آموزش شیوه های علمی نقد ادبیات کودکان و نوجوانان؛/۱/
کودک منتقد امروز، مرد متفکر فردا
بسیاری از پیشکسوتان ادبیات کودک و نوجوان معتقدند تربیت منتقدانه کودک و نوجوان خواهد توانست نسلی اندیشمند و باریک بین را پرورش دهد و جامعه ای خلاق، مستقل و منتقد را پیش روی آتیه کشور بگشاید.
تاريخ : يکشنبه ۲۵ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۲۷
فضای ادبیات کودک و نوجوان به جهت تمام ظرافت ها و ساختارهای پیچیده خود مستلزم مطالعات عمیق و تحلیل های موشکافانه ایست که بتواند جایگاه این گونه ادبی را به درستی تببین کند.
در این میان رابطه نقد ادبی و متون ادبی رابطه ای در هم تنیده است که ضرورت وجود آن می تواند معیاری صحیح برای شناخت آثار نیکو و سره از آثار ضعیف تر باشد؛ این مسئله در حوزه ادبیات کودک و نوجوان محسوس تر است؛ زیرا این گروه سنی به دلیل گستره ابعاد تربیتی و روان شناختی و نیز مراتب ادراکی آسیب پذیر ترند.
بسیاری از پیشکسوتان ادبیات کودک و نوجوان معتقدند تربیت منتقدانه کودک و نوجوان خواهد توانست نسلی اندیشمند و باریک بین را پرورش دهد و جامعه ای خلاق، مستقل و منتقد را پیش روی آتیه کشور بگشاید.
در این راستا نخست لازم است به موضوعاتی از قبیل شیوه های آموزش نقد علمی ادبیات به کودکان و نوجوانان، شناخت نقد علمی، شناخت ویژگی های سنی کودک و نوجوان، شناخت ادبیات کودک و نوجوان و دیگر موارد پرداخته شود.
ویژگی های سنی کودک و نوجوان ایجاب می کند تا لایه های روانشناختی ذهن او به لحاظ ادراکی و فیزیکی به آموزه هایی درخور و مناسب نیازمند باشد، این مسئله نه تنها در ساحت ادبیات که در حوزه های دیگری از آموزش و پرورش و ملزمات آن حائز اهمیت است و رکن اصلی اهمیت آن در تبیین و شناخت سلسله مراتب تکوینی تفکر کودک و نوجوان است
” ادبیات کودک و نوجوان خود دارای وجوهی از اعتبارات آموزشی و تربیتی است که به واسطه ادبا و اهالی قلم در این حوزه تضمین شده و در مجلات و کتاب های درسی رسمیت می یابند “
که ادبیات با قابلیت های سترگ و پیچیده خود می تواند در این لایه ها، لانه کند و در ذهن او به تثبیت برسد.
وانگهی ادبیات کودک و نوجوان خود دارای وجوهی از اعتبارات آموزشی و تربیتی است که به واسطه ادبا و اهالی قلم در این حوزه تضمین شده و در مجلات و کتاب های درسی رسمیت می یابند، این مسئله با توجه به سیستم سازمانی وزارت آموزش پرورش در ایران دچار چالش ها و بحران هایی اساسی است که فی نفسه سیکل معیوبی فرآیند آموزش را ایجاد نموده است.
در این نوع از فرآیند آموزش به ناگاه هرآنچه غیر از کتب درسی وارد حوزه تدریس و آموزش شود گره های نیمه کوری را در این بسط و پیوند ایجاد می کند و دانش آموز را که به خودی خود از سیستم آموزشی گریزان است از اضافات آموزشی مشمئز می کند.
برخی تعطیلات تابستانی کودکان و نوجوانان و ایام فراغت آ ن ها را برای این مطلوب، مناسب دانسته و بر همکاری فرهنگسراها و دیگر مراکز آموزشی تاکید می کنند لیکن فراغت کودک و نوجوان مستلزم زمانبندی و برنامه ریزی کارشناسانه ای است که کلاس های آموزشی، برنامه به ظاهر غنی و در باطن تهی را برای او ایجاد نکند و برآیند مثبت و شیرینی در نهاد او ایجاد کند.
بحث دیگر علمی بودن آموزش هایی است که قرار است به کودک و نوجوان آموخته شود و چنانچه نقد ادبی شفاهی و غیر علمی به کودک و نوجوان آموزش داده شود او را با کج روی های بسیاری منتقدان بزرگسال امروز تربیت نموده ایم که در نقدهای انتزاعی نا هماهنگ و غیر علمی پرسه می زنند و اذهان عمومی را دچار کج فهمی و نادرستی می کنند لذا پر اهمیت آن است که مدرس آموزش، کتب آموزشی و سیستم آموزش نقد ادبیات کودک و نوجوان در یک شورای متخصص بررسی شود و سپس در ساز و کار اجرایی قرار گیرد تا پیامدهای نادرست بعدی را به دنبال نداشته باشد.
از دیگر سو اهمیت شناخت فضای نقد ادبی در کشور، کتاب شناسی این آثار و سپس تطبیق آنها با ادبیات کودک ونوجوان، نیز نهادهایی که لازم است در این راستا متولی امر آموزش تفکر و اندیشه باشند امری لازم است و باید فعالیت هریک را به گونه ای مجزا در نظر گرفت تا بتوان در این باره راهکارهایی ارائه داد.
ادامه دارد...
مریم خاکیان