوسف زيبا بودند از اسناد اسرائيلي ها است چرا كه بني اسرائيل كه تاريخ را مي نوشتند دوست نداشتند در تاريخ ثبت شود كه برادران حضرت يوسف داراي خوي و روي بدي بودند و چون قوم يهود و تاريخ نويسان اسرائيل كه معمولاً زير نظر سلاطين بني اسرائيل تاريخ را مي نوشتند همواره تلاش داشتند برادران حضرت يوسف (ع) را قدرتمند، زيبا با سخاوت، شجاع بنويسند، اما اينكه چرا پدر به فرزندانش توصيه مي كند كه از چند دروازه وارد شهر شوند به خاطر چشم خوردن نبوده است بلكه به اين دليل بوده كه به چشم نيايند چون پدر دلش مي خواسته كه برادرهاي يوسف به شهر بروند و گندم بگيرند بدون اينكه بنيامين را به عزيز مصر نشان دهند چرا كه حضرت يوسف (ع) و نگهبانان دروازه ها، برادرهاي يوسف را از روي تعداد آنان مي شناختند و اگر هر كسي 10 برادر كنعاني را مي ديد مي شناخت، اما اگر دو تا دو تا آنها را مي ديدند متوجه نمي شدند و به همين دليل است كه حضرت يعقوب (ع) مي فرمايد شما از دروازه هاي مختلف وارد شهر شويد تا شناسايي نشويد.
• سئوال بعدي من در مورد خواب حضرت يعقوب (ع) است برخي ها معتقدند اين خوابي كه حضرت يعقوب (ع) مي بيند مبني بر اينكه گرگ ها به دنبال كودكي هستند سنديت ندارد.
** حالا ممكن است سنديت نداشته باشد، اما تضادي هم با خواب حضرت يعقوب (ع) ندارد. خواب هاي زيادي روايت شده، شواهد در تاريخ زياد نقل شده، اما قرآن در اين مورد موجزگويي مي كند و از بين خواب ها و حوادث مختلف، شاخص ترين آن را بيان مي كند لذا اين خواب در تاريخ وجود دارد در حالي كه اگر سنديت هم نداشته باشد به جايي برنمي خورد يعني لطمه به جايي نمي زند بلكه در تأييد داستان است.
• در سريال شاهديم هر گاه حضرت يوسف (ع) در شرايط سخت و گناهي رو به رو مي شود فرشته اي بر او نازل مي شود و او را از گناه محفوظ و هشدار مي دهد در حالي كه حضرت يوسف (ع) به لحاظ شأن پيامبري، مصون از گناه بوده و نيازي به تذكرات اين چنيني نبوده است.
** البته ما در سريال به اين شيوه عمل نكرديم به عنوان مثال در رويارويي حضرت يوسف (ع) با زليخا، زليخا مي خواهد از قدرت مالكيتش استفاده كند و يوسف را وادار به تمكين كند، لذا هنگامي كه مي بيند با زبان، عشوه و ترفند زنانگي نمي تواند يوسف را به چنگ بياورد به زور متوسل مي شود و يوسف را مي زند، يوسف تصميم به تلافي مي گيرد كه زليخا را بزند كه فرشته اي نازل مي شود و هشدار مي دهد كه اين كار را نكن چون اگر اين عمل را انجام دهي به زليخا بهانه اي داده اي و او وانمود مي كند كه يوسف مي خواسته به زور به او تجاوز كند و چون من مقاومت كردم يوسف به زور متوسل شده است، لذا حضرت يوسف (ع) اصلاً قصد گناهي ندارد كه فرشته اي به او هشدار دهد و بگويد گناه نكن.
• در همين صحنه ما لحظه اي، آتش را به صورت شيطان مي بينيم كه نوعي هشدار و تذكر به يوسف (ع) است كه شما از آن به صورت مصداق تصويري استفاده كرده ايد.
** اين مصداق تصويري كه شما به آن اشاره كرديد، بدان گونه است كه چون ما معتقديم شيطان در هر كجايي كه زن و مرد نامحرمي در كنار هم قرار دارند وجود دارد، لذا سعي كرديم تأكيدي بر اين روايت قرآني داشته باشيم لذا شيطان در اين صحنه كاري انجام نمي دهد و اصلاً در اين صحنه به يوسف (ع) تذكر نمي دهد بلكه فقط حضور دارد تا ما به تماشاگر اعلام كنيم هر جا زن و مرد نامحرمي در كنار هم قرار دارند آنجا وسوسه هاي شيطاني نيز وجود دارد و بايد از همديگر دور شوند. از سوي ديگر در اين صحنه، يوسف و زليخا شيطان را نمي بينند بلكه تنها تماشاچي است كه شيطان را مي بيند.
• به نظر مي رسد زندانياني كه حضرت يوسف (ع) در ميان آنها قرار دارند آدم هاي عاقل و منطقي هستند و علي رغم اين كه اجدادشان يكتاپرست نبوده اند، اما آنان خيلي زود به خداي حضرت يوسف (ع) اعتقاد پيدا مي كنند و سريع به او ايمان مي آورند، ضمن اينكه زندانبانان اين سريال نيز خيلي مهربانند و ما از آنها چندان زندانباني نمي بينيم و به نظر مي رسد كه بسيار زياد حقوق زندانيان را رعايت مي كنند ! و قدري در همسويي با حضرت يوسف (ع) غلو شده است.
** اگر شما قرآن را دقت كنيد متوجه مي شويد كه حضرت يوسف (ع) در بين زندانيان به راحتي تعبير خواب مي كند، پيش گويي مي كند و آنان را به سمت توحيد و يكتاپرستي دعوت مي كند و اگر اين موارد را كه در قرآن وجود دارد را بپذيريم دال بر اين است كه حضرت يوسف (ع) در زندان خيلي در قيد و بند آنچناني نبوده است و از آيات برنمي آيد كه حضرت يوسف در زندان خيلي اذيت شده باشد و اينگونه بوده كه آن حضرت مي توانسته به راحتي براي يكتاپرستي تبليغ كند و معلوم است از آزادي هايي برخوردار بوده است، اما در مورد زندانبانان، ما اگر تاريخ مصر را بررسي كنيم مي بينيم آن قدر كه برده ها در مصر از حقوق مثبت برخوردار بودند در هيچ كجاي دنيا نبودند حتي مثلاً در تاريخ نيز داريم كه در آن مقطع بردگان از اربابان خود ارث و ميراث مي بردند و اين حكايت از آن دارد كه وضعيت مصر به لحاظ رعايت حقوق بشري بد نبوده و پيشينه تاريخي اين كشور نيز همين مورد را تأييد مي كند لذا اگر مصر خيلي به ظلم آلود بود اين تمدن به وجود نمي آمد به هر حال زندانبان دوست دارد كه داخل زندان
آرام باشد و اگر مي بيند يك زنداني به كار آرامش بخشي زندان كمك مي كند، استقبال مي كند در حال حاضر نيز در زندان هاي آمريكا هم به گونه اي است كه زندان هاي اين كشور محل پرورش مسلمانان است يعني سياه پوستان همديگر را به اسلام دعوت مي كنند و محل رشد اسلام، زندان هاي اين كشور است و زندانبانان اين كشور مانده اند كه با اين زندانيان چگونه برخورد كنند؟ يا از اينكه اسلام و مسلمان زنداني، زنداني ها را آرام كرده است حمايت كنند؟ و در اين دوگانگي مانده اند، لذا ما در سريال هم مي بينيم كه زندانبانان طالب آرامش زندان هستند و حالا كه حضرت يوسف (ع) مي تواند اين آرمش را به زندان برگرداند، زندان را تميز كند و از شرارت و درگيري هاي زنداني ها كه در اول ورود حضرت يوسف (ع) به زندان ديديم جلوگيري كند معلوم است كه خوشايند زندانبانان است در حالي كه ما چندين بار نيز شاهد كتك كاري يوسف به دست زنداني ها بوديم و شاهد زجر او و ديگر زندانيان در معادن سنگ هستيم و خيلي هم وضعيت زندان مثبت نيست اگر چه برخورد مثبت زندانبانان به اين علت است كه زندانشان آرام شده است و مي گويند ما آرامش زندان را مي خواهيم و به عقايد آنان كاري نداريم.
• پاسخ شما به انتقادات آقاي شيخ حسن انصاريان كه نسبت به قسمت 22 سريال دارند چيست؟ ايشان معتقدند صحنه اي كه حضرت يوسف (ع) از ساقي پادشاه مي خواهد بي گناهي او را به شاه خبر و موجب آزادي او گردد خلاف صريح قرآن است چرا كه همه انبياء و امامان از خطا و اشتباه مصونند؟
** بنده از رهنمود و ارشاد آقاي انصاريان تشكر مي كنم، اما خود ايشان بهتر از بنده مي دانند اين نسبت گناه از نوع سيئات المقربين است و انبياء و اولياء ترك اولي و ظريف ترين تغافل را براي خود بزرگترين گناه مي دانند در حالي كه براي مردم عادي آن خطا اصلاً گناه محسوب نمي شود. اين مطلب كه حضرت يوسف (ع) از آن زنداني نجات يافته بخواهد كه از او نزد اربابش ياد كند صريح آيه قرآن است و يك ترك اولي براي حضرت يوسف (ع) محسوب مي شود كه همه مفسران هم اين را قبول دارند. البته اين از بزرگواري و عظمت روح يوسف است كه چنين ترك اولايي را براي خود گناهي بزرگ مي داند نه اين كه خدايي نكرده واقعاً گناهي مرتكب شده باشد.
• آقاي انصاريان معتقد است وقتي كه حضرت يوسف (ع) از غير از خدا طلب آزادي مي كند به گريه و زاري مي افتد و آن گاه فرشته اي نازل مي شود و مي فرمايد : اكنون كه مشكل خودت را به غير از خدا گفتي، اراده خدا بر اين است كه هفت سال ديگر به عمر زنداني تو اضافه شود كه اين جريمه متناسب با جرم نيست و معتقد است اين بخش از سريال، حضرت حق را ظالم و غيرعادل معرفي كرده است.
** در پاسخ به اين انتقاد بايد بگويم چند سال حضرت موسي (ع) براي كشتن يك قبطي آواره گرديد و شباني و بيابان گردي كرد. حضرت ايوب (ع) چندين سال براي چه به بيماري و گرفتاري دچار شد؟ حضرت يعقوب (ع) نيز چهل سال به فراق مبتلا شد فقط براي اينكه فرزندانش فقيري را دست خالي بازگرداندند. آيا خداوند نعوذبالله به اين بزرگان ظلم كرده است؟ اگر بپذيريم كه حضرت يوسف (ع) در محضر خداوند از غير استمداد جسته باشد براي مردم عادي گناه نيست ولي براي يك پيامبر آيا گناه كوچكي است؟ و آيا هفت سال زنداني شدن به قيمت جلب توجه و كسب رضاي خدا عذاب بزرگي است؟ و نعوذبالله ظلم خداوند در حق بنده اي چون يوسف است؟! در ثاني چرا اين گونه نبينيم كه اين ترك اولاي حضرت يوسف (ع) و گريه و انابة او براي گناهان سازنده است و راه توبه و انابه را به مردم آموزش مي دهد؟ كما اين كه حاج آقا رحيميان رئيس بنياد شهيد به بنده فرمودند : عكس العمل حضرت يوسف (ع) و زاري او براي من سازنده بود و اين نظري كاملاً متفاوت با نظر آقاي انصاريان است، چرا ما بايد فقط ابعاد منفي را ببينيم؟ اما بنده حقير چند گلايه هم از اين استاد عزيز و بزرگوارم دارم آيا اين سريال كه اين همه مورد استقبال مردم، علما و بزرگان قرار گرفته عامل انحراف جامعه شده؟ آيا اين سريال هيچ حُسني نداشت كه شما قبل از همه، معايب آن را متذكر شديد؟ استاد عزيز و بزرگوار، آيا امكان نداشت كه اشكال حقير را به خودم تذكر مي داديد و فرصت سوء استفاده را به بيمار دلان نمي داديد؟ و اي عزيز بهتر نيست براي اين كه در فضاي كلي سينما و تلويزيون قرار بگيريد لااقل بعضي از آثار را ملاحظه كنيد تا ببينيد كه اين دو به كجا مي روند و تكليف چيست؟ و مطلب ديگر آيا همان گونه كه از يك اثر مذهبي انتقاد كرديد از آثار ضد مذهب، ضداسلام و روحانيت، آثار مستهجن و بدآموز سينما و تلويزيون هم تاكنون انتقاد كرده و انتقاد را به عرصه مطبوعات و منظر عموم هم كشانده ايد؟ و سئوال آخر اين كه گمان نمي كنيد بنده بهتر است به جاي فيلم مذهبي، فيلم هاي ويلايي و كنار دريايي مثل بسياري از فيلم سازان بسازم؟ اميدوارم خداوند شما و حقير را توفيق خدمت گذاري به خود و بندگانش عنايت فرمايد و توفيق شاگردي اهل بيت و قرآن و روحانيت را از حقير نگيرد.
• حالا كمي از انتقادها فاصله بگيريم؛ بسياري بر اين باورند كه سريال حضرت يوسف (ع) فرصت مغتنمي در فضاي تصويري كشور است تا مردم با مفاهيم مذهبي و قرآني آشنا شوند، شما به عنوان سازنده اثر فكر مي كنيد اين گونه سريال ها چه قدر در ارتقاء تفكرات مذهبي مخاطبان مؤثر است؟
** متأسفانه يكي از پرسشهاي هميشگي پدر و مادرها و حتي معلمان از مسئولين اين است كه چرا داستانهاي قرآني و روايات مذهبي كه همواره مورد سئوال فرزندانشان است به شكل تصويري وجود ندارد و خوشبختانه سريال حضرت يوسف (ع) اين خلاء را تا حدودي پُر كرده است و من شنيده ام كه از زمان پخش اين سريال، قرآن در خانه ها بيشتر قرائت مي شود و مردم نگاه عميق تري به قرآن و روايات اسلامي پيدا كردند يا صحنه هاي تربيتي اين سريال در داخل خانواده ها مثل اعمال برادرهاي يوسف نسبت به او خيلي براي خانواده ها تأثير داشته است. در مجموع ما در اين سريال، قرآن را با تفاسير شيعه و با بينش اهل بيت براي مردم روايت كرديم و اگر بپذيريم قرآن براي هدايت و تأثيرگذاري مثبت بر مردم آمده طبيعتاً سريال يوسف هم بايد اين تأثير را بر مردم گذاشته باشد و از قرائن و شواهد نيز پيداست كه اينگونه بوده است.
• آقاي سلحشور ! مردم كه شما را در كوچه و خيابان مي بينند از چه قسمتهايي از سريال كه بيشتر خوششان آمده، صحبت مي كنند؟
** صحنه هاي مختلف سريال بوده، اما مردم از صحنه اي كه يوسف را داخل چاه انداخته اند خيلي خوششان آمده بود و بعد از او از صحنه درگيري يوسف و زليخا خيلي راضي بودند. همچنين از صحنه هاي به گردش رفتن حضرت يوسف (ع) در سنين كودكي با عمه اش به لحاظ اينكه صحنه هاي زيبا و دلنشيني داشته راضي بودند و در مجموع اين دلبستگي مردم با صحنه هاي سريال كه هر هفته پخش مي شود همراه بوده و برخوردهايشان با بنده متناسب با پيشرفت سريال بوده است.
• با توجه به اينكه حدود 23 قسمت از پخش اين سريال گذشته است و شما فارغ از دغدغه هاي توليد آن را مي بينيد آيا اگر دوباره مي خواستيد اين سريال را بسازيد چه تغييرات عمده اي در آن اعمال مي كرديد؟
** طبيعتاً انسان هر كاري را كه انجام مي دهد يكسري نقاط ضعف هم خواهد داشت و آرزو مي كند كه اي كاش اين نقاط ضعف ها را انجام نمي داد. من اگر اين سريال را دوباره مي ساختم حتماً در انتخاب بازيگران، نوشتن ديالوگ ها، حركت دوربين و بسياري از جاهاي ديگر دقت بيشتري مي كردم.
• مثلاً چه صحنه هايي؟
** حالا بماند ....
• آيا براي نقش حضرت يوسف (ع) باز هم از همين بازيگر استفاده مي كرديد؟
** بله، براي نقش يوسف از همين بازيگر استفاده مي كردم
• پس از نوع بازيگري او راضي هستيد؟
** بله، راضي هستم.
• آيا براي پخش اين سريال در كشورهاي ديگر هم بازاريابي كرديد؟
** در حال حاضر اين سريال از شبكه ايراني الكوثر به زبان عربي كه در كشور لبنان دوبله شده براي نزديك به 23 كشور عربي پخش مي شود و كشور تركيه نيز اين سريال را خريداري كرده و در حال حاضر به زبان تركي نيز در حال دوبله است و البته خريداران ديگري هم وجود دارند. بنابراين اگر ما خوب بازاريابي كنيم، اين سريال خريداراني خواهد داشت.
• آيا به لحاظ كارگرداني و نگارش كار جديدي در دست داريد؟
** فعلاً براي ساخت و كارگرداني كاري در دست ندارم، اما بنا دارم اگر خداوند توفيق دهد زندگي بي بي نرجس خاتون مادر آقا امام زمان (عج) را تهيه كنم.
• چه كسي قرار است اين فيلم را بسازد؟
** آقاي جمال شورجه
• آقاي سلحشور مدتهاست كه از دنياي بازيگري فاصله گرفته ايد، آيا علت خاصي داشته است؟
** راستش، بازيگري من را ارضا نمي كند و علاقه زيادي به آن ندارم.
• و مطلب پاياني؟
** از آرزوهاي قلبي من اين است كه سريال حضرت يوسف (ع) راه جديدي براي بچه هاي مسلمان كارگردان و هنرمند باز كند و آنها را به پرداخت آثار مذهبي مشغول كند و متوجه باشند اگر آبرو، اعتبار، ثواب و خيري در دنيا وجود دارد همه در آثار مذهبي است زيرا آثار غيرمذهبي عمر كوتاه و گذرا دارند و آرزوي ديگر من نيز اين است كه از خداوند خواسته ام سريال حضرت يوسف (ع) بر علما و مراجع و حوزه هاي علميه ما تأثير بگذارد و ما را تشويق كند تا از زبان تصوير براي تبليغ آثار اسلامي غافل نشويم، چرا كه در حال حاضر، دنيا از زبان تصوير براي پيشرفت مقاصد و اهداف و گسترش فرهنگ غربي و استعمار و استثمار ملت ها استفاده مي كند از سوي ديگر، دلم مي خواهد مردم از هنرمنداني كه آثار مذهبي توليد مي كنند استقبال بيشتري بكنند و اگر از اين كارها خوششان آمد توليد كنندگان آن را نيز دعا كنند و مردم از جامعه هنري هم توقع بيشتري داشته باشند و به كم رضايت ندهند و اينقدر ساكت ننشينند و اجازه ندهند هنرمندان هر چه را كه مي خواهند به خوردشان بدهند و از عزيزاني كه نسبت به اين سريال به ويژه عزيزان اهل علم انتقاد دارند سئوال مي كنم آيا شما واقعاً همين گونه كه از سريال حضرت يوسف انتقاد مي كنيد از آثار سبك، بدآموز و ضدمذهبي كه تا امروز در جمهوري اسلامي ايران ساخته شده و فراوان هم هست انتقاد كرده ايد؟ يا فقط زماني كه يك اثر مذهبي ساخته مي شود به فكر انتقاد مي افتيد؛