منبع: سيما فيلم
مركز سيما فيلم از حدود شش سال قبل، بنابر پيشنهاد فرج الله سلحشور، تصميم گرفت بر اساس زندگي حضرت يوسف (ع) و قصه اي به همين نام كه بر اساس آيات قرآن، سريالي تهيه كند.
سلحشور پس از انجام تحقيقات، اقدام به نگارش متن اين سريال كرد و پس از پايان نگارش و مشاوره هاي مختلفي كه با افراد صاحب نظر داشت، فيلمنامه سريال «حضرت يوسف (ع)» را در مدت 32ماه جلوي دوربين برد.
سريال «حضرت يوسف(ع)» زندگي اين پيامبر را از لحظه به چاه افتادن تا وقتي كه عزيز مصر مي شود و ديگر جنبه هاي مختلف زندگي اش به تصوير كشيده است.
فرج الله سلحشور با پيشينه سال ها تحقيق و تجربه مطالعات قرآني، طرح اين سريال را از مدت ها قبل به رشته تحرير در آورده بود.
وي بعد از انقلاب، همزمان با حضور نسلي جديد و جوان از سينماگران انقلاب، جذب سينما شد. ابتدا بازيگري را تجربه كرد. حضور در مقابل دوربين آثار مذهبي مانند «توبه نصوح» ساخته محسن مخملباف و آثار دفاع مقدسي مانند «پرواز در شب» ساخته مرحوم رسول ملاقلي پور، كارنامه بازيگري سلحشور را تشكيل مي دهد.وي سپس به پشت دوربين رفت و فيلمي با موضوع زندگي حضرت ايوب (ع) را كارگرداني كرد.
فرج الله سلحشور متولد 1331 در قزوين، از نخستين افرادي است كه در شكل گيري و تأسيس حوزه هنري شركت داشته است.
فيلم هاي سينمايي گوركن (1363)، پرواز در شب(1365)، انسان و اسلحه(1357)، نخلستان تشنه(1368)، ايوب پيامبر(1372)و دنياي وارونه (1376)، آثاري هستند كه سلحشور در آنها مقابل دوربين ايفاي نقش كرده است.
اصحاب كهف (1376) و ايوب پيامبر(1372) نيز فيلم ـ سريال هايي هستند كه وي در مقام نويسنده و كارگردان، در پشت صحنه آنها حضور داشته است.به بهانه ساخت سريال «حضرت يوسف (ع)» گفت وگويي با فرج الله سلحشور انجام داده ايم كه در ادامه مي خوانيد.
*** من تاريخ را بازگو مي كنم
قرار گفت وگو در دفتر محل كار سلحشور گذاشته مي شود. در يكي از بعدازظهرهاي سرد زمستاني به اتفاق عكاس و يكي از همكاران سايت خبري سيما فيلم به دفتر سلحشور مي رويم. ساختماني قديمي در دو طبقه در ميانه يكي از كوچه هاي ميدان هفت تير. دفتر كار وي در طبقه دوم قرار دارد، جايي با يك ميز تحرير و چند مبل راحتي و موكتي سبزرنگ كه كف اطاق را پوشانده است و با اخطاري ناگفته، مي گويد:« ورود با كفش، ممنوع!» روي ميز انبوهي از پرونده ها چيده شده كه شايد پوشه قرارداد عوامل سريال «حضرت يوسف(ع)» باشد. كمدي فلزي در گوشه اي ديگر است و چند جلد قطور از فيلمداستان سريال به همراه چند جلد قطور ديگر كه فيلمنامه 45 قسمتي سريال را شامل مي شود، در آن چيده شده است.در چنين فضايي، حدود دو ساعتي درباره مراحل تهيه و توليد اين سريال گپ مي زنيم.
*** در ابتدا از مراحل شروع تحقيقات و نگارش اين سريال بگوييد.
بسم الله الرحمن الرحيم. بايد عرض كنم كه دقيقاً بر اساس قرآن و از ديدگاه اهل بيت، سريال را نوشتم. چرا كه اعتقاد دارم مفسرين اصلي قرآن، اهل بيت هستند و مفسرين ديگر بر اساس روايات قرآني به جا مانده از اهل بيت، آن را تفسير مي كنند. آنها نگاه سالم تر و اصلي تري به قرآن دارند. بنابراين، تفسيرالميزان را مبنا قرار داديم و تحقيقات را شروع كرديم. در ادامه نيز مطالب بسياري از مراكزي چون دانشگاه الازهر مصر، سوربن فرانسه، داستان هايي كه درباره حضرت يوسف(ع) نوشته شده است، قصص و حتي اشعاري كه درباره اين پيامبر گفته شده، همه و همه را براي مبنا قرار دادن تحقيقات مان گردآوري كرديم.
*** اصل روايت قاعدتاً در همه اينها بايد يكي بوده باشد.
خير؛ فقط خط اصلي يكي است كه همان قصه حضرت يوسفي بوده كه درچاه مي افتد وسپس به مصر مي رود. اين طرح داستان در همه آنها يكي است. ولي خوب، نوع برداشت ما متفاوت بوده و بهترين و سالم ترين نگاه، نگاه شيعه است.
در نگاه مسيحيان يا اهل تسنن، تفاوت هايي ديده مي شود. مثلاً در نگاه آنها، گناه به حضرت يوسف(ع) نسبت داده شده و مي گويند، او نشانه هاي خدا را ديده و به طرف خدا برگشته است. ولي نگاه شيعه در اصل، پيامبران را معصوم مي داند.
*** زمان نگارش و تحقيقات چقدر طول كشيد؟
چهار سال، آن هم شبانه روز. در اين مدت از ساعت 2 نيمه شب تا 7 صبح متن را مي نوشتم و صبح ها از ساعت 9 يا 10 تا شب آنچه را كه نوشته بودم، به همراه دوستان مي خوانديم و نقد و بررسي مي كرديم. تا اين كه، باز شب مي رفتم منزل، چند ساعتي مي خوابيدم و بعد دوباره بيدار مي شدم و مي نوشتم.
در اين نقد و نظرهايي كه اعمال مي شد، خيلي سعي كردم كه قصه چه از لحاظ تكنيكي و چه از لحاظ محتوايي، كامل باشد.
*** در روايات قرآن بخش هايي از داستان آورده شده، مثلاً ابتدا كه حضرت يوسف (ع) به چاه مي افتد و بعد به مصر مي رود تا ... به حوادث اين مابين و مسير طي شده چگونه پرداختيد؟
در موارد خيلي نادري به سير حوادث اين مسير اشاره شده است. اما بايد آن را استخراج مي كرديم كه توجيه درستي هم داشته باشد. ضمن اين كه در ارتباط با زندگي حضرت يوسف(ع) سوالاتي بود كه بايد جواب مي داديم. مثلاً وقتي حضرت يوسف(ع) را از چاه بيرون مي آوردند، چرا در حد يك كلام به آنها نمي گويد كه من كيستم و پدرم كيست؟پس حتماً حكمتي بوده كه حال ما بايد جواب مي داديم و صدها سوال ديگر. برحسب ظاهر، آنچه كه در سريال جواب داده ايم، جواب هايي منطقي و درست بوده است.
*** آيا مشاور ديني هم هنگام نگارش فيلمنامه داشتيد؟
ما چند متخصص فيلمنامه داشتيم. آنها هر روز قسمت هاي نوشته شده را مي خواندند و نظر مي دادند و ما جلو مي رفتيم. سير منطقي حوادث و علت و معلولي آن را بررسي مي كرديم. طوري كه وقتي به آقاي لاريجاني(رئيس وقت صدا و سيما) گفتيم كه سريال بيش از 40 قسمت است، گفت بايد كم شود، گفتم به شرطي كم مي كنم كه شما بگوييد. چون سوءنيت نداريد و قطعاً اگر نظري مي دهيد، در جهت بهبود كار است. به اتفاق آقاي رضابالا و بچه هاي گروه فرهنگي سيما فيلم، يازده ماه طول كشيد تا كل فيلمنامه را خوانديم و دوستان نظر دادند. يعني هر هفته دو يا سه قسمت در جلسات خوانده مي شد. در پايان آقاي رضابالا گفتند كه نبايد چيزي كم و يا اضافه شود. اين نشان مي داد كه فيلمنامه از استحكام خوبي برخوردار است.
*** چقدر در تاريخ وقايع واقعي دست برديد؟
سعي كردم امانتداري كنم. من تاريخ را بازگو مي كنم. تاريخ گذشته را نبايد تغيير داد. به خصوص اگر آن تاريخ، تاريخ مذهبي باشد. مثلاً شيطان در مذهب ما تعريف دارد، هيچ كدام از ما نمي توانيم بگوييم كه به نظر من شيطان اين است كه من نشان داده ام. در آنجا ديگر آن شيطان، شيطان مذهبي نيست، بلكه شيطان من است. هنرمند در ارائه آثار مذهبي بايد مرتبط با قرآن و احاديث، مطالب خود را بگويد. اگر هم بنابر درام قصه، شخصيتي اضافه كرديم، نبايد در اصل مفاهيم قرآني خدشه وارد كند.
*** فيلمبرداري و برنامه ريزي تان براي چه مدت بود؟
ما از همان اول گفتيم، 30 ماه كار فيلمبرداري داريم، اما شد 32 ماه؛ البته 30 ماه براي 42 قسمت بود كه شد 45 قسمت. بالطبع آن دو ماه اضافه تر هم به خاطر زياد شدن قسمت ها بود.
ما در طول كار حتي يك بازيگر يا عوامل فني را اخراج نكرديم، مگر اين كه خودش خواسته بود برود. تمام حرف من اين بود: حاكم كردن روابط اسلامي ـ انساني در صحنه. اين كليد موفقيت ماست. اگر براي كسي مشكلي پيش مي آمد، سعي مي كرديم مشكل او را حل كنيم، بي تفاوت از كنارش نمي گذشتيم.
سعي هم كرديم با كمال صداقت كار كنيم. ما 1852 حلقه فيلم 35 ميلي متري در كاست انداختيم. لابراتوار وقتي فيلم ها را شست، تعداد حلقه ها را 1852 عدد اعلام كرد. ما حتي يك فريم هم بي جهت مصرف نكرديم.
*** ظاهراً مرحوم رسول احدي در فيلمبرداري اين سريال يك سري كارهاي ويژه و خاص در نورپردازي و فيلمبرداري انجام داده بود.
رسول خدابيامرز، سر كار يوسف با يك عشق ديگري كار كرد. از تمام اندوخته هايش استفاده مي كرد. اين كه با كارهاي قبلي اش خيلي متفاوت بوده يا نه، زياد ملموس نبود. ولي رسول سر اين كار به شوق آمده بود.
*** شيوه كارگرداني در اين سريال چگونه بود؟ آيا با توجه به پيشينه بازيگري خودتان، بازي ديكته شده اي را مي خواستيد يا بازيگر را آزاد مي گذاشتيد تا خودش به نقش برسد؟
به نظر من، كارگردان بايد بداند كه از بازيگرش چه مي خواهد . نه اين كه همه چيز را به عهده بازيگر بگذارد؛ بعد ببيند كه حالا چه مي شود. من چون خودم نويسنده و كارگردان كار بودم، با شخصيت ها بازي كرده بودم، طبعاً در سكانس هاي اوليه براي اول بار توضيحاتي مي دادم و اگر مي ديدم كه در ارائه بازي و حس بازيگر چيزي هست كه من مي خواهم، خب، ديگر كاري نداشتم. گاهي چيزي در ذهن من است ولي چيزي كه بازيگر ارائه داده خيلي بهتر است، چه اشكالي دارد، ذهنيت مرا خراب نكرده، ولي چيز بهتري هم ارائه داده، بنابراين با توضيح و اصلاح، به شخصيت نزديك مي شويم.
بازيگر را زياد اذيت نمي كنم تا به نقش برسد. گاهي با يك جمله يا يك توضيح كوتاه به نقش مي رسيم.
*** در خصوص مشاوره آقاي شورجه و اين كه در چه مواردي مشاوره مي دادند، كمي توضيح بدهيد.
در همه چيز از آقاي شورجه مشاوره مي گرفتم: نور، لباس، بازيگري، گريم و... .
*** ايشان از چه مرحله اي وارد پروژه شدند؟
سناريو كه تمام شد، آقاي شورجه را صدا زدم. از شروع پيش توليد تا پايان فيلمبرداري و تمام مراحل كار در كنار پروژه بودند. حتي اگر در هنگام فيلمبرداري مي گفت، فلان جا يا فلان بازي خوب نيست، مي گفتم برو خودت بگو، واهمه اي نداشتم از اين كه مثلاً بگويند شورجه كارگرداني كرده است.
*** با توجه به تسلطي كه به كار و مفاهيم دروني اين پروژه داشتيد، چه لزومي داشت كه از مشاور استفاده كنيد؟
من معتقدم كه سينما حتي تا ده مشاور هم نياز دارد. مگر يك انسان كامل است؟ دو فكر بهتر از يك فكر است. اگر شورجه مثلاً در مورد لباس صحبتي مي كرد، خب اين كمك به من بود. اگر در مورد بازي صحبتي مي كرد، اين موضوع هم به من كمك مي كرد. شايد يك مورد از ديد من مخفي مي ماند ولي شورجه مي ديد و نظر مي داد.
من عقيده دارم يكي از كمبودهاي سينماي ما كمبود مشاور است و مخصوصاً در سينماي مذهبي من از آقاي شورجه واقعاً ممنون هستم. اگر نبودند در طول كار، يقيناً از عهده آن بر نمي آمدم. كار بسيار سنگين و پيچيده اي بود. چه زماني كه آقاي براهيمي مشاور متن بود و چه زمان ساخت كه آقاي شورجه حضور داشت.
*** قبل از شروع به توليد اين مجموعه آيا فيلم هايي را كه درباره «حضرت يوسف(ع)» ساخته شده بودند، ديده بوديد؟
تا كنون 17 بار داستان حضرت يوسف(ع) به فيلم تبديل شده و ما هجدهمين آن را ساختيم. من فقط چند دقيقه از فيلم يوسف را كه در ايران قبل از انقلاب ساخته شده بود، ديدم؛ 5 دقيقه از فيلمي را كه در ايتاليا ساخته بودند و يك انيميشن كه امريكايي ها كار
كرده بودند؛ اما متأسفانه هيچ كدام حرفي براي گفتن نداشت.كار مشخص و ماندگاري در مورد حضرت يوسف (ع) نشده بود.
*** شما چرا براي هجدهمين بار سراغ اين داستان رفتيد؟ چه نكته تازه اي داشتيد؟
من طرح اين سريال را از قبل تهيه كرده بودم. شايد اگر آن طرح را نداشتم، سراغ قصه ديگري مي رفتم. مثلاً حضرت يونس (ع)، حضرت ابراهيم (ع) يا حضرت يحيي (ع). و اما يوسف يك ويژگي دارد كه آن هم ماجراي عاشقانه داستان است كه متأسفانه اغلب آثار ساخته شده؛ تنها به اين وجه داستان پرداخته اند و خيلي هم بد و ضعيف آن را كار كرده اند. چنان كه تأثير منفي در تماشاگر گذاشته است. من نگران بودم كه اين داستان دست كسي بيفتد و باز به همان بُعد بپردازد. مي خواستم از ديدگاه خودمان ساخته شود. داستان حضرت يوسف(ع) با ساختار داستان نويسي امروز كاملاً همخواني دارد.
*** چهره حضرت يوسف(ع) يك مثال فراگير و در تمام اديان به يك نوع از زيبايي معروف است. براي رسيدن به اين چهره چه كرديد؟
توضيحاتي كه در روايات آمده، دو جنبه دارد: يكي ظاهر و ديگري باطن يوسف.
*** اما عام ظاهر را مي بيند...
ما سعي كرديم به همان ظاهر بپردازيم، چرا كه باطن ديدني نيست مگر در عمل. مي خواستيم در چهره معنويتي باشد، ضمن اين كه زيبا هم باشد. گرچه اين زيبايي نسبي است؛ چه بسا كه شايد شما يك نفر را زيبا ببينيد و من همان شخص را طور ديگري ببينم.
بنابراين بايد براساس شناختي كه از آدم ها، فرهنگ و زيبايي در جامعه خودم داشتم، آن را انتخاب مي كردم. از بازيگران زيادي تست گرفتيم. تا اين كه يك نفر را پسنديدم.
بازيگر نبود و قصد خودمم اين بود كه از بازيگر استفاده نكنيم. ديديم استعداد دارد. برايش استاد گرفتيم. فن بيان، بدن، بازيگري، اسب سواري، و ساير موارد را آموزش داديم. گرچه عده اي به خاطر چهره جوان و ناشناخته اش ناراضي بودند ولي در پايان كار همگي پذيرفتند.
*** براي ظواهر صورت چه كرديد؟
در مجموع آنچه كه در قرآن آمده، مي گويد اگر ما زيبايي را سه قسمت كنيم، دو قسمت آن را به يوسف (ع) داده ايم. اين يعني چي؟ آيا زيبايي يعني اين كه شما بيني و دستت را ببري؟ اما زيبايي يعني اين كه خداوند در يك لحظه اراده كند و آن را در وجود او پديدار كند. وگرنه ذهن آدمي چنين زيبايي را تصور نمي كند. من مي خواستم چهره بازيگر حضرت يوسف(ع) يك چهره شرقي و فلسطيني باشد. چرا كه يوسف (ع) متولد عراق و بابل است ولي همراه خانواده به الخليل كوچ مي كند.
*** تمامي بينندگان اين سريال، داستان و سرانجام آن را مي دانند. براي جذابيت داستان چه كرديد؟
حدود 70 درصد حوادث تازه و نكات بديع در داستان اضافه كرديم. آيا مبارزه حضرت يوسف(ع) با بت پرستي در اصل داستان هست؟ ما آورديم و يكي از بهترين بخش هاي اين سريال است. يا اين كه زليخا به عنوان يك زن گناهكار و عاصي متحول مي شود، عاشق مي شود و به معناي حقيقي كلمه به معشوق خود يعني خدا مي رسد.
اما آيا اين قضايا در ساير داستان ها آورده شده؟ تحول زليخا در اين بخش واقعاً تكان دهنده است.
داستان حضرت يوسف(ع) براي ما مانند يك نخ تسبيح بود كه ساير حوادث و گره ها را اضافه كرده ايم تا تازگي داشته و تكراري نيز نباشد.
*** در خصوص دكورهاي ساخته شده و اشل بندي دكورها نيز كمي توضيح بدهيد.
با اندازه واقعي ساختيم. ما اسكله و كشتي ساختيم. داخل هر كشتي حدود صد نفر آدم جا مي گيرد. ابتدا دكور ها را طرح زديم، بعد ماكت زديم و سپس در اندازه واقعي آنها را ساختيم.
*** آيا به اين قضيه فكر نكرديد كه برخي از صحنه ها را به جاي استفاده از دكور، در محل واقعي آن يعني مصر فيلمبرداري كنيد؟
آن فضا الان كهنه و تخريب شده و ما دكورهايي ساختيم كه بعدها هم براي پروژه هاي اينچنيني قابل استفاده باشد.
*** چقدر از جلوه هاي ويژه رايانه اي استفاده كرديد؟
در برخي از صحنه ها مانند جايي كه كلاغ ها مغز سر آدمي را مي خورند، يا جايي كه سگ ها يوسف را تعقيب مي كنند، و نيز صحنه اي كه در آن فرشته اي در آسمان پديدار مي شود. در جاهاي ديگر نمي شد، چرا كه در ايران اين كار، يعني كار رايانه اي كامل نشده است. در فضاي مجازي هم نمي توان كار خوب انجام داد.
*** در پايان اين سوال را مطرح مي كنيم كه آيا فرج الله سلحشور در اين سريال به آنچه كه مي خواست يا تصورش را مي كرد، رسيده است؟
الان از هر كارگرداني بپرسيد كه آيا به حداقل خواسته هايت رسيده اي، در بهترين موقعيت و بهترين وضعيت مثلاً مي گويد كه حدود هشتاد درصد رسيدم. ولي من به جرأت مي گويم كه به دويست درصد چيزي كه مي خواستم رسيدم. اين همان چيزي است كه
اگر ما يك قدم برداريم، صاحب اصلي كار ده قدم بر مي دارد. بارها شده بود كه در تهران مثلاً هوا برفي و توفاني بود ولي وقتي به همراه اكيپ به شهرك دفاع مقدس (محل فيلمبرداري پروژه) مي رسيديم، هوا آفتابي يا آنقدر مساعد بود كه مانع تعطيلي كار ما نمي شد.
***
گفتني است مراحل فني ساخت سريال «يوسف (ع)» پس از وقفه اي كه به خاطر حضور برخي عوامل در جشنواره فيلم فجر به وجود آمده بود، از سر گرفته شد.
به گزارش خبرنگار ما، تا كنون 18 قسمت از صداگذاري اوليه اين سريال توسط محمدرضا دلپاك به پايان رسيده است. جلوه هاي رايانه اي آن هم كه بايد توسط دكتر اميررضا معتمدي و گروهش انجام شود، تا 15 قسمت به نتايجي رسيده؛ با اين همه، پيمان يزدانيان نيز چنان شرايطي را فراهم ساخته تا 12 ـ 13 قسمت موسيقي اين سريال توسط او ساخته و پرداخته شود.فرج الله سلحشور كه علاوه بر نگارش و كارگرداني، اين سريال 46 قسمتي را براي مركز سيما فيلم تهيه مي كند، ضمن اعلام مطالب فوق در خصوص زمان نهايي براي آماده سازي آن به خبرنگار ما گفت:« ما تمام سعي خود را به كار مي بنديم كه سريال پيشرفت خوبي داشته باشد. اما با وقفه اي كه به وجود آمد و اغلب عوامل به خاطر جشنواره بر سر كارهاي ديگري بودند، احتمال اين كه «يوسف(ع)» تا آخر فروردين ماه سال آينده تمام شود، بعيد است.»
وي در مورد اتفاقاتي كه قرار است به لحاظ نمايشگاهي براي دكورهاي اين سريال بيفتد، خاطر نشان كرد:« وظيفه ما بود كه اين دكورها را بسازيم و كارمان را انجام بدهيم. همچنين مراقبت نماييم تا در آن فيلمي ساخته نشود. بقيه كار و اين كه ميراث فرهنگي، سپاه و تلويزيون درباره آن به چه نتايجي رسيده اند، در اين موارد چندان دخالت نداريم. اما به نظر مي رسد كه ميراث فرهنگي مي خواهد آنجا (شهرك سينمايي دفاع مقدس) را به يك مجموعه گردشگري تبديل كند كه هم در آن فيلم ساخته شود و هم در زماني كه كاري نمي شود، مردم بتوانند بروند و از آن بازديد كنند.»
جالب است بدانيد كه سلحشور از سال 1383 تا كنون مشغول به تصوير كشيدن يكي از شيرين ترين قصص قرآن مجيد با محوريت زندگي حضرت يوسف(ع) است. همچنين تا كنون تدوين اين مجموعه از سوي حسين زندباف به پايان رسيده و علاوه برصداگذاري و ساخت موسيقي، ساسان توكلي فارساني نيز مشغول ساخت تيتراژ آن است.
بازيگران بسياري براي شكل گيري اين سريال تاريخي به ايفاي نقش پرداخته اند كه از آن ميان، مي توان به محمود پاك نيت، كتايون رياحي، پروانه معصومي، اميرحسين مدرس، جعفر دهقان، مهوش صبركن، جهانبخش سلطاني، ليلا بلوكات، مصطفي زماني، رحيم نوروزي و... اشاره كرد.
تاريخ انتشار:11/12/86