دانش باستان‌شناسی مولود تحولات بنیادین در اندیشه تاریخی انسان است
دکتر حکمت‌الله ملاصالحی در گفت و گو با هنرنیوز؛
دانش باستان‌شناسی مولود تحولات بنیادین در اندیشه تاریخی انسان است
دکتر حکمت الله ملاصالحی گفت:ماهیت دانش باستان‌شناسی نوبنیاد و پیچیده و دلربا و تاثیرگذار و به غایت انسانی و از تبار دانش‌های انسان‌شناختی متاسفانه همچنان در جامعه معاصر ما نامفهوم و تعریف ناشده و ناشناخته مانده و برای روستازاده‌های نوکیسه و تازه به سرمایه و ثروت و مکنت و قدرت و دولت رسیده و کنده از ریشه‌های معنوی و افکنده و افتاده در میان سیلاب تحولات جامعه ما نه تنها همچنان گنگ و نامفهوم مانده است که دستاورد‌هایش را نیز به تمسخرگرفته‌اند.
 
تاريخ : سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۵
نسرین غلامی- به گزارش هنرنیوز، ۱۹اکتبر (27 مهرماه) مصادف با روز جهانی باستان‌شناسی است. به این بهانه با دکتر حکمت‌الله ملاصالحی به گفت و گو نشستیم. متن زیر حاصل این گفت و گو است که با کمی تأخیر منتشر می‌شود: 

هنرنیوز:به نظرشما دانش باستان‌شناسی در آشکارکردن روزنه‌های تاریک تاریخ آدمی سهمی داشته است؟به عبارت دیگراستنباط شما از نقش و اهمیت دانش باستان‌شناسی چگونه است؟ 

پرسش مهمی است بویژه آن که به مناسبت روز باستان‌شناسی مطرح می‌شود. در مدرسه‌های فراخ تاریخ آموخته‌ایم؛ جامعه‌ها و نظام‌های سیاسی که بی‌بهره از اندیشه و خرد و دانش و دانایی تاریخی در نقد و تحلیل و ردیابی و رصد درست ودقیق رخداد‌ها و تحولاتی که در درون و بیرون مرز‌ها و جغرافیای مدنی و معنوی آن‌ها اتفاق می‌افتاده، بوده‌اند در آوردگاه آزمون‌های سخت وسنگین تاریخی هم شکننده و آسیب پذیرتربوده‌اند هم آنکه آسانترمیدان را به حریف وانهاده‌اند. دوره جدید یکی از تاریخی‌ترین ادوار تاریخ بشری ماست. 

هنرنیوز:«دوره جدید یکی از تاریخی‌ترین ادوار تاریخ بشری ماست»به چه معناست؟
تاریخی‌ترین به این معنا که برای نخستین بار حتی بظاهر کم بها‌ترین فضولات و فسیلات و رسوبات بجای مانده از اعمال و افعال آدمیان در گذشته در نظام دانایی و اندیشه تاریخی انسان دوره جدید بمثابه منبع و موضوع شناخت با کلنگ باستان‌شناسی کاویده و کشف و جراحی باستان‌شناسانه و گردآوری و درباره‌شان داوری می‌شود. 

تاریخی‌ترین به این معنا که برای نخستین بار انسان عالم مدرن موقعیت تاریخی خویش را بمثابه «وجودی» مطلق تاریخی و تاریخمند می‌پذیرد. تاریخی‌ترین به این معنا که برای نخستین بار، هستی، جهان و واقعیت‌های آن در آینه تاریخ و سابقه و عقبه تاریخیشان ردگیری و رصد و بازخوانی می‌شوند. دانش باستان‌شناسی مولود همین چرخش‌ها وتحولات بنیادین در اندیشه تاریخی و نظام دانایی انسان متجدد در قاره غربی تاریخ بوده است. از کجا آغازکرده‌ایم که به اینجا و در موقعیت اکنون تاریخی خویش رسیده‌ایم؟ شرایط وموقعیت پیچیده وشکننده و آتشناک اکنون تاریخ، جامعه و جهان بشری ما معلول کدام روند‌ها و رخداد و چه تحولاتی در گذشته است؟ دانش باستان‌شناسی یا به مفهوم دقیق و جامع و ریشه هلنی آن «آرگئولوژی» مولود همین پرسش‌های بنیادین و مهم انسان بی‌قرار و پرومته‌ای و آتشناک و آتش افروز دوره جدید در قاره غربی تاریخ بوده است.
 
هنرنیوز: تصور رایج از دانش باستان شناسی چیست؟

تصور غالب و رایج از مفهوم باستان‌شناسی یا آرکئولوژی این است که باستان‌شناسی حرفه و رشته و دانشیست نوبنیاد با موقعیت و مقام دانشگاهی پذیرفته شده در سطح جامعه جهانی در میان سیلابی از رشته‌ها و حرفه‌ها و دانش‌ها و تخصص‌های میان رشته‌ای دیگر بمانند دانش جغرافیا و زمین و حیات و اقتصاد و تجارت و بازرگانی و سیاست و حقوق وعلم تغذیه و داروسازی و پزشکی وژنتیک ومخ ومغز و اعصاب و روان و رفتار و قس علی هذا.
هم کشف و جراحی باستان‌شناسانه تاریخ به طور اخص، هم رویکردهای آرکئولوژیک (باستان‌شناختی) به پیشینه فرهنگی وعقبه اجتماعی و سابقه مدنی و معنوی انسان و رد یابی و رصد روند تحولاتی که در سپهر طبیعت و گستره کیهان اتفاق افتاده به طریق اولی از جمله رخ دادهای بی‌سابقه و فوق العاده مهم در دوره جدید بوده‌اند. 

تصادقی نیست که می‌بینیم عالمان و پژوهشندگان بسیاری از رشته‌ها و دانش‌ها و سپهرهای معرفتی و مشرب‌های فکری و فلسفی از همین مفهوم هلنی تبار فلسفی‌تر از فلسفه و ترجمه نا‌پذیر آرکئولوژی استفاده برده و آنرا بر پیشانی دانش‌ها و مشرب‌های خود حک کرده‌اند. عناوین و ترکیب‌بندی‌های مفهومی بمانند آرکئولوژی (باستان‌شناسی) کیهان و اختران و زمین و حیات و هنر و معرفت و اقتصاد و معیشت و قدرت و دیانت و سیاست و آیین و ذهن و اندیشه و ادراک و موارد مشابه دیگرهمه موید همین نظراست و مبین این واقعیت است که تا چه میزان نظام دانایی و اندیشه تاریخی دوره جدید سرشتی آرکئولوژیک (باستان‌شناختی) داشته و چه حد واندازه انسان دوره جدید کوشیده در آینه کشفیات و دستاورد‌های دانش باستان‌شناختی یعنی دانش «آرخه‌ها» و «لوگوس‌های مفقود» (Lost archai، Lost logoi) موقعیت و هویت تاریخی خود را بجوید و بکاود و بیابد و بازسازی و بازخوانی کند. 




هنرنیوز:پیش از بوجود آمدن باستان‌شناسی چه خلأیی در دانش بشر احساس می‌شد؟ 

واقعیت این است که برای نخستین بارکلنگ باستان‌شناسان برقلم مورخان پیشی گرفته وهم چالاک‌تر وجب به وجب و لایه به لایه ودوره به دوره تا مرزهای تاریخ طبیعی، تاریخ آدمی را زیر جراحی‌های بی‌امان ونفسگیر خود گرفته است. هم چابک‌تر وچند ضلعی ترآنرا می‌نگارد. تا پیش از برصحنه آمدن دانش باستان‌شناسی تصور غالب درباره قدمت تاریخ عالم و آدم درتفسیرهای مسیحیت عهدینی وکلیسایی تا شش هزاره به عقب ترنمی رسید. کشف پیش از تاریخ را که به لحاظ زمانی بخش اعظم تاریخ و حیات و حضور تاریخی انسان را در جهان در برگرفته است، مدیون کلنگ باستان‌شناسان و مرهون همکاری‌ها و مطالعات نفسگیر دیگر رشته‌ها و تخصص‌های مرتبط بوده‌ایم. ما آدمیان زیرسقف معماری عالمی سکنی گزیده‌ایم که درپی افکندن و بنیاد نهادن و ساختن بنای آن خود نقش تعیین کننده داشته‌ایم. این عالم ماده‌های رنگارنگ و متنوعی که اصطلاحا «در دوره جدید» «ماده‌های فرهنگی» (Cultural materials) یا «فرهنگ‌های مادی» (Material cultures) اطلاق شده است. عالم و اقلیم مدنی و معنوی و میراث تاریخ و فرهنگ بشری ماست. علی رغم تعلق خاطرعمیقی که در همه ادوار تاریخی مردمان هر فرهنگ و جامعه‌ای به آن‌ها داشته‌اند لیکن در هیچ دوره‌ای آنگونه که در دوره جدید بمثابه منبع و ماده و موضوع شناخت به آن‌ها توجه نمی‌شده است. هم بر صحنه آمدن دانش باستان‌شناختی هم ظهور پدیده موزه‌های عالم مدرن ازجمله تحولات بی‌سابقه دوره جدید بوده‌اند.
 
هنرنیوز: دانش باستان شناسی در جامعه کنونی ما چه وضعیتی دارد؟ 

ماهیت این دانش نوبنیاد و پیچیده و دلربا وتاثیرگذار و به غایت انسانی و از تبار دانش‌های انسان‌شناختی متاسفانه همچنان در جامعه معاصر ما نامفهوم وتعریف ناشده و ناشناخته مانده وبرای روستا زاده‌های نوکیسه و تازه به سرمایه و ثروت و مکنت و قدرت و دولت رسیده و کنده از ریشه‌های معنوی و افکنده و افتاده درمیان سیلاب تحولات جامعه بعد انقلابی ما نه تنها همچنان گنگ ونامفهوم مانده است که دستاورد‌هایش را نیز به تمسخرگرفته‌اند. تصادفی نیست که در ظل و ضلالت مدیریت همین دولتیان تاریخ ناخواند و تاریخ نا‌شناس و نا باستان‌شناس دهم مدیرانی را می‌بینیم که بر کرسی رفیع و ارجمند میراث و میراثیان میهن ما تکیه زده‌اند و چونان دلالان حرفه‌ای آسوده خاطر و در امنیت کامل بی‌هیچ هراس و تشویشی ناموس تاریخ و فرهنگ و یوسف میراث یک ملت را به غلامی به دیگری می‌فروشند.

هنرنیوز:اخیرا موزه ملی نمایشگاهی را تحت عنوان وبا موضوع «نشانه‌هایی از دویست هزار سال همبودی انسان وجانوران درایران زمین» برگزارکرده است؛ به نظرشما چنین نمایشگاه‌هایی می‌تواند در ارتقاء سطح آگاهی و حساس کردن مردم ما به تاریخ و جغرافیا و محیط زیستشان موثر واقع شود؟ 

استنباط بنده این است که حتی به مقیاس محدود در گام نخست هم می‌تواند تأثیر مثبت بر ارتقاء سطح آگاهی مردم ما، هم دیگر بازدید‌کنندگان بگذارد. تا آنجا که اطلاع دارم در طراحی و تدارک و برگزاری هرچه مطلوب و مقبول تر آن زحمات زیادی را کار‌شناسان موزه ملی میهن ما متقبل شده‌اند؛ بویژه آنکه در طراحی و تدارک و تحقق آن دستهای توانایی باستان‌شناسی را می‌بینیم که سه سال پیش مهرهٔ دست نشانده و تحمیلی و نابانوی فرهنگ نا‌شناس دولت دهم بر کرسی مدیریت موزه ملی ممنوع الورودش کرده بود! و اینک بانویی خوشفکر و مدیری مدبر به خدمت فرایش خوانده و از توانایی فکری و توشه علمی و تجربه عملی‌اش بهره گرفته و نمایشگاهی را با موضوعی در این درجه از اهمیت برگزارمی‌کند. فرهنگ‌ها نه در خلاء بنیاد می‌پذیرند نه در خلاء می‌توانند به حیاتشان ادامه دهند. یک محیط زیست و جغرافیا و زیست بوم طبیعی وقتی انسانی می‌شود، ازهنگامی که وارد اقلیم و عالم بشری ما می‌شود در درون و در سپهر یا اقلیم و عالم بشری ما جای می‌گیرد. هویتی انسانی می‌پذیرد. انسان به آن تعلق خاطرمی‌ورزد. با کوه و دره دشت و دریا و گیاهان و جانوران و خلاصه سخن آنکه آسمان و زمین و آب و هوا و شرایط اقلیمی‌اش احساس همبودی (Co-exsistance) وهمزیستی (Sym-biosis) می‌کند. هم صبغه جغرافیا و زیست بوم خود را می‌پذیرد هم آنکه رنگ و چهره انسانی خویش را بر زیست بومش می‌نهد.
تجربه خود را از الوهیت از امر قدسی و متعال با عالمی از رمز‌ها و تمثیل‌های طبیعی و اسطوره‌پردازی جغرافیای طبیعت بیان کرده و دست خود را در تخریت طبیعت چندان گشوده و نابودی زیست بوم خود چندان گشاده نمی‌بیند. احساس می‌کنیم یک بار دیگرضرورت دارد در نسبت خود با محیط زیست و منابع و مواریث طبیعی تجدید نظرکنیم. دست همه کار‌شناسان ومتخصصان ومدیران و استادانی را که در طراحی و تدارک و برگزاری نمایشگاه «نشانه‌هایی از دویست هزارسال همبودی انسان و جانوران درایران زمین» درموزه ملی میهن ما مشارکت جسته و دخالت مستقیم داشته و موثر واقع شده‌اند می‌باید به گرمی فشرد و برایشان آرزوی موفقیت کرد.
کد خبر: 75888
Share/Save/Bookmark