نقش عاشورا در بین ملت های جهان (1)
درسهای عاشورا در گسترهای جهانیدر این نوشتار، نویسنده به تأثیرات بزرگ حماسهی عاشورا در میان دیگر ملتهای جهان پرداخته و به دلیل ماهیت عزت مداری و استقلال خواهانه و آزاد اندیشانهی این نهضت و برخورداری از خصلت انقلابیاش، توانسته بسان مدلی راهگشا و انقلابی در میان تمام ملتهای عالم باشد. خصلت فرهنگ آفرینی نهضت عاشورا در میان همهی ملتهای آزادهی جهان به آفرینش فرهنگ مبارزاتی و مقدس منجر گشته است. به این جهت نویسنده، مواردی را به عنوان نمونهی تأثیر گزاری این نهضت بزرگ مطرح نموده.
نمونهی نخست، عاشورا گرایی در کارائیب است که در دو جزیره «جامائیکا» و «ترینیداد» روح حماسه گری عجیبی را در مواجهه با استعمار انگلیس پدید آورده که به گفته فریدریک یونگ در ماه محرم روح حماسی عجیبی در این دو جزیره شکل میگیرد و مراسم «حُسی» به عنوان نمادی از چهرهی تابناک حسین بن علی برگزار میشود.
نمونهی دوم: تأثيرات مثبت عاشورا در روسیه است که علیرغم تلاشهای رژیم کمونیستی سابق و رژیمهای کنونی، همچنان روح حماسی عاشورا موج آفرینی میکند و بسان مانعی بر سر راه کمونیسم متجلی میشود.
نمونهی سوم: عاشورا گرایی و تأثیر و نقش رهایی بخشی آن در هندوستان است که در برابر استعمار انگلیس، این مسأله نقش حسّاسی ایفا میکند. رهبران سیاسی هند، خود را پیرو اباعبداللّه دانسته و از روح موّاج سالار شهیدان بهره میگیرند و این ره آورد گرانسنگ منجر به استقلال هندوستان میشود.
نمونهی چهارم: تأثیر عاشورا در استقلال پاکستان است که به بحثی در خور گذاشته شده است.
نمونهی پنجم: لبنان است که در ایام تاسوعا و عاشورا، مردم لبنان منقلب شده و تظاهراتی عظیم برپا میکنند.
نمونهی ششم: چین میباشد که این تأثیر گذاری هم در آن سامان، عجیب و گسترده است.
نمونههای دیگر، اندونزی، مالزی، بنگلادش، افغانستان، فیلیپین، تایلند و... میباشد.
مقدمه:
نهضت عاشورا، تأثیراتی شکوهمند و ماندگار در روحیهی طالبان فضیلت، آزادی، عزّت، استقلالطلبی و آزاداندیشی داشته و هم اکنون نیز به طور فزایندهای به ایفای نقش میپردازد، زیرا که عاشورا، نمایشگر روحی موّاج و عصیانگر علیه مظاهر ظلم و پلیدی در گسترهی تاریخی است. مضامینی که در این نهضت بزرگ نهفته است، این امکان را به آن میدهد که همواره، الهامبخش بوده و نقشآفرین باشد.
خصلت انقلابی و جوشان نهضت عاشورا در مواجهه با تبهکاریها، بیعدالتیها و زشتیها و روحیهی تسلیمناپذیری آن، بزرگترین نقطهی شکوهمندی است که در ساختار نهضت بزرگ عاشورا تنیده شده و با توجه به برخورداری این نهضت از صدق و خلوص، صمیمیت، ارتباط روحی نهضتگران و انسجام اعضای این تشکیلات مبارزاتی، توانسته مدلی راهگشا و انقلابی در تاریخ ملتهای مظلوم و ستمدیدهای که در اندیشه مبارزات استقلال طلبانهاند، باشد و به سان یک الگو، معیاری اصولی برای گزینش گردد. بدین جهت است که نهضت عاشورا نقشی منحصر در کشورهای شیعی و اسلامی ندارد، بلکه عاشورا فراتر از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی، طی مسیر نموده و همواره بر قلهای بلند ایستاده و همهی نظارهگران آگاه و منصف و آزادیخواه جهان، آن را اسوه و سمبلی حقیقی و عینی تلقی مینمایند و انسانهای مبارز و دلداده اندیشههای استقلالخواهی و آزادیطلبی، بدان جذب شده و سرمشق راستینی برای آزادی و آزادگی قرارش دادهاند.
این نکته، در خور تأملی بایسته است، از این روی آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهیم.
فرهنگآفرینی نهضت عاشورا
پیامها و الهامات نهضت عاشورا به هر کجای جهان که رفته، به ساختن فرهنگ مبارزاتی خاصی، به شکلی تأثیرگذار منجر شده است. و در هر جایی و نقطهای از جهان، به مدرسهای سازنده، بدل گشته است. راز این فرهنگآفرینی سترگ را باید در ماهیت نهضت عاشورا و در ماهیت عاشورائیان و خصلتهایی که در آنان وجود داشته و دارد، جستجو نمود.
نهضت عاشورا بدین گونه فرهنگآفرینی میکند که عدهای از انسانهای شایسته و وارسته، بدون برخورداری از ساز و برگهای جنگی و نظامی و کثرت نفرات، یک صحنه عالی و بدیع را به وجود آورده و یک ترسیم گری همه جانبهای را در حادثهی عاشورا به نمایش درآوردند. همین مسأله، منجر به فرهنگآفرینی نهضت عاشورا در کلیهی قلمروهای جغرافیایی جهان شد. در این نهضت، نشانی از عالمان سترگ و به اصطلاح نخبگان سیاسی و اجتماعی و عاقلان!! یعنی آنهایی که مدعی علم و نخبگی و عقل و اندیشه بودند، نیست. انسانهایی که میدانستند بنیامیه درصدد هدم و نابودی اسلام است و اموال مسلمین را به غارت برده، انسانها را برده، و زبون میخواهد. اما در عین حال، همینها با یک سلسله محاسبات عقلانی و عقلگرایانه، به تحلیل حوادث پرداختند. چنان که افرادی همچون عبداللّه عباس، عبداللّه عمر، مسور بن مخزمه زهری، عبدالرحمن بن حاطب، ابوبکر بن عبدالرحمن، سعید بن مسیّب، عروة بن زبیر، عطار بن یسار، ربیع بن خثیم ثوری، رزین بن حبیش، حارث بن قیس، سوید بن غفله جعفی، عمرو بن شرحبیل شبامی، حارث اعور همدانی، شریح بن حارث کندی و... حضور نداشته و به اظهار نکاتی به اصطلاح عقلمدارانه و عالمانه هم میپرداختند.۱
افرادی همچون طرماح بن عدی، عبداللّه بن مطیع، عمرو بن عبدالرحمن مخزومی، محمد حنفیه، عبداللّه جعفر و...، نیز از کثرت عقل و ذکاوت!! علاوه بر عدم مشارکت، به نصیحت و خیرخواهی امام پرداخته و به حساب خودشان، ارائهی طریق کردند.۲
در این نهضت، مجموعهای از انسانهای عاشق، عارف، دلسوخته، ترک دنیا کرده، ترک نان و نام نموده و دل به میدان بلا سپرده، عاشق فضیلت و شیدای امامت، حضور داشتند و پشت به همهی تعلّقات نموده و از میان کورهراههای مبارزه که هرگز به نتیجه نمیرسند، محکمترین و اثرگذارترین راه را همراه با رهبری قیام برگزیده و در راستای حرکت الهی خویش آن راه را الهامبخش حرکت خود قرار دادهاند. برخی از این چهرهها از عبّاد و زهّاد زمانه خود هستند، همچون سوید بن عمرو، عابس بن ابی شبیب شاکری و بریر بن خضیر و یزید بن حصین.۳
برخی دیگر از این شخصیتها، بنیهاشمند که همواره در کنار امامان بوده و در حقیقت، اسلام ذوب شدهاند و فنای در ذات احدیت یافته و با عمل خویش آن را نشان دادهاند. زنانی هم که در کربلا حضور یافتهاند با عشق و خلوصی غیر قابل وصف و انکارناپذیر برای ایفای یک نقش و یک رسالت بزرگ به کارزار و صحنهی عاشورا آمدهاند. آنها به آیندهای روشن امیدوار بوده، و حق مجسّم را در چهرهی حسین بن علی علیهالسلام ، رؤیت مینمودند. مرزهای عزت و ذلت برایشان مشخص و روشن بود و باطل در نظرشان، گندابی مینمود که باید بریده شود و در همیشهی تاریخ رسوا گردد.
این چهرههای نورانی با حضورشان، با شهادت، با اسارت و با پذیرش بزرگترین مصیبتها، فرهنگ تعالی و کمال، انقلابیگری، عشق به هدفهای والا و راستین، ایثار و ازخودگذشتگی، ظلمستیزی، حقخواهی و عزتطلبی، آزادیخواهی، آزادگی و شرافت، فرهنگ معنویت و آزادی از تعلقات مادی و شهوانی، فرهنگ ارادهی پولادین در میدان مبارزهی حق و باطل و فرهنگ عشق مقدس و شهادتطلبی را برای همیشهی تاریخ و برای همهی انسانها آفریدند و تابلوی زیبایی را در اوج قلهی تاریخ، به صورتی شکوهمند و برجسته، برافراشتند.
درسهای عاشورا در گسترهای جهانی
به دلیل این که پیامهای عاشورا برگرفته از فطرتی ناب و غیرآلوده به اغراض و شهوات و خواستههای نفسانی است، درسهایی به یاد ماندنی برای همهی انسانها دارد و به فطرت انسانهای عالم، پیامهایی تأثیرگذار را منتقل ساخته، درس ظلمستیزی، نپذیرفتن ذلّت و عزتطلبی از جمله درسهای عاشورا است که از وسعت تأثیرگذاری نامحدود و جهانی برخوردار است.
درسهای عاشورا در تاریخ ملتها سینه به سینه منتشر شده و به سان الگویی غرورآفرین و عزتبخش درخشش مینماید. با توجه به این حقیقت، تأثیرات عاشورا در ملتهای دیگر جهان را مورد اشاره و بررسی قرار میدهیم.
۱ـ عاشورا گرایی در کارائیب
منطقهی دریایی کارائیب، منطقهی وسیعی است که شامل مناطق و جزایر بسیاری میشود و در حد فاصل فلوریدای آمریکا، کوبا و جامائیکا قرار دارد و شامل بخشهای وسیع از جزایر ترینیداد نیز میشود.
عاشورا در این مناطق، تأثیرات معنوی، روحی و حماسی خاصی برجای نهاده و هم اکنون به عنوان نمادی از معنویت، مظلومیت حقیقت و قربانی شدن فضیلت تلقی و قلمداد میگردد.
عاشورا در این مناطق مراسمی برگزار میشود که نام آن را Hosey نهادهاند، که در واقع، کلمهی حُسی، برگرفته از نام مبارک امام حسین علیهالسلام است. این مراسم عمدتا در دو جزیره «جامائیکا» و «ترینیداد»، در منطقهی کارائیب، برگزار میشود و روح حماسی عجیبی را در انسانهایی که در این مناطق زندگی میکنند به وجود میآورد، به طوری که مواردی از بروز روح حماسیگری را در برابر استعمارگران انگلیسی از خود به نمایش گذارده است.
پروفسور فریدریک یونگ، استاد زبان و فرهنگهای اسلامی و مدیر برنامههای مطالعات عربی، ایرانی و ترکی دانشگاه اُترخت هلند است، وی حدود ۱۲ سال از عمر خود را صرف پژوهشی دربارهی اشکال و شیوههای گوناگون بزرگداشت محرم در نقاط مختلف جهان کرده است.۴
ایشان سخنرانی خودش را در مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها ارائه نموده و به شرح این ماجرا پرداخته است. چنان که آقای پروفسور فردریک یونگ شرح داده، شرکت در این مراسم، بدون هیچ گونه تمایزی از ناحیهی مسیحیان، سنیان، شیعیان و... حتی سایر اقلیتها و طرفداران ایدهها و مکتبهای دیگر، صورت میپذیرد و همه در مراسم Hosey«حُسی» شرکت مینمایند.
در مراسم بزرگداشت محرم، مهمترین موضوع، تدارک چیزی است که هندیها به آن تعزیه میگویند که بسیار پرخرج و گرانقیمت بوده و برای آنها نمادی از آرامگاه امام حسین علیهالسلام است. تعزیه را که در این مناطق به آن Hoseyمیگویند، قبل از عاشورا میسازند و همزمان با ساختن آن، مراسم خاص و مفصّلی برگزار میگردد و مردم جامائیکا تحت تأثیر هندیان به سنت عزاداری و تعزیهسازی میپردازند، گزارشهایی از ساختن تعزیه توسط کشیشها و افسران کشورهایی که آن مناطق تحت استعمار آنها بوده، موجود است که نشان میدهد تعزیههایی در جزایر مذکور ساخته میشد. در برخی از این گزارشها، جزئیات آن مراسم کاملاً قابل مشاهده است، یکی از جالبترین گزارشها، خاطرات کشیشی در جنوب ترینیداد است که در زمان اقامت خود در آنجا نوشته است. وی در این گزارش، جزئیات کامل مراسم بزرگداشت محرم را شرح داده است. از جمله عنوان میکند که حدود سیصد تعزیه در آن منطقه ساخته میشد.۵
چنان که در سخنرانی آقای فریدیک یونگ اشاره شده است، این مراسم در جامائیکا در ماه محرم برگزار نمیشود بلکه در دههی نخست ماه اوت انجام میگیرد، چون به تناسب وضعیت کاری و دخالت زمینداران و مالکان، تغییری در زمان برگزاری این مراسم به وجود آمده است.
در «جامائیکا» و «ترینیداد» اصطلاح «چاوک» معروف است. زمین چاوک را تمیز کرده و از علفهرزهها پاک میکنند و با نواختن طبلهای بزرگ این مراسم شروع میشود. آنها عروسکسازی میکنند و مدفنی نمادین برای امام حسین علیهالسلام میسازند.
اما در ترینیداد، این مراسم از روز هشتم محرم، برابر با سنت شیعیان در کشورهای اسلامی، تا روز عاشورا و غروب روز عاشورا ادامه مییابد، در اصل مراسم بین جامائیکا و ترینیداد تفاوتی وجود ندارد فقط تفاوتی که هست، تفاوت در ایام برگزاری این مراسم است.
در گزارش دیگری نسبت به مراسم حُسی در همین مناطق، چنین آمده که این مراسم، روح اتکای به نفس عجیبی را در مردم این مناطق ایجاد میکند. آنها نسبت به فلسفهی عاشورا و مظالمی که از طرف یزید، بر آن حضرت رفته، سخن میگویند و بر مظلومیت آن حضرت، و قربانی شدن فضیلتها به دست سپاه رذیلت، گریه مینمایند.
متأسفانه چنان که گزارش شده، بر اثر پیدایش چند مسأله، همچون گسست نسلها، مشکلات اقتصادی و هزینههای فراوان مراسم، کاهش مشارکت هندوها و بومیها، مخالفت گروه وهّابی موجود در این مناطق با این مراسم، استعمار فرهنگی و رسوخ اندیشههای وارداتی غربی، این مراسم در معرض آسیبزدگی جدی قرار گرفته است.
۲ـ عاشورا گرایی در روسيه
تأثیرات مثبت عاشورا در روسیّه چنان که از پتانسیل موجود در مذهب و دین، مشخص و نمودار است، احساسات مذهبی دارای تأثیراتی عمیق، ماندگار و ریشهای است. از هنگامی که مذهب در جامعهی روسیه و شوروی سابق نفوذ کرده، علیرغم تلاشهایی که کمونیسم در زدودن روحیهی مذهبی و دینی داشته، همچنان پابرجا و استوار مانده است. در روسیه و شوروی سابق، مطبوعات ضد دینی کم نبوده و نیستند و کمونیستها با توجه به سیر و روند مبارزهی با مذهب، پیشبینی میکردند که مذهب، دیگر مقاومتی نخواهد کرد. اما روحیهی انقلابی و حقانیت مذهب، باعث ماندگاری و ریشهداری آن شده و علیرغم آن همه فشار و خفقان، امروزه، قویتر از هر روز دیگری احساسات مذهبی خود را متجلی و نمودار ساخته است.
شوروی در ضمن اعلام این امر که آداب و مراسم مذهبی همچنان سرپا ماندهاند، در صدد اثبات این نکته است که این مراسم و آداب، عموما در مناطق دور افتاده (مناطق روستایی دور و دهکدههای قفقاز) به انجام میرسند... دستگاه در عین آنکه برد پدیدهی اسلامی را دست کم میگیرد، میپذیرد که پدیدهی یادشده در میان برخی از بخشهای مردم به زندگی ادامه میدهد.۶
به گزارش و تصویرگری هلن کارر دانکاس، گر چه دستگاه سیاسی روسیه به مسلمانان به چشم خرد مینگرد و حرکتهای آنان را کم رنگ جلوه میدهد، اما در واقع باید اذعان نمود که مسأله فراتر از یک سلسله گرایشهای فردی انزواطلبانه است، بلکه یک تموّج و روحیه انقلابیگری است که در جوامع روسیه و شوروی سابق وجود داشته و هم اکنون نیز ادامه دارد.
امروزه اسلام دگرباره در شوروی سر برمیآورد، مقامات روحانی مسلمان در این نوزایش وجودی آگاهانه و مبتنی بر اراده، شرکت دارند و آن را رهبری میکنند.۷
در دورهی سیاه حاکمیت حزبی و کمونیستی در شوروی سابق، مسلمانان درسهای سترگی را از حادثهی عاشورا به مرحله عمل رسانده و به تعقیب این آموزهها و درسها میپرداختند.
واقع امر این است که در جامعهی مسلمانان، دستور شرکت ندادن جوانان در مراسم مذهبی، عالما و عامدا نادیده گرفته میشود و گهگاه دامنهی این بیاعتنایی نسبت به قواعد و مقررات شوروی، خصوصا در نزد شیعیان، خیلی گسترده میشود. مراسم عاشورا، یعنی جنگ امام حسین و یزید و شهادت امام حسین علیهالسلام ، علیرغم همهی منعها، با تظاهرات ونمایشهای فراوانی برگزار میشود و بچهها نیز در مراسم شرکت مینمایند. این مسائل، برای ناظران رسمی نگرانکننده است، اسلام برکودکان نفوذ و سلطه دارد و این تسلط در ساختمان مدلهای عقلانی آنان و حتی در بازیهای ایشان دخالت دارد. در محیطهای اسلامی شوروی بچههای مدرسه به جای جنگهای کلاسیک، ماجراهای تاریخ اسلام را به روی صحنه میآورند و مثلاً به نمایش جنگی حادثهی بزرگ عاشورا میپردازند، زیرا عاشورا بچه مدرسهایهای مسلمان را از سنتها و ارزشهایی سرشار کرده است که از سنتها و ارزشهای جامعهی کل، کاملاً بیگانهاند.۸
عاشوراگرایی، مانعی بر سر راه کمونیسم افراطی
عاشوراگرایی در مردم شوروی سابق، خصوصا در مناطق گستردهی مسلماننشین، سدّی پولادین و قوی ایجاد کرده، تقویت روح حماسی را سبب گشته، و هم اکنون عاشورا در میان ملتهای شوروی سابق و روسیه، تجسمبخش خصوصیت ملی و زندگی مشترک این اقوام است و به صورت نماد مقاومت درآمده است که قطعا با توجه به چشمطمع داشتن قطبهای سرمایهداری غربی که بدان سو تمایل یافتهاند، این روحیه، همچنان به آفرینندگی و حماسهگری میپردازد.
اصولاً مسلمانان شوروی (روسیه) ابعاد مسألهی مسلمانان را دریافتهاند و متوجه این نکتهاند که نیروی اسلام بر این پایه استوار است که در این منطقه، مسألهی مذهبی به طور کامل با مسألهی ملی در آمیخته است. (عاشورا در حال ملی شدن است)، و در نتیجه تنها مسألهی ایمان مطرح نیست بلکه مسألهی خواستها و احساساتی مطرح است که کلیهی معضلات را در یک متن سیاسی به هم آمیخته است.
همین روحیه است که سبب شده در روسیه از ناحیه دولت، تلاش وسیعی در ممنوعیت برگزاری مراسم عاشورا صورت بگیرد. آقای دکتر حسن حبیبی در مقدمهای که بر کارر دانکاس نگاشته، همین مسأله را بررسی کرده و وضعیت ایران قبل از رخداد انقلاب اسلامی با وضعیت روسیه، تطبیق و مقایسه نموده است و چنین مینگارد:
مقایسهی بخشنامههایی که در ایران به مدارس دخترانه شده و دستور داده بود که مسؤولان این مدارس در رفع حجاب دختران بکوشند و مانع شوند که شاگردان با حجاب اسلامی سر کلاس و در مدرسه حاضر شوند با پیشنهادهای حزب و حکومت روسیه در مورد این که رفتار مذهبی شاگردان مورد توجه دقیق قرار گیرد و با آن مبارزه شود، مقایسهی دولتی کردن حج در ایران و همین وضع در روسیه، مقایسهی مخالفت با یادآوری شهادت امام حسین علیهالسلام در ایران و در ادوار مختلف پنجاه سال اخیر و مخالفت با برگزاری مراسم عاشورا در ظرف همین مدت و در روسیه و... همه و همه عبرتانگیزند.۱۰
۳ـ نقش عاشورا گرایی در هندوستان
هندوستان، کشوری است که مزهی تلخ استعمار انگلیس را سالیان متمادی، بر پیکر خویش احساس و مشاهده کرده است. کمپانی انگلیسی هند شرقی، چنان تلاش گستردهای را معمول داشت که دست کمپانیهای پرتغال و هلند و فرانسه را کوتاه کرده و خود، بر مقدرات کشور پهناوری همچون هند مسلط شد. انگلیسیها از راه ایجاد نفاق و اختلاف میان امیران هندی، به ایدههای پلید و شیطانی خود دست یافتند.
بالاخره توانست در قلب مملکت و شخص پادشاه مسلمان، که در دهلی برمسند حکمرانی کلی هندوستان تکیه زده بود، نفوذ کند و به وسیلهی اطرافیان و محارم و حتی زوجهاش به او نزدیک و نزدیکتر شود و عاقبت او را به آلتی بیاراده و مجسمهای بیجان تبدیل سازد.۱۱
در هندوستان، گرایش عمیقی به صورت قلبی و باطنی به سوی امام حسین علیهالسلام وجود دارد و مراسم سوگواری و عزاداری در روزهای عاشورا و تاسوعا و ایام محرم در هندوستان، زبانزد همگان است.
چه عشقی در این کشور، نسبت به شخصیت نورانی و تابناک امام حسین علیهالسلام نهفته است، چهها که نمیکنند و چه عزاداریها که برپا نمینمایند.
نشانهی این عمق و عظمت را در جای جای کشور هندوستان میتوان مشاهده نمود، مضامین و ارزشها در سردرها و ساختمانهای امامبارهها، خود را نشان میدهند، (امامباره، همان حسینیهها و تکیههایی است که در مناطق ایران وجود دارد.)
مضامین و ارزشهای شیعی و عاشورایی در شعر و ادب اردو که در این منطقه نوشته شده و در ساختمان بنای امامبارهها، به کاررفته، به چشم میخورد، در خلال عصر فرمانروایی امجد علی (۶۴-۱۲۵۸-۱۸۴۲) قوانین شیعی اوده، جانشین قوانین حنفی در محاکم شرع گردید.۱۲
این ارزشها در برهههایی از تاریخ، در هندوستان باعث قیامها و نهضتهایی ولو در سطحی محدود شده است، چنان که در گزارشهایی که نسبت به تیپوسلطان وجود دارد، وی از جنبهی حماسی نهضت عاشورا در مبارزه با انگلیسیها در ایام تاسوعا و عاشورا بهره جسته است. به دلیل این که اعتقاد به امام حسین در این کشور یک سنت گردیده و تعزیهخوانیها و علم و بیرقهایی که برای آن حضرت برافراشته میشود، تأثیر حماسی خود را برجای نهاده است.
در هند، شیعیان، از روی اعتقاد، مراسم عزاداری ماه محرم را برپا میکنند، از آنجا که شهادت امام حسین، دردهم محرم اتفاق افتاده، دههی اول ماه محرم به عزاداری پرشوری اختصاص دارد که مجالس، شکل بیان منثور و منظوم وقایع کربلا را به خود میگیرد، متعاقب آن ماتم است که مراسم سینهزنی اجرا میشود و شبیه کوچکی از آرامگاه حسین که تعزیه نام دارد و علمهایی که معرف بیرق برادرش عباس میباشد در اماکن متبرکی موسوم به امامباره نگهداری میشود، همهی اینها را طی مراسمی دستجمعی در روز دهم محرم بیرون میآورند و تعزیه در شط یا چاهی که به کربلای محلی معروف و معرّف میدان جنگ است، فرو میرود. شور مصیبت حسین، تأثیر روحی چشمگیری بر زنان باقی میگذارد، چندان که در مراسم عزاداری، الگوهای بلورین خود را میشکنند، سرخود را شانه نمیزنند، جواهر بر خویشتن نمیآویزند، از پوشیدنیهایی به رنگ روشن خودداری میکنند و در خلال عزاداری خنده یا هر حالت خوشی را پنهان میدارند. این سوگواری گاهی تا اربعین قتل حسینی علیهالسلام که چهلم نامیده میشود ادامه مییابد، در هند، برخی از مراسم مربوط به مصیبت حسین تحت تأثیر آیین هندو قرار گرفته است.۱۳
افرادی همچون شاه ولیاللّه دهلوی، معروف به شاه نعمتاللّه ولی، سخت پای بند بوده و در مراسم تعزیهی حسینی شرکت مینمودهاند و سخت شیفته و تحت تأثیر قرار داشتهاند. او خود، اشعاری دربارهی حسین بن علی سروده است که بسیار حماسی و گیرا است. شاعران فراوان دیگری هم با اهتمام به این مسأله پرداختهاند.
شاعر مرثیهسرا به نام مقبل شاه و حمید شاه، عباس بابولهی شاه و وارث شاه، هم نسل بودند و جنگنامهها و قصایدی حماسی به ترتیب دربارهی حسین بن علی علیهالسلام و محمد حنفیه فرزند دیگر حضرت علی علیهالسلام سرودند، و نیز حکایاتی را در باب مضامین مأنوس از داستانهای قدیمی به نظم درآوردند.۱۴
خواجههای هندی و بسیاری از جماعتهای لکنهو دربارهی حسین بن علی، بسیار حساسیت نشان میدهند. و تا میتوانند مراسم عاشورا را در هند، عجیب و ممتاز برگزار مینمایند.
بهرهوری رهبران هندی از موج عاشوراگرایی در استقلال هند
موج عاشوراگرایی درهند، چنان وسیع و گسترده است که همواره رهبران سیاسی هند را تحت تأثیر خود قرار میداده است و آنهایی که در فکر آزادی هند بودهاند، همچون گاندی، نهرو، ابوالکلام آزاد و... در سخنانی که از آنان نقل گردیده است، روح عاشورایی را نمادی از عزت یافتهاند و برای پیروزی به استقبال عاشورا رفته و جامعه را به سوی مبارزات رهاییبخش گسیل داشتهاند.
مهاتما گاندی رهبر بزرگ هند، که دغدغهی استقلال هند را در سر داشته و عملاً وارد میدان مبارزه با انگلستان شده و بالمآل به هدف استقلال، دست یافته است، گرایش به عملکرد عاشورایی را در هند وجههی نظر و تلاش گستردهی سیاسی خود قرار داده و چنین میگوید:
من زندگی امام حسین، رهبر شهید بزرگ اسلام را به دقت خواندهام و توجه کافی به صفحات تاریخ کربلا نمودهام و برمن روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از امام حسین پیروی کند و راه او را در پیش بگیرد.۱۵
و در جای دیگری میگوید:
من مبارزه را از شهیدان بزرگ عاشورا آموختم.۱۶
حقیقتا گاندی شخصیتی بزرگ بوده و این شخصیت بزرگ، راه مبارزه و روش آن را از امام حسین آموخته و این درس را عملاً نشان داده است. او با این روحیهاش توانست هند را آزاد نماید. این روحیه در کشور هند، حماسه و موج انقلابیگری را پدید آورد.
وقتی هند آزاد شد، مردم از خوشحالی سر از پا نمیشناختند و به سرودخوانی پرداختند... تمامی کشور غرق در سرور و شادمانی شد....۱۷
* پینوشتها:
۱. ر.ک، احمد بن یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج ۳، قم، الشریف الرضی، طبع ۱۳۷۳۷ ص ۲۴۰.
۲. تاریخ طبری، ج ۵، ص ۳۸۲.
۳. ر.ک، عبداللّه مامقانی، تنقیح المقال، ج ۲، ص ۷۲ و ۱۱۲، ج ۱، ص ۱۶۷.
۴. مجلهی گزارش گفت و گو، شماره ۱، ص ۸۱.
۵. همان، ۷۹.
۶. کاردانکاس، اسلام و مسلمانان در روسیه، ترجمهی حسن حبیبی، انتشارات قلم، آذر ۱۳۵۷، ص ۴۶.
۷. همان، ص ۵۳.
۸. همان، ص ۷۱.
۹. همان، ص ۷۴.
۱۰. همان، ص ۳۷.
۱۱. سید علی خامنهای (رهبر معظم انقلاب اسلامی)، مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، انتشارات آسیا، سال ۱۳۴۷، ص ۲۷.
۱۲. عزیرالدین احمد، تاریخ تفکر اسلامی در هند، مترجمان نقی لطفی، محمد جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۷، مؤسسهی کیهان، ص ۳۱.
۱۳. همان، ص ۳۲.
۱۴. همان، ص ۱۶۹.
۱۵. ر.ک، مشیرالحسن، جنبش اسلامی و گرایشهای قومی در مستعمرهی هند، ترجمهی حسن لاهوتی، مرکز بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۶۷.
۱۶. عزیرالدین احمد، تاریخ تفکر اسلامی در هند، ترجمهی نقی لطفی و محمد جعفر یا حقی، ص ۳۲.
۱۷. شیلادها، تاریخ هند، ترجمهی داود حاتمی، سال ۶۳، چاپ خوشه، ص ۲۲۷.