دزد کیفم را برد، مردم مهمان نوازی کردند
گپ و گفت با مسعود اطیابی کارگردان سینما؛
دزد کیفم را برد، مردم مهمان نوازی کردند
یک کارگردان سینمایی گفت: امیدوارم اداره میراث فرهنگی هر چه زودتر فکری به حال این وضعیت بکند، حداقل در ساخت و سازها نظارت داشته باشد.
 
تاريخ : چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۲۳
با مسعود اطیابی کارگردان و تهیه کننده سینما به درباره سفر و گردشگری گفت و گو نشستیم.
 
بیشتر به کدام قسمت‌های ایران سفر کردید؟
به خاطر نوع شغلم تقریباً به همه جای ایران سفر کردم. هر جای ایران جذابیت خاص خود را دارد. شما در قشم با فضاهای جذابی روبرو می‌شوید که حتی فکرش را هم نمی‌کنید. در عین حال سمت کردستان با یک زیبایی خیره کننده دیگر مواجه می‌شوید. در شمال کشور جنگل‌های انبوه را می‌بینید. شرق کشور کویرهای بکر و زیبا. هر جای ایران زیبایی خاص خودش را دارد. مثلاً چه کسی فکر می‌کند در خور و بیابانک استان اصفهان نخل خرما وجود دارد؟! همه فکر می‌کنند نخل خرما فقط در جنوب کشور است.

و در کنار این همه زیبایی کجا برای شما جذاب‌تر بوده است؟
بر خلاف بیشتر مردم که شمال را دوست دارند، من عاشق شیرازم، بخصوص آثار تاریخی و فضاهای فرهنگی آن با مردم خوب و باصفایش برایم جذاب است. چندین بار به شیراز رفتم اما بازهم دوست دارم به این دیار سفر کنم.

سفر به روستاها را هم دوست دارید؟
یکی از جذابیت‌های سفر گشت و گذار در روستاها است.

چه چیز روستاییان شما را جذب می‌کند؟
بیشتر مردم و نوع روابطشان. نگاهی که به غریبه‌ها دارند. به آنچه که دارند، قانع‌اند، اما درعین حال بزرگمنش‌اند.

و کدام روستاهای ایران برایتان خاطره انگیزترند ؟
شمال وردآورد (اتوبان تهران-کرج)، جاده‌ای کوهستانی و پر پیچ و خم در کنار دره و رودخانه به روستای «وَردیج» و پس از آن به روستای «واریش» منتهی می‌شود. جاده‌ای آسفالته به سبک و سیاق جاده امام زاده داود که با شیب نسبتن زیاد در مجاورت دره ارتفاع گرفته و شما را به طبیعت زیبای کوههای البرز مرکزی می‌برد. شاید باورتان نشود که در سمت غرب به دور از شلوغی و آلودگی تهران بزرگ و درست چسبیده به آن منطقه‌ای خوش آب و هوا و بکر و روستاهایی به این زیبایی وجود داشته باشند! روستاهایی با بافت مسکونی شبیه روستاهای کردستان، خصوصآً در فصل بهار که باغ‌های منطقه پوشیده از شکوفه‌های زیبای گیلاس می‌شود. با بوی گل‌های زرد کوهستان، صدای وزوز زنبور، جریان آب و قله‌های زیبا.
همچنین ۸۰ کیلومتری اصفهان، دو بخش شهر «هرند» و شهر «اژیه» با بیش از ۹۰ روستا وجود دارد. عبور رودخانه زاینده رود و مسیر تالاب گاوخونی سبب شده این بخش به دو منطقه كویری و جلگه‌ای تقسیم شود . در قسمت شمال (كویری) فقط شهر هرند و روستای قهی با چند قنات وجود دارد اما در قسمت جنوب، شهر «اژیه» و بقیه روستاها در كنار رودخانه زاینده رود قرار دارند، كه با آب آن كشاورزی رونق خاصی دارد. این منطقه واقعاً عجیب و زیبا است.

به کشورهای دیگر هم سفر کردید؟
بازهم به خاطر شغلم از کشورهای عربی تا کشورهای آسیای جنوب شرقی، امریکا ، آمریکای لاتین، لبنان و مصر سفر کردم.

مردم کدام کشور در خاطر شما ماندگار شدند؟
مردم مالزی به لحاظ نوع سلامت رفتاری مردمان خوبی هستند. آنها در عین رعایت رفتار اسلامی، به پیشرفت و توسعه اهمیت زیادی می‌دهند و زن و مرد در این راه گام برمی‌دارند و این برایم خیلی جالب بود.

سفره ایرانی شما را یاد چه می‌اندازد؟
دورهم نشستن، اشتها ، هیجان خوردن یک غذای رنگارنگ

و کدام غذای سنتی ایرانی را بیشتر دوست دارید؟
همه‌ی غذاها به غیر از اشکنه

زمستان‌های کودکی چگونه می‌گذشت؟
غروب که شروع می‌شد هیزم‌هایی که قبل از زمستان انبار شده بود، کم کم بیرون می‌آوردند و آتش می‌زدند، سپس آتش تند و تیز به گودالی وسط اتاق یا منقل سرازیر می‌شد و روی آن با خاکستر پوشانده و زیر کرسی قرار می دادند و لحافی بزرگ به طول و عرض اتاق روی کرسی پهن می کردند و حرارت آتش‌ها از زیر خاکستر به فضای زیر کرسی گرما می‌بخشیدند. اهالی خانه دور تا دور پا را زیر لحاف دراز کرده و لحاف را روی پاهایشان کشیده و به پشتی یا بالش‌های کنار دیوار تکیه می‌کردند .پس از صرف شام، تازه شب نشینی‌ها با دعوت از همسایه‌ها و اقوام شروع می‌شد. یک سینی بزرگ مسی روی کرسی قرار می‌گرفت که در آن ظروف قدیمی لبالب از کشمش، گردو، بادام و آجیل پذیرای اهل خانه و مهمانان بود.

از بازی‌های زمستانی آن وقت‌ها بگویید؟
برف که می‌بارید، بساط برف و شیره خوری هم پهن می‌شد. می‌گفتند برف اول و دوم به خاطر آلودگی خوردنی نیست، اما برف سوم را با خیال راحت می‌خوردیم. کاسه‌های پر از برف و شیره و سرمای تا مغز استخوان رفته و شیرجه زدن زیر کرسی خاطره فراموش نشدنی آن روزها است. آدم برفی درست کردن هم عالمی داشت و بیشتر بچه‌های یک محل و یا یک کوچه با هم آدم برفی درست می‌کردند. گاهی آدم برفی‌ها خیلی بزرگ بودند. گاهی هم تعمدی روی زمین آب می‌ریختیم تا یخ بزند و سرسره بازی می‌کردیم. اما امروزه به خاطر مشکلات معیشتی و اجتماعی و آمدن ماهواره و اینترنت و...مردم شب‌های بلند و طولانی زمستان را در تنهایی می‌گذرانند. 

مریم اطیابی
کد خبر: 48065
Share/Save/Bookmark