مریم اطیابی-«خبرنگاران میدانند چقدر برای ثبت جهانی شوش تلاش کردیم. اصلاً از خیرش گذشتیم و گفتیم پایگاه شدن پیشکش حداقل این آشغالها، سرنگها و زر ورقهای معتادین، نخالههای ساختمانی و پوستهندوانهها را جمع کنید.
آقایان گفتند بله ما ۹۵۰ میلیون تومان بودجه در نظر گرفتیم. گفتیم دستتان درد نکند عجالتاً ۵۰ هزار تومان آن را بدهید کیسه زباله و دستکش بخریم تا من کامیار عبدی با فعالان میراث فرهنگی خودمان این آشغالها را جمع کنیم، موافقت نکردند.
آنوقت ۹۰۰ میلیون تومان اعتبار آمد به میراث استان و محمدی رییس وقت میراث فرهنگی استان خوزستان که بهترین رییس استان هم شناخته شده و رفیق جان جانی بقایی بود سه پژو با رنگهای مختلف زیر پایش انداخت که لابد ...
از طرفی شوش تعیین حریم مجدد میشود، بعد همین اقای محمدی امضا نمیکند و میگوید:« من این تعیین حریم را که از ۴۰۰ هکتار به ۱۲۰۰ هکتار رسیده قبول ندارم. اینجا آثار نیست. شما بیجهت حریم را گسترش دادید.» هنوز حرف از دهانش خارج نشده خبر میرسد همانجایی که او وجود آثار در دل زمینش را قبول ندارد، شهرداری در حال خاكبرداری برای نصب تانكر گازوييل، چند قبر تاریخی دوره هخامنشی پیدا میکند و کار متوقف میشود! و یا این که چقدر سر ساخت هتل لاله و امیر زرگر در محوطه شوش تهدید کردند.» این ها بخشی از گفت و گوی کامیار عبدی با ماهنامه « نسیم بیداری» شماره ۳۶ در خرداد ۹۲ است.
همچنین شهرام زارع در بخشی از یادداشتش در شماره پنج ماهنامه باستانپژوهی در سال ۸۸ اشاره میکند :«
حسن فاضلی دربارة مشکلات شوش چنین اظهار نظرِ کم مانند و شگفت آوری نمود: «محوطه هایی [شوش] که برای ما مشکل ایجاد می کنند، هیچ ضرورتی ندارد که ثبت جهانی شوند. ایران به اندازة کافی محوطه های مهم دارد که بخواهد در یونسکو ثبت کند. الان برخی از کشورها می خواهند بعضی از محوطه هایشان که ثبت جهانی شده اند را به خاطر منافع اقتصادی شان از لیست یونسکو خارج کنند...».
این سخنان هوش از سر هر ایرانی وطن دوست و فرهنگ دوست می برد و زخم دل کارشناسانی که شوش را می شناسند و برای آن خون دلها خورده اند، تازه می کند.
این محوطه تاریخی مهم هر روز و هر لحظه مورد تجاوز و تاخت و تاز قرار گرفت آن هم نه از سوی غریبهها بلکه از سوی مدعیان و مسئولان سازمان مسئولان میراث فرهنگی دولت نهم و دهم که شنیدن سخنان هرکدامشان در مورد شوش سبب می شود همگان انگشت حیرت به دهان بگیرند که احتمالا ارگان ها و نهادهای دیگر برای شوش دایه ای مهربانتر از مادر بوده اند تا مدعیان میراث فرهنگی. با رخت بر بستن این گروه مسئولان میراث فرهنگی دولت یازدهم آمدند. مسئولانی که نوید ثبت جهانی شوش را دادند اما هنوز شادی به چشم آمدن شوش در دلها خانه نکرده بود که این بار از گوشه و کنار خبر رسید که شوش نه با عرصه ۱۲۰۰ هکتاری بلکه با عرصه ۴۰۰ هکتاری دوران جنگ به ثبت جهانی خواهد رسید، اقدامی که حیرت باستانشناسان مختلف را به همراه داشت.
در این بین برخی از کارشناسان معتقد بودند با توجه به وضعیت شوش بعید به نظر میرسد که کارشناسان یونسکو با ثبت جهانی شوش موافقت کنند چرا که مردم و مسئولان طی این سی و اندی سال چنان بلایی سر این محوطه درآوردند که موافقت کارشناسان بینالمللی با ثبت جهانی این محوطه دور از ذهن است.
آنها معتقدند یکی از شرایط برای ثبت جهانی آن است که محوطه زنده باشد یعنی باستانشناسان در آن محوطه مشغول کار باشند در صورتی که سالهای سال است در شوش کاری انجام نشده و اگر بودند باستانشناسانی که تلاش کردند تا حفاری در این محوطه انجام شود با چوب لای چرخ گذاشتن آنها را پشیمان کردهاند، و این مهم به ورطه فراموشی سپرده شده است. آنها معتقدند شوش محوطهیی بزرگ با مشکلات پیچیده است که به یکباره از پارسال تصمیم به تهیه پرونده ثبت جهانی آن گرفته شده و به یک باره ظرف چند ماه گذشته خبر تلاش برای ثبت جهانی آن رسانهیی شده است. اما مصداق چنین تلاشی درست مانند دعوت کردن مهمانی است که به جای تدارک چند روزه یکباره عصر روز موعد به یاد خرید و تهیه لوازم مورد نیاز مهمانی افتاد.
از این رو برخی کارشناسان اقدامات کنونی را نوعی حرکت شتابزده میدانند که نمیتواند رضایت کارشناسان یونسکو را جلب کند.
از سویی زمزمههایی شنیده میشود که محمدحسن طالبیان- معاون میراث فرهنگی- تحت فشار است چرا که هیچ پرونده دیگری به غیر از شوش برای ارائه در سال ۲۰۱۵ وجود ندارد و وی و تیم پروندههای ثبت جهانی میخواهند با کمترین ریسک این پرونده را به ثبت برسانند. آنها حتا ممکن است زیر فشار رسانه یی عنوان کنند که در حال حاضر آماده شدن پرونده مهمتر از کسر و جرح و تعدیل یا افزایش عرصه و حریم جنجالی شوش است و ابتدا با عرصه ۴۰۰ هکتاری این محوطه به ثبت جهانی برسد و پس از آن تلاش برای احیا عرصه ۱۲۰۰ هکتاری صورت بگیرد، این در حالی است که طالبیان خود مطمئن است که با ثبت ۴۰۰ هکتاری عملاً هرگز نمیتوان به عرصه ۱۲۰۰ هکتاری و یا با کمی اغماض ۹۰۰ هکتاری دست یافت و به همین جهت حاضر نیست حتا چنین تضمینی بدهد و از همان ابتدا وی و تیمش تصمیم به ثبت عرصه ۴۰۰ هکتاری گرفتهاند.
هرچند تمامی کارشناسان ثبت جهانی شوش را انگیزهیی برای بازگشت دوباره حیات به شوش میدانند و این موضوع را آرزوی دیرینه باستانشناسان عنوان میکنند که حتا اگر کسب رضایت کارشناسان یونسکو در نخستین بازدید میسر نشد، آنها آرزو دارند با برنامه ریزی صحیح در نهایت شوش به ثبت جهانی برسد.
حال چشمها به رأی صادره از سوی تیم طالبیان دوخته شده تا بدانند مدیر بحرانها چگونه رضایت باستانشناسان و متخصصان و رسانهها را جلب خواهد کرد. آیا معاون میراث فرهنگی عزمش را جزم خواهد کرد تا همانطور که پس از شنیدن سخنان باستانشناسان تغییر حکم انتخاب معاونین میراث استان را صادر کرد ، این بار نیز ثابت کند که با رصد اخبار و انتقال افکار متخصصان از طریق رسانه به نظرات آنها اهمیت میدهد و در عرصه و حریم شوش تجدید نظر میکند و شوش ۱۲۰۰ هکتاری را ثبت خواهد کرد؟
اما جدای از این مسأله آیا واقعاً طالبیان تحت فشار است؟ چرا و چه کسی چنین چیزی را در سازمان میراث فرهنگی باب کرده که اگر فرضاً یک سال پرونده یی به یونسکو ارائه نشود آن سال آبروی ایران و میراث فرهنگی برباد رفته است؟ هلهله کردن برای ثبت یک اثر در فهرست جهانی در حالی که صدها اثر ، محوطه و بنای تاریخی هرساله و گاهی هرماهه در معرض تخریب قرار دارند چه سودی برای میراث فرهنگی یک مملکت دارد؟
اکنون وضعیت آثاری چون تخت جمشید و پاسارگاد و چغازنبیل که جزو نخستین پروندههای ثبت جهانی است چگونه است؟ چه کسی است که از حال و روز میدان نقش جهان، پاسارگاد، تخت جمشید ، گنبد سلطانیه، مسجد سلیمان، مجموعه باغها و کلیساهای ثبت شده ، سازههای آبی شوشتر، شهر سوخته ، مسجد جامع اصفهان، کاخ گلستان، گنبد قابوس ، بازار تبریز، بم و شهر سوخته خبر نداشته باشد.
آیا ثبت در فهرست یونسکو همچون ورد و طلسم و معجزه ای است که محوطهها را از تخریب نجات میدهد؟ آنچه مشهود است محوطهها و بناها همچنان در حال تخریبند چه به ثبت جهانی رسیده باشند یا بالعکس.
بنابراین بهتر نیست به جای تعجیل در ثبت جهانی آثار اندکی از این دغدغه صرف نجات آثار شود مگر نه این که «یک ده آباد به از صد شهر خراب» کدام یک از این محوطههای ثبت جهانی شده آنقدر آبادند که بتواند التیامی بر دیگر تخریبها باشد؟ چند بار عزمها برای تخریب همین محوطههای جهانی جزم شده است. آیا این عزم گواه آن نیست که برای مردم ، مسئولان و حتا بر مسند نشستگان میراث فرهنگی، ثبت جهانی آثار چندان هم مهم نیست و آنها همچنان به تخریبهای خود ادامه میدهند.
اصرار بر ثبت هرساله نشان فرهیختگی ، دانش و با فرهنگی کشور نیست، مسأله حفظ داشتههاست. شوش قطعاً یکی از سختترین و پیچیدهترین پروندههای ثبت جهانی برای طالبیان و تیم همراهش است و معاون میراث فرهنگی نیز به خوبی به این امر واقف است. اما بهتر نیست تصویر عمومی از ثبت جهانی پالایش شود تا ثبت نشدن یک اثر در فهرست جهانی دلیل بر زیر سوال رفتن میراث فرهنگی نباشد.
از سال ۱۹۷۸ روند بررسی و ثبت آثار کشورها در فهرست یونسکو آغاز شد. در میان کشورهای جهان ایتالیا با ۴۱، اسپانیا با ۳۹ و چین با ۳۵ اثر بیشترین آثار ثبت جهانی را دارا هستند. آلمان، فرانسه، هند، روسیه، مکزیک از جمله کشورهایی هستند که بیش از بیست اثر در فهرست جهانی دارند.
اما آیا کسی به این مهم هم توجه دارد که پیش از ثبت و هنگام ثبت و پس از آن مدام هیئتهایی حفاظت و مرمت و کاوش در این محوطهها حضور دارند.
در این ۱۷ اثر ثبت جهانی شده کدام هیئت حفاظت و مرمت به طور مستمر مستقر شده است و کار انجام میدهند؟در تخت سلیمان، پاسارگاد، تخت جمشید، مسجد جامع اصفهان و... آیا اقدامات مرمتی مدام در حال انجام است؟ گروه کاوش مشغول به کارند و یا هیئتهای خارجی حضوردارند؟ شوش را هم بگذاریم کنار همه آنها. مگر یکی از اهداف ثبت جهانی حفظ اثر برای آیندگان نیست. در مورد این ۱۷ اثر تا کنون چه کردیم؟موفق بودیم یا ناکام؟ در بهترین حالت در تخت سلیمان، پاسارگاد و تخت جمشید بازهم هیئت هایی وجود دارد اما در ۱۳ اثر ثبت جهانی شده دیگر فرضاً در قره کلیسا اصلاً کسی حضور دارد؟ کسی به باغ شازده ماهان سرزده؟درختان باغ فین اوضاعشان چطور است؟در همین تهران هنوز که هنوز است یک تابلو از سمت مترو ۱۵ خرداد برای هدایت عابرین به کاخ گلستان نصب شده است؟ این که شش ماه پیش از ثبت جهانی دستی به سرو گوش اثر بکشیم و فردای ثبت جهانی همه چیز به فراموشی سپرده شود، چه دردی از میراث فرهنگی دوا میکند؟
حال این پرسش مطرح است اگر کشوری مانند ژاپن، ایتالیا، انگلیس، فرانسه، یونان هند،مصر و حتا سری لانکا، تایلند محوطهیی مانند شوش داشتند،چه میکردند؟ چرا امروز باید کارشناسانی چون طالبیان تحت این فشار قرار گیرند که شوش را با عرصه ۴۰۰ هکتاری به ثبت جهانی برسانند؟