نویسنده : مهدی عظیمی
هر ساله در ايران تعداد بسياري از فيلمسازان، مجسمهسازان، نقاشان، شاعران، كاريكاتوريستها و ديگر هنرمندان ايراني دست به ساخت آثاري ميزنند كه محتوي ارزشها و مضمونهاي هنري، سرگرمي و اوقات فراغت و آموزشي است. اما با وجود شخصيتهاي فراوان ايراني در تاريخ، فرهنگ، و ادب ايرانزمين متأسفانه در فيلمها، برنامهها و آثار امروز هنرهاي ايران، شخصيتي وجود ندارد كه بتواند به نحو چشمگيري در مقاطع حساس (به ويژه دورههاي خطر، و جنگ) و در زمانهاي معمولي (از جمله اوقات فراغت و سرگرمي) كل جامعه (حتي گروههاي سني مشخصي) را تحت تأثير قرار دهد!
در امريكا- اما- اينگونه نيست. به عنوان مثال شخصيتهاي خلق شدهاي مثل ميكي ماوس وباگزباني باعث به وجود آمدن اسطورة شكست ناپذيري امريكا در ذهن كودكانشان شده است؛ همان كودكاني كه در بزرگسالي در جنگهاي بسياري در نقاط مختلف جهان شركت كردهاند و عليرغم وجود فضاي منفي موجود عليه آنها، همچنان بر اقدامات خود اصرار مينمايند. باگزباني شخصيت خرگوش جسور، بيباك و شكست ناپذيري را به نمايش ميگذارد كه بر همة موانع با خونسردي غلبه ميكند. ميكي ماوس هم در جنگ جهاني دوم، كودكان و خانوادههاي آنان را به لحاظ رواني آماده پذيرش اتفاقات، التهابات و تبعات جنگ جهاني دوم ميكند. اين نوع شخصيتها كه در فيلمهاي انيميشن و گونههاي ديگر هنرهاي تجسمي وجود داشته و دارند در فيلمهاي آموزشي مورد نياز صنايع نظامي آمريكا نيز مورد استفاده قرار ميگرفتند. فيلمهاي "چهار روش براي پرچ با جريان آب" (1941) براي كمپاني اسلحهسازي لاكهيد، "پيروزي از راه قدرت هوايي"، و "آموزشي براي مرگ" با موضوع بررسي نظام آموزشي آلمان و همچنين فيلمهايي آموزش تخصصي براي كاركنان صنايع نظامي و جنگاوران امريكايي در فيلمي نظير "آن تانك را متوقف كنيد" از اين شخصيتها بهره گرفتهاند.
از آنجا كه اساساً رؤياي آمريكاييها (و نمادهاي آن، توليد و مصرف بيشتر) در ديزنيلند و پاركهاي تفريحي امريكا تبلور يافته، سياستمداران آمريكا هماره توجه ويژهاي به اين مسئله دارند. براي نمونه به هنگام افتتاح ديزنيلند در سال 1955 ريچارد نيكسون رئيس جمهور وقت امريكا جزو اولين شخصيتهاي مشهوري بود كه شخصاً از آن بازديد نمود و معاون و فرزندان او نيز مستقيماً در جريان افتتاح آن حاضر بودند. اين اعتماد كه محصولات و شخصيتهاي انيميشن ديزني به عنوان تفريح و سرگرمي سالمي براي جوانان آمريكايي شناخته ميشود و خانوادهها ميتوانند بدون هيچ نگراني همراه با كودكانشان اين محصولات را به تماشا بنشينند، در مقاطع حساس كاربردهاي ويژهاي براي سياستمداران آمريكايي داشته و دارد.
در آسيا (به خصوص ژاپن) هم اين ماجرا حضوري جدي دارد. شخصيتهايي كه اوسامو تزوكا پدر سبك انيمشين ژاپني خلق كرده، نه تنها كودكان ژاپن بلكه ديگر كشورها و حتي آمريكا را تحت تأثير قرار داده است. تزوكا كه استاد مانگا (كميك استريپ ژاپني) است، تنها يك كتابش "جزيره گنج" 400.000 نسخه فروش داشته و در سال 1997 فيلم "سلطان جنگل" او پر فروشترين فيلم سينمايي ژاپني ميشود. از سال 1980 به بعد كه فيلمهايش در سراسر جهان به نمايش درميآيد، شخصيتهايي كه او خلق كرده و مورد استقبال بچههاي ژاپني واقع شده در خارج از ژاپن نيز محبوب ميشود. او و فيلمسازان متأثر از او بيش از 50 نوع شخصيت از جمله روباتهاي فضايي را به بچههاي سراسر جهان معرفي كردهاند. اين شخصيتها را تماشاگران بسيار پسنديدند كه نمونهاي از اين استقبال را در ايران نيز ميتوان به وضوح ديد.
در اروپا (به ويژه در آلمان) سعي شد تا شخصيتي خلق شود كه هم براي بزرگسالان جذاب باشد و هم كودكان آنرا دوست داشته باشند. شخصيت "تابالوگ" اژدهاي نفس آتشين كوچكي است كه از موسيقي پيتر مافي گرفته شده كه در سال 1983 آلبومش همراه با يك كتاب مصور منتشر شد و فروشي بيش از دو و نيم ميليون نسخه داشت. تئاتري به نام "تابالوگ و لي لي" با حضور همين شخصيت به عنوان موفقترين برنامة موزيكال آلمان اجرا شد. سريال تلويزيوني آن هم بسيار موفق و محبوب گرديد و به عنوان يكي از موفقترين برنامههاي تلويزيوني آلمان شناخته شد. هم اكنون يك شركت دو مليتي (استراليايي- آلماني) مشغول ساخت فيلم سينمايياي از اين شخصيت ميباشد.
همچنين در انگلستان، با توجه به پيشينه و كاربردهاي موفق شخصيتهاي موثر داستاني در دوران مختلف، استوديو "آردمن و نيك پارك" با طراحي و خلق دو شخصيت والاس و گروميت براي بزرگسالان و كودكان، كه به سرعت محبوب و معروف شدند، بازاري جديد را فعال كرد و جوايز بيشماري را نيز از جشنوارههاي مختلف به دست آورد. محبوبيت اين دو شخصيت باعث شد كه شركت B.B.C از شركت آردمن بخواهد فيلمهايي با حضور اين دو شخصيت براي پخش در موقعيتهاي ويژه مانند كريسمس و... بسازد تا از اين طريق بينندگان خود را در اين ايام افزايش دهد. آوازه اين شخصيتها از داخل انگلستان به بيرون مرزها هم كشيده شد و اخيراً فيلم سينمايياي كه با حضور اين دو شخصيت در آمريكا ساختهاند، اكران شده و فروش بسيار موفقي نيز داشته است.
در ديگر كشورها نيز شخصيتهاي خلق شدهاند كه بسيار معروف و قدرتمند، همچنان به حيات فرهنگي خود ادامه ميدهند؛ تن تن و ميلو در بلژيك، پينوكيو در ايتاليا، زورو، رابينهود، سوپرمن، و... كه همگي به اسطورههاي سرزمين خود و سپس به شخصيتهاي معروف جهاني تبديل شدهاند، از اين دست ميباشند.
در سازمان يونيسف كه انيمشين را به عنوان يك نمونة برجسته از هنرهاي تجسمي بهترين راه حل براي ارتباط با تمامي كودكان و با فرهنگهاي مختلف در جهان انتخاب كرده، تلاشي براي خلق شخصيت خاص صورت داده است. بر همين اساس، دو شخصيت ايراني "مينا و طوطياش" در يك سريال مورد علاقه و اهداف يونيسف شركت، و براي كودكان نمايش داده شده است كه موفقيت آن سريال توليد فيلمهاي متعدددي را با استفاده از اين شخصيتها در كشورهاي ديگر به دنبال داشته است.
در ايران "توان بالقوه و بالفعل فوقالعادة فرهنگي، تاريخي و هنري"، "اسطورههايي كه از كودكي در ميان داستانهاي مادربزرگها و پدربزرگها وجود دارد" و نيز "عطش مخاطبان" ميتواند عاملي بسيار تشويقكننده براي خلق شخصيت ملي همراه با شخصيتهاي تكميلي در كنار او باشد. اين مهم به يقين احتياج به پژوهش علمي و عملي در حيطه فرهنگ عامه، تاريخ، جامعهشناسي، روانشناسي، مردمشناسي، فقه، و... دارد تا بتوان شخصيت ملي ايران را خلق كرد، به آن غنا، روح و عمق بخشيد و آن را ادامه داد تا كودكان ايراني هويت، آمال و آرزوهاي خود را در يك كاراكتر ايراني تجربه كنند. شخصيتي كه هميشه او را در كنار خود حس نمايند و به همين خاطر هرگز در كودكي مقهور بازي جنگ فرهنگها و به خصوص فرهنگ غالب و تهاجمي آمريكا نشوند؛ و در بزرگسالي هم دچار ترديد، دوگانگي، تعارض، و خودباختگي نسبت به غرب و جريان فرهنگي او نگردند.
برخي از ما، جواناني را سرزنش ميكنيم كه مثلا موسيقي غربي گوش ميدهند، بطرز غريبي آرايش مىكنند، لباس ميپوشند و... درحالي كه بر مبناي آنچه اتفاق افتاده، اين نتيجه، طبيعي است؛ چرا كه همين جوانان از بچگي تنها، شخصيتهاي غربي را ديدهاند كه در انيميشنها و برنامهها، پوسترها، عروسكها، و... به نمايش درآمده، آنها را به وفور شنيده، و لمس كردهاند. شخصيتهايي كه راهها و انواع ديگري از زندگي را به او ياد دادهاند، و ما هرگز آن را نميپسنديدهايم و نميپسنديم. حتي امروز هم، اين اتفاق، متاسفانه به دست خودمان، در حال تكرار است. بقول بزرگي «ما كودكانمان را در كودكي نميبينم، آنها را تنها در نوجواني و جواني مييابيم كه ديگر دير شده است و نگراني و تأسف كاري از پيش نميبرد.» اين نگراني هر چند لازم است اما فرزندان ايراني، زندگي ايراني، هويت ايراني و هويت مذهبي، و... را چگونه آموزش ميبينند؟! آخر قهرمانان ايراني بايد به وجود بيايند و تأكيد و تكرار شوند تا ملكه ذهن كودكان شوند تا آنها خودشان را در قالب قهرمانان ايراني تجسم كنند. آيا جز اين است كه جوان ما از كودكي به صورتي ناخودآگاه ياد گرفته، قهرمانانش را چشمآبي، مو زرد، و... ببيند؟... اين رؤيا در بزرگسالي نيز ادامه پيدا ميكند، ولي اين بار آگاهانه است و مقابله با آن بسيار سخت، طاقتفرسا، پرهزينه و در بسياري موارد بينتيجه!!
البته در يك اقدام (ناكامل) شخصيتهاي "دارا و سارا" طراحي شد تا در مقابل شخصيت "باربي" بايستد، اما عليرغم تبليغ بسياري كه براي جا افتادن "دارا و سارا" در فرهنگ عمومي جامعه شد، بدلايل متعددي اين شخصيتها نتوانسته جاي مناسبي را در ميان كودكان و نوجوانان پيدا كند. ضمن آنكه اين دو شخصيت تنها در قالب عروسك متوقف و پشتوانة قدرتمند فرهنگياي را نيز به همراه ندارند يا لااقل عقبة فرهنگي آنها به مردم منتقل نشده است.
شخصيت مطلوب ايراني شخصيتي است آرماني كه اهداف بزرگ نظام مقدس جمهوري اسلامي را برآورده نمايد. فرهنگ و باورهاي زندگي چنين شخصيتي، همان باورها، انديشهها، گرايشها، رفتار، و صفاتي را شامل ميشود كه اساس آن را الگوهاي "انسان كامل" تشكيل ميدهد. انساني با همة خصوصيات والا و متكامل فرهنگ اسلامي، كه ما آن را فردي آميخته با "فرهنگ و تفكّر بسيجي" برميشماريم. خلق يك شخصيت ايراني و مكملهاي او بر اين مبنا انقلابي فرهنگي است كه ثمرهاش رستگاري كودكان و جوانان آينده اين مرزوبوم است كه هميشه و در همه حال آمادگي لازم را براي حضور در عرصههاي دفاع از كيان اسلام، انقلاب اسلامي و وطنشان (ايران) خواهند داشت.
لذا پيشنهاد ميشود اين پروژه به عنوان يك طرح ملي در دستور كار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار گيرد و اقدامات لازم براي ايجاد شخصيت ملي ايراني در آثار هنري صورت پذيرد.
پلان اجرايي:
تشكيل گروه تخصصي تحقيقاتي پژوهشي براي بررسي و خلق شخصيت ملي، زمينههاي ظهور آنان، داستانها و چالشهاي پيش رو، متشكل از جامعهشناسان، روانشناسان، متخصصان تاريخ و تمدن ايران و جهان، فيلمسازان، معلمان و...
تشكيل گروه و تيم اجرايي هنري طراحان براي طراحي ايدهها، رنگآميزي و... از طريق دعوت از حرفهاي هاي برتر اين رشته و به كارگيري دو نفر طراح ثابت (1 مرد و 1 زن) براي طول مدت پروژه.
نمونهسازي شامل عروسك، فيلمهاي انيميشن، فيلمهاي داستاني و سينمايي، و كتابهاي كودكان، داستانهاي كوتاه و... و ديگر اقلام تبليغي فرهنگي.
تشكيل تيم ميداني پژوهشي علمي جهت نمايش نمونهها و جمعآوري باز خورد آن در ميان اقوام، اقشار و گروههاي سني مختلف.
اصلاحات و طراحي نهايي بر مبناي يافتههاي پژوهشها.
توضيح:
براي رسيدن به شخصيتهاي مورد نظر پس از بررسيها و تحقيقات لازم طراحي شخصيت در عناصر اصلي و سازنده (صورت، هيكل، لباس، نحوة راه رفتن، رنگ، مو، لهجه، و...) اتودهاي اوليه زده ميشود، آنگاه عروسك و مجسمه سه بعدي شخصيتهايي كه انتخاب شده،ساخته ميشود. سپس امكانات ظهورشان در قصهها، تواناييها فيزيكي انساني و فراتر از انسان آنان، و عناصر كليدي حالتهاي انساني آنها بررسي ميگردد. در بخش ديگر تستهاي لازم در خصوص صدا و جنسيت، شخصيت، تكنيك و بافت شخصيت و بستر ارائه او انجام ميگيرد.
بررسيهاي اوليه، ويژگيهاي فيزيكي شخصيت (شكل، تركيب، نقش، چشمها، و بيني) و همچنين ويژگيهاي شخصيتي (آشنايي، مثبت بودن، و مسئوليتپذيري) و عامل تنش را در برميگيرد. اين 8 مورد مىبايست در گروههاي مختلف هدف بررسي و تخيل شود. اين تخيل و بررسي بعد از مرحله طراحي اتفاق خواهد افتاد كه متوجه نوع رفتار متفاوت گروههاي مختلف در برخورد با شخصيتهاي اتود شده، خواهيم شد.
در تحليل عنصر ويژگي چهره به عامل شكلي (گونه گوشتي، گونه لاغر، صورت گرد، صورت بيضي، چاق، لاغر)، عامل تركيب (استخوان نازك، استخوان درشت، پوست تيره، پوست روشن، صورت كوچك، صورت درشت)، عامل تنش (چشم مورب روبه پائين، بيضي رو به بالا، ابروي بيضي رو به بالا، ابروي بيضي رو به پائين، لبهاي مشخص باريك، لبهاي شل)، عامل چشمها (چشم بيضي، چشمهاي رو به پائين، چشم كوچك، چشم بزرگ)، عامل بيني(بيني بزرگ، بيني رو به بالا، و ...) پرداخته، آنگاه صفتهاي شخصيتي، مورد بررسي واقع ميشود. از جمله: عامل آشنايي (قابل دسترسي- غير قابل دسترسي، مطيع- لجوج، با نگرش- بدون نگرش، قابل اطمينان- غير قابل اطمينان، جدي- غير جدي، بيوفا- وفادار، نامهربان- مهربان، ناخوشايند- خوشايند)؛ عامل مثبت بودن (گذار- مثبت، بيروح- سرزنده، فروتن- سركش، كسل- شاد، خندان- عبوس، آرام- ناآرام، راسخ- مردد، مطمئن- نامطمئن)؛ عامل مسئوليت پذيري (مسئول- غير مسئول، آگاه- ناآگاه، صبور- عجول، و...).
منبع : http://www.sepead.blogfa.com