فیلم کوتاه در بسیاری از موارد موثرتر از فیلم بلنداست. بسیاری از بزرگان دنیای سینما هنوز فیلم کوتاه می سازند و بسیاری دیگر نیز از جمله «کن لوچ»، «جوزپه تورناتوره»، «آلن رنه» و... کار خود را با فیلم کوتاه شروع کرده اند. در نوشته پیش رو نگاهی داریم موجز به تاریخ این ژانر از سینما.
اولین مخاطبان سینما احتمالا و مشخصا آگاه نبودند که از دیدن صحنه های چند ثانیه ای از نوازندگان سیرک، شهرهای بیگانه و مردمی که سرکار روزانه خود می روند شگفت زده خواهند شد. اولین فیلم در سال ۱۸۹۴ از طریق کنیسکوپ-چیزی شبیه به شهر فرنگ خودمان با تصاویر متحرک- «توماس ادیسون» به مردم ارائه شد. برای آنها آخرین فتح تکنولوژی انسان برتر تازه و هیجان انگیز بود. اما با آغاز قرن بیستم فیلمها بلند تر شدند. فیلمهای اولیه اغلب درباره حرکت دسته جمعی خاندان سلطنتی، سفرنامه ها، امور جاری و صحنه هایی از زندگی روزمره بودند. بهترین و شناخته شده ترین این فیلمها «ورود قطار به ایستگاه (۱۸۹۵)» اثر «برادران لومیر» است که مخاطبان از ترس با برخورد لوکوموتیو به وحشت می افتند. اگر فیلم «هوگو» اثر «مارتین اسکورسیزی» را دیده باشد حتما با این صحنه مواجه شده اید.
ورود قطار به ایستگاه ۱۸۹۴
از اوایل ۱۹۰۰ تکنولوژی ضبط و ویرایش فیلمها به فیلمسازان اجازه داد تا فیلمهای چند دقیقه ای و بلندتر تولید کنند. از برخی از به یادماندنی ترین فیلمهای کوتاه این دوره می توان به «سفر به ماه(۱۹۰۲)» به کارگردانی «جرج ملیئس» اشاره کرد که در آن گروهی از ستاره شناسان با ساخت یک سفینه فضایی به ماه سفر می کنند و آنجا به اسارت موجودات فرازمینی در می آیند و سپس از دست آنها فرار می کنند، یا فیلم «سرقت قطار بزرگ(۱۹۰۳)» ساخته «ادوین اس.پورتر» که از آن به عنوان اولین فیلم وسترن یاد می شود.
سفر به ماه ۱۹۰۲
از حدود سال ۱۹۱۰ به بعد رقابت استودیوها و تقاضای مخاطبان موجب شد فیلمسازان به ساخت فیلمهای بلندتر و چندحلقه ای روی بیاورند. دورانی که در آن «دی.دبلیو گریفیث»، «تولد یک ملت(۱۹۱۵)» فیلم بحث برانگیز خود را به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی در حافظه عموم ثبت کرد. یا «فیلم ترافیک در ارواح(۱۹۱۳)» به کارگردانی «جرج لوآن تاکر.» کم کم فیلمهای بلند بیشتر از فیلمهای کوتاه در کانون توجه قرار گرفتند، طول و پیچیدگی روایت آنها اجازه می داد تا به صورت مطلوب تری با تئاترها و اپراها مقایسه شوند.
تولد یک ملت ۱۹۱۵
در حالی که جذابیت ستاره ها در سینماهای با هدف ساخته شده ویژگی فیلمهای بلند بود، ساخت نمایشهای انتقادی و فیلمهای کوتاه همچنان ادامه داشت. این امر تا جنگ جهانی دوم ادامه یافت جایی که فیلمهای کوتاه نقش عمده ای در پروپاگاندای دولتها داشتند. در دهه ۶۰ بسیاری از فیلمهای کوتاه مستند در سینماها در وقفه هایی که ایجاد می شد پخش می شدند اما برای بسیاری هم این فیلمها خسته کننده بود و از این فرصت برای رفتن به دستشویی یا گرفتن پاپ کورن استفاده می کردند.
در ادامه انگیزه های مالی برنامه های سینماها را تغییر داد، پخش تریلرها و آگهی های بازرگانی باز هم عرصه را بر فیلمهای کوتاه تنگ کرد. در پایان دهه شصت فیلمهای کوتاه همچنان به بقای خود ادامه می دهند اما نه در برنامه های تجاری سینماها. این امر تا اواخر دهه هشتاد جایی که کارتونهای کوتاه مختص کودکان پخش می شود، ادامه دارد.
لوئیس بونوئل و سالوادوره دالی
در این دوران با اینکه فیلمهای کوتاه از چرخه سینماهای تجاری خارج شدند اما محبوبیت خود را میان هنرمندان تجسمی حفظ می کنند، کسانی که اولین بار بررسی و تحلیل فیلمهای کوتاه را شروع کردند. با اینکه فیلم همواره به عنوان کودک تخس دنیای هنر شناخته می شود - بعضی منتقدان هنوز فیلم را به عنوان یک هنر قبول ندارند- این تعجب آور است که برخی از هنرمندان طغیانگر صد سال گذشته مشتاق آن بوده اند. از این هنرمندان می توان به «لوئیس بونوئل» و «سالوادوره دالی» اشاره کرد یا آوانگاردهای دهه ۶۰ مانند «اگنس واردا» و «کریس مارکر» در فرانسه و «اندی وارهول» در امریکا و برخی از ویدئوآرتیستهای اخیر مانند «بروس نیومن» و «استیو مک کوئین.»
ادامه دارد...