*آقای دکتر ذوالفقاری چه ضرورت هایی برای تأسیس رشته نقد ادبی در دانشگاه ها وجود دارد و تأسیس این رشته چگونه می تواند موجب ارتقای ظرفیت های شناخت نقد ادبی در جامعه علمی و عمومی شود؟
_یکی از ضرورت هایی که باعث می شود این رشته تأسیس شود این است که علوم به سمت تخصصی شدن پیش میروند؛ این یک مسئله عام است، البته مورد خاص در نقد ادبی این است که ما نیاز داریم برای اینکه ظرفیتهای مطالعات ادبی را توسعه بدهیم، آن را از منظر نقد ادبی بررسی کنیم؛ زیرا به ما یک دید، خط، نگاه و نگرشی تازه میدهد. نقد ادبی میتواند زمینهساز توسعه علمی و نگاهی نو در ادبیات بشود، این رشته هنوز تأسیس نشده و جا دارد با توجه به کاراییهایی که میتواند داشته باشد به یک رشته بدل شود.
*مقدماتی که برای تأسیس این رشته وجود دارد چیست؟
_نقد ادبی نخست باید به یک گرایش و بعد به یک رشته تبدیل شود و تأسیس رشته کمک میکند که تحقیقات و مطالعات ادبی از رهگذر نقد ادبی ارتقا یابد و رسالههایی که در این راستا نوشته و کتابهای آموزشی که از رهگذر تالیف میشود بسیار متفاوت بشود. با یک سخنرانی یا نشست ادبی و ترجمه و تالیف نمیتوان به مقصود رسید . باید نقد محیط دانشگاه بال و پر گیرد. باید استادان و دانشجویانی برای این کار تربیت شوند و فضای دانشگاهی را تقویت کنیم و این نیروها کارشان را توسعه دهند تا در نهایت کرسیهای نظریه و نقد قوت گیرد. تاسیس کرسی علمی تنها با نوشتن یک کتاب و مقاله مقدور نخواهد شد.
*چنانچه این رشته ایجاد شود باید زیر مجموعه کدامیک از زیر گروههای دانشگاهی قرار گیرد و مشتمل بر چه طرح درس هایی باید باشد؟
_درست است که نقد ادبی به تناسب کارکردهایی که دارد، میان رشتهای محسوب میشود و حوزه بررسی آن، متون ادبی است و نزدیکترین رشته به آن رشته زبان و ادبیات فارسی است اما پس از تأسیس، میتواند به تدریج به یک گروه آموزشی تبدیل شود ولی معمولا به این منوال است که حرکتها باید آرام و جزئی و از جز به کل باشند و ما باید در ابتدای امر با یک گرایش از گروه زبان و ادبیات فارسی شروع کنیم و بعد این گرایش را به یک رشته جدید تبدیل کنیم و از آن پل بزنیم به سایر رشتهها. ممکن است اگر یکباره تولد پیدا کند مرگش نیز زود فرارسد. عاقلانه این است که نخست وابسته به از یکی از رشتههای زبان و ادبیات فارسی باشد گرچه ناخودآگاه منتقد به حوزههای مختلف علمی نیز چون زبان شناسی ، ادبیات انگلیسی، روان شناسی و دیگر رشتهها کشیده میشود.
*به نظر شما با توجه به ظرفیتهای موجود نقد ادبی در کشور ما این رشته با استقبال دانشجویان و جامعه دانشگاهی مواجه خواهد شد؟
_بله، این مسئله در بین دانشجویان ادبیات فارسی عملا در انجمنها، در مجله ها، در بحثها و سخنرانیها مشهود است؛ نخست اینکه بحث تازهای است، گرچه در جوامع غربی بحثی چندان نو نیست، و برای ما در مطالعات ادبیمان با توجه به اینکه چیزی به این عنوان در درسهای دانشگاهی نداریم تازه است و چون تازه است هم دانشجویان رشته ادبیات هم دانشجویان سایر رشتهها .به آن اقبال نشان میدهند. دانشجویان رشته ادبیات به دلیل نیازی که دارند بیشتر از این موضوع استقبال میکنند؛ به هر صورت نقد ادبی ابزاری برای نقد، تحلیل، بهتر خواندن وبهتر دیدن متون در اختیار دانشجو و منتقد قرار میدهد؛ از این منظرهمه رشتهها می توانند از این ابزار استفاده کنند و حتی دیدگاههای دیگری را هم در آن دخیل کنند؛ برای مثال کسی که جامعه شناسی خوانده یا روانشناسی یا زبان شناسی، میتواند بینش خود را در نقد ادبی دخیل کند یا از نقد در آنها بهره گیرد. البته برای دانشجو باید پایهای وجود داشته باشد و متون ادبی زیاد خوانده باشد .کسیکه متن ادبی نخوانده نمیتواند منتقد ادبی باشد؛ ازین رو بهتر است از مقطع کارشناسی ارشد شروع شود و باید همه نوع متون حتی متون کهن را مطالعه کرده باشد تا بتواند منتقد ادبی خوبی باشد. اساسا ایرادی از منتقدان ادبی میتوان گرفت این نکته است که این افراد مطالعه کافی در منابع و متون ندارند و به همین دلیل با نگاهی بدبینانه به آثار گذشته نگاه می کنند.
*آیا تاکنون در خصوص تأسیس رشته ادبی رایزنی هایی از جانب انجمن علمی نقد ادبی ایران با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات صورت گرفته است؟
_سازو کارهایی برای ایجاد یک رشته وجود دارد که نمیتواند کار انجمن باشد؛ وقتی رشتهای میخواهد تأسیس شود ، باید از جانب یکی ازگروههای درسی باشد. گاه گروه پیشنهادش را مکتوب به وزارت علوم می دهند و وزارت علوم آن پیشنهاد و طرح را در شورای گسترش بررسی میکند و بعد این شورا تصمیم میگیرد که این رشته تأسیس شود یا نه سپس گروههای علمی با توجه به تواناییهای خود آن را اجرا میکنند؛ یعنی گروهها باید با توجه به توان علمی خود رشته را بعد از اینکه تأسیس شد، اجرا کنند که اغلب به دو صورت است: یا پیشنهاد خود وزارت علوم است و یا گروهی پیشنهاد دهنده آن هستند و آن را ابلاغ میکنند و هردانشگاهی که توان علمی دارد رشته را برای اجرایی شدن، انتخاب میکند. در حال حاضر نقد ادبی در حد یک گرایش در وزارت علوم تعریف شده و در حال بررسی است ولی در حد گرایش است نه رشته. اما بعدها میتواند به یک رشته مجزا تبدیل شود و انجمن نقد ادبی که یک نهاد علمی غیر دولتی است می تواند کمک کند و پیشنهاد بدهد و یک جریان علمی راه بیندازد و از سوی دیگر میتواند بازوی گروههای درسی باشد . کمک کند تا این رشتهها پا بگیرد اما خودش راسا نمیتواند برای تأسیس آن وارد عمل شود.
*آیا اگر رشته نقد ادبی در دانشگاههای کشور تأسیس شود مواد درسی و منابع کافی برای آن موجود است؟
_بحث اینکه اول رشته تأسیس شود یا اول منابع تالیف و تجمیع شوند همیشه بوده است اما صحیح این است که این هر دو باید به موازات هم پیش بروند، درست است که ما محدودیت منابع نقد ادبی داریم ولی این تعداد آنقدر کم نیست که این رشته تأسیس نشود و نباید منتظر تالیف کتاب بنشینیم؛ زیرا تعداد کتاب یک دهه گذشته برای این امر جوابگو است .عموما رشتههای نوپا این مشکل را تا مدتی دارند ولی کم کم که پا بگیرد، به تدریج منابع آنها کامل میشود. نباید منتظر تولید کتاب نشست، کتابهای درسی هم وقتی میتوانند کارآمد باشند که در قالب یک برنامه تدوین شوند.
تهیه و تنظیم: مریم خاکیان