به گزارش هنرنیوز با نیما آذری –
مدرس،فعال طبیعتگرد و اکوتوریسم – درباره روستا گردی به گفت و گو نشستیم.
چرا روستاگردی اهمیت دارد؟
روستا در محیط طبیعی است و ارتباط نزدیکی بین اکوتوریسم و جوامع محلی و طبیعت وجود دارد که کمتر به آن توجه شده است. بحث روستاگردی را جامعه اکوتوریسم جدا دیده بود اما الان به عنوان شاخهای از اکوتوریسم به آن نگریسته میشود در عین حال وجوهات فرهنگی هم دارد.
احیا روستاگردی نیازمند مشارکت جوامع محلی است که نکته کلیدی است.
جامعه محلی را باید چگونه درگیر این کار کرد؟
اکوتوریسم و به دنبال آن جوامع محلی بحث جوانی در ایران و خارج از کشور است. اینکه چگونه آنها را مشارکت دهیم که فقط نمادین نبوده و جدی دنبال شود، بسیار مهم است.
ما پروژه تخمگذاری لاک پشتهای پوزه عقابی قشم در روستای شیب دراز را به عنوان یک پروژه گردشگری بر پایه توانمندسازی جوامع محلی داشتیم. مشارکت، نو و تنها بودن، تجارب جدید ، کار با جوامع محلی همگی نکات ظریفی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
گردشگری جوامع محلی مبحثی نو است حتی در جایی مثل استرالیا. گاهی وارد نشدن به مبحث روستاگردی بهتر از وارد شدن است. روستا با شهر اختلافات فرهنگی و زیرساختی دارد. نگاه روستاییان از بیرون به توریسم نگاهی است که انتظار دارند اگر توریستی میآید و اگر تغییرات ایجاد میشود مثبت باشد. در وهله اول جوامع محلی اقتصادی نگاه میکنند. کار کارشناسان این است این نگاه اقتصادی را به جنبههای فرهنگی هم نزدیک کنند و فقط سودمندی اقتصادی نداشته باشد. در نتیجه یک جور توقع دارند.
به نظر میرسد آموزش جوامع محلی آموزش یک طرفه نیست، یک آموزش دو طرفه و تعاملی است. مفهومش آن است که مای نوعی شهری نمیتوانیم به یک روستا برویم چرا که آموزشدهندهها معمولاً از شهر میروند و یکسری قواعد و قوانین و استانداردها باید و نباید تزریق میکنیم و اسم آن را آموزش میگذاریم.
آموزش جوامع محلی یعنی مشارکت در واقع نقص از کسانی است که از بیرون وارد میشوند و صرفاً شعاری و نمادین برخورد میکنند و کار زیرساختی انجام نمیدهند و صرفاً به کارهای ساده و رها شدهای ختم میشود و میتواند زمینه را برای آینده بدتر و سختتر کند. خیلی از روستاها را رفتیم و کار را رها کردیم و روستاییان ناراحت شدند.
در بحث آموزش جوامع محلی چه نقصانهایی وجود دارد؟
در مورد آموزش از زوایای مختلفی میتوان صحبت کرد. مخصوصاً در مورد جوامع محلی این نوع آموزش باید در عمل مشخص شود. وقتی میتواند موفق باشد که شما آنجا بروید و طرح مسألهای بکنید و به قضاوت بگذارید و همه نظر خودشان را بگویند و شما بتوانید هدایتگر باشید. به همین دلیل ما در این نوع آموزشها کلمهای داریم به نام تسهیلگر یعنی آنها میتوانند آموزش دهنده باشند. فکر میکنم بدترین حالت هم برخورد یک طرفه است. از داخل این مباحث تا تسهیلگری میتوان به نتیجه دلخواه رسید.
اعلام تعداد روستاهای زیاد مثل آمار تعداد زیاد گردشگر باعث شده تا مثلاً در استان مرکزی جاذبهای که برای فلان روستا تعریف شده اصلاً وجود خارجی نداشته باشد که جامعه محلی بخواهد برای آن برنامهریزی داشته باشد یا خیر در این مورد نظرتان چیست؟
به صرف اعلام روستای هدف گردشگری و یا حتی آموزش که خیلی به آن معتقدیم و ضرورت آن را قبول داریم گردشگری رونق پیدا نمیکند. آنچه مهم است ما باید برای هر روستا یک سناریو داشته باشیم. بدون سناریو امکان ساخت هیچ فیلمی را نداریم. یک سوی قضیه روستاییانند اما یک سوی قضیه هم گردشگرانند که نیازمند معرفی آن روستا هستند. نحوه معرفی خودش خیلی مهم است، معرفی امکانات جدای از این مسأله نیاز به آموزش دارد.
بنابراین اگر اینها را جمعبندی کنیم به نظر میرسد هر روستایی احتیاج به طرح مدیریت مقاصد دارد. این طرحی است که گام به گام مشخص میکند برنامه را از کجا آغاز کنیم. همه موارد از آموزش جوامع محلی، آموزش مسئول محلی، راننده محلی، صاحبان اقامتگاهها، خدمات و گردشگر و راه و روش آن که باید در هر روستا این مسأله را درست دنبال کرد.
پس تاکید میکنم صرف اعلام روستای هدف گردشگری و آموزش باعث رونق آن روستا نخواهد شد.
آیا روستایی را سراغ دارید که به رونق رسیده باشد؟
کم و بش هستند. ۱۵۱ روستا مطرح شدند اما نمیتوان گفت همه اینها رونق پیدا میکنند. تضمینی نیست که این روستاها فرضاً ظرف ۲ سال به نقطه A میرسند. به هر سبب باید یکسری روستا انتخاب شوند با توجه به عدم وجود زیرساخت در نگاه نخست ۱۵۱ روستا زیاد است. شاید یک روستا در هر استان در مرحله نخست کفایت بکند اما ما باید طرح مدیریت مقاصد داشته باشیم که نداریم.
گرچه گام نخست آن آموزش است که برنامه دارند آن را اجرا کنند. مهم این است آموزش به خودی خود انجام نشود. اینکه آموزش بدهیم و بگوییم اجرا شد و پرونده را ببندیم کار خیلی خطرناکی است و منجر به یکسری آسیبهای اجتماعی در آن روستا میشود. من آینده را نمیتوانم پیشبینی کنم اما امیدوارم اگر آموزشی انجام شود در یک طرح ، پلان و سناریو روستاگردی باشد. فکر میکنم ۱۵۱ یک روستا ۵ برابر آنچه است که ما میتوانیم برایش برنامه ریزی کنیم.
رامین نوری- مریم اطیابی