چنان در قیدِ مهرت پایبندم...
به مناسبت برگزاری دومین مجمع عمومی انجمن علمی نقد ادبی؛
چنان در قیدِ مهرت پایبندم...
دکتر ابراهیم خدایار - استادیار دانشگاه دانشگاه تربیت مدرس- به مناسبت برگزاری دومین مجمع عمومی انجمن علمی نقد ادبی؛ در یادداشتی برای یادبود استاد رضا سید حسینی از مقام شامخ او تجلیل کرد.
 
تاريخ : دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۱۹

اگر پیدایش نقد ادبی جدید در ایران را محصول سال‎های پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش/۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م) بدانیم، شکل‎گیری بنیادهای نظری این شاخه از دانش جهانی را در ایران، اگر بتوان نام علم را بر آن نهاد، باید مدیون کوشش‏های دو طیف تحصیلکرده (مترجمان و استادان دانشگاه)، با دو سطح تحصیلات کاملاً متفاوت و برخوردار از دو پایگاه اجتماعی تقریباً ناهمگون دانست. این دو طیف هرکدام با آثار خود در انتقال مجموعه مباحث تاریخی و نظری نقد ادبی به همراه نمونه‏هایی ترجمه شده از آثار شاخص شاهکارهای جهانی به دنیای فارسی‎زبانان در این زمینه، نقش برجسته‏ای داشته‎اند. زنده‎یاد رضا سیدحسینی (۱۳۰۵-۱۳۸۸) یکی از شخصیت‏های شاخص طیف «جریان ترجمه» در انتقال مبانی نظریه و نقد ادبی در ایران است که با حضور پررنگ در این عرصه، نامی نیک از خود در بین متخصصان نقد و نظریۀ ادبی در بین پژوهشگران و استادان جریان «نقد دانشگاهی» به یادگار گذاشته است. از میان انبوه آثار ترجمه‏ای و ترجمه‎ـ‌تألیفی وی، دو اثر، یکی ترجمۀ رسالۀ کاسیوس لونگینوس (۲۱۳؟-۲۷۳م) با نام در باب شکوه سخن (تهران: نگاه، ۱۳۷۹)، در زمینۀ بلاغت و نقد ادبی و دیگری مکتبهای ادبی (تهران: چاپ اول، ۱۳۳۴؛ چاپ پانزدهم، جلد اول، تهران: نگاه، ۱۳۸۷، چاپ چهاردهم، جلد دوم، تهران: نگاه، ۱۳۸۷) در زمینۀ معرفی نهضت‎های ادبی اروپا؛ به‎ویژه نهضت فکری و ادبی فرانسه در سده‏های اخیر به محیط‎های ادبی ایران شایستۀ یادکری ویژه است. کتاب اخیر از بیش از نیم قرن اخیر تا کنون همواره از منابع معتبر طیف «نقد دانشگاهی» ایران برای تحقیق در مکتب‎های ادبی جهان بوده است. یکی از ویژگی‎های شاخص این کتاب علاوه بر دقت مترجم در ترجمۀ منابع و نمونه‎های شعریِ «ایسم‎»های اروپا، که برخی از بخش‎های آن از جمله بخش سوررئالیسم، در حکم یک کتاب است (جلد دوم، صص ۷۸۱-۹۵۸)، اعتقاد و اعتراف مترجم به وجود بنیادهای نظری ادبیات ایران و لزوم گذر از مرحلۀ تقلید از نظریه‏های ادبی اروپا و درنتیجه پرهیز از انطباق بعضاً نادرست آن‎ها به ادبیات ایران است. سیدحسینی در مقدمۀ جلد نخست کتاب در سال ۱۳۷۱ (ص۱۲) سخن کاملاً سنجیده و به‎جایی در این زمینه زده بود: «هیچ ادبیاتی با تقلید از دیگران به وجود نمی‎آید، اگر ما در گذشته ادبیات پرباری داشته‌ایم، به سبب پشتوانۀ قوی تئوریک ما بوده است که امروزه با اینکه مورد توجه پژوهشگران غربی است، خود ما از آن غافلیم و تا این تئوری‌ها امروزی نشود و ما پابه‎پای پیشرفت مطالعات ادبی در غرب به فطرت خود بازنگردیم... نمی‏توانیم منتظر باشیم که تنها با تقلید از دیگران و به طور تصادفی به رشد ادبی دست یابیم...». از این منظر، سیدحسینی از بانیان اندیشۀ تولید فکر ملی و بازگشت به فطرت خویشتن در بازیابی شکوه ادبیات ایران در میان مترجمان ایرانی به شمار می‎رود؛ نکته‎ای که لزوم درک و کاربست آن پس از دو دهه از طرح آن از سوی سیدحسینی، برای شرایط امروز نقد ادبی ایران، که در مرحلۀ رشد قرار دارد و درنتیجه گذر از مرحلۀ تقلید با توجه عمیق به مبانی فکری و فلسفی شاهکارهای خود و درنهایت طبقه‏بندی آنها از یک سو و تلاش برای تثبیت اصطلاحات نقد ادبی بومی از سوی دیگر، از نان شب هم برای تمام دلسوزان و متولیان این حوزه حیاتی‏تر است.
سیدحسینی در شکل‎گیری نخستین نشریۀ تخصصی نقد ادبی ایران نیز نقش به‏سزایی داشت. سهم وی در راه‏اندازی فصلنامۀ نقد ادبی (بهار ۱۳۸۶، مرکز تحقیقا زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس)، که به آشنایی نزدیک نگارندۀ این سطرها با استاد منجر شد، و این کار به پایمردی سردبیر پیشین نشریه، دکتر حسین پاینده، صورت پذیرفت؛ قابل چشم‎پوشی نیست. نشست‏وبرخاست با استاد در بعد از ظهر چند یکشنبۀ سال ۱۳۸۶ در دفتر مجله از خاطرات فراموش‏ناشدنی دست‎اندرکاران این نشریه است.
کد خبر: 41469
Share/Save/Bookmark