متاسفانه فرصت دیدن فیلمهای زیادی از جشنواره نصیبم نشد ولی با این حال نهایت استفاده از آنهایی که امکان دیدنش برایم موجود بود را بردم.
مستند نیمه بلند «درس آرژانتینی ها» که در بخش مسابقه بین الملل جشنواره به نمایش در آمد به بررسی رابطه «مارسیا» دختر آرژانتینی و «یانک» پسری که مادرش به عنوان معلم به مدرسه روستایی که مارسیا در آن زندگی می کند رفته می پردازد.
در این درام مستند مارسیا ۱۱ ساله و درسخوان را مشغول کارکردن می بینیم. قالب زدن آجر، تمیز کردن اصطبل، چیدن برگهای چای از جمله کارهایی است که او انجام می دهد و یانک مدام در حال همراهی اوست. مارسیا با اندک پولی که جمع کرده دکه کوچکی در انبار خانه درست می کند ولی «ایگور» برادر بزرگترش دکه را خراب می کند و این موجب می شود که مارسیا برای کسب اجازه به دنبال پدرش برود که به دلیل شغلی که دارد مجبور است دور از خانواده زندگی کند. فیلم که سختی ها و سرخوشی های زندگی و در پس زمینه نوع رابطه انسان با طبیعت را نشان می دهد مملو است از قاب بندی ها و لانگ شاتهای زیبا.
درس آرژانتینی ها چند سکانس زیبا و تاثیر گذار دارد از جمله جایی که مارسیا و یانک در قطار به بچه هایی برمی خورند که کفش ندارند و مارسیا که خود و خانواده اش جز اقشار ضعیف جامعه محسوب می شوند رو به یانک می گوید:«آنها از طبقات پایین جامعه هستند»، یا صحنه ای که مارسیا به پدرش رسیده و در آغوش اوست و هر دو در حال گریه کردن هستند و پدر که مایل نیست دخترش کار کند تکرار می کند:«آسان نیست،آسان نیست». تماشاگران ایرانی ارتباط خوبی با این ساخته «ووسویچ استارون» لهستانی برقرار کردند، طوری که فیلم در پایان نمایش اش با تشویق حضار روبرو شد.
مستند کوتاه «سه روز آزادی» که زیر نظر گروه فیلمسازی «آندره وایدا» و به کارگردانی «لوکاس برووسکی» درباره «کلاوس پیوتر» است، زندانی ای که پس از ۱۵ سال در حبس بودن اولین مرخصی خود را می گذراند.کلاوس پس از چک شدن کامل توسط زندانبانان و خروج از زندان هنگامی که با دوستانش رو برو می شود احساساتی شده و چشمانش غرق اشک می شوند.
مستند نگاه کلاوس به اطراف را پس از ۱۵ سال به تصویر می کشد. او مدام در حال پرسیدن سوال است، از GPS می پرسد، از رسیدهای دریافت خرید کالا، از تفاوت غذاهای یک فست فود، عبور از گیت های مترو، پله برقی و با نگاهی کنجکاو و سرشار از حسرت جوانهای عصر جدید را نظاره می کند. زمان برای کلاوس که مدتها در زندان بوده به سرعت سپری می شود. فیلم در سکانسی کلاوس را بعد از خرید پیراهنی نشان می دهد که آنرا بدون بازکردن دکمه هایش می پوشد، او که حالا آزاد است عادت لباس پوشیدن طی ۱۵ سال در زندان را با خود بیرون آورده است.
فیلم کارگردانی خوبی دارد و به تصویر درآوردن دنیای جدید همانقدرکه برای کلاوس عجیب به نظر می رسد برای تماشاگر ایرانی هم جذاب است.کلاوس باید از رویاهایی که در سر می پروراند و با واقعیت هماهنگ نیست چشم پوشی کند و درنهایت به زندان بر گردد. به هر حال دیدن یک فیلم خارجی هر چه باشد روی پرده سینماهای ایران غنیمت است.
مستند نیمه بلند افغانستان ۲۰۱۴ ساخته «راضی محبی» که در بخش مسابقه بین الملل به نمایش در آمد روایتگر کنفرانس دوم بین المللی افغانستان در «بن،آلمان» در تاریخ دسامبر سال ۲۰۱۲ از نگاه «بصیر آهنگ» روزنامه نگار افغانی حاضر در کنفرانس است. صحبتهای فعالین حقوق بشر، گروههای اپوزوسیون،حامد کرزای، نمایندگان آلمان، بانکی مون و نظرات خود آهنگ بخش اعظمی از فیلم را تشکیل می دهند.
آزادی، حقوق بشر،حقوق زنان، فعالیت رسانه ها و شک و تردید میان مصاحبه شوندگان و نگرانی آنها از اینکه دوباره فریب بخورند، موضوعات اصلی فیلم را تشکیل می دهند.آهنگ که صحبتهایی در مورد اشغال افغانستان، زندگی در بن و سال نو میلادی در این شهر می کند، نگران این است که با خروج نیروهای بین المللی از افغانستان تاریخ دوباره تکرار شود. او اذعان می کند که مردم افغانستان ۲۰ میلیون نفری اراده ای بر سرنوشت خویش ندارد.
نکته ای که در مورد این فیلم باید گفت این است که چه بهتر می بود که فیلم با نگاه جامعه شناختی تری به نگرانی مردم این کشور می پرداخت و فقط نظرات قشر فرهیخته کشور افغانستان را منعکس نمی کرد و مردم عادی هم سهمی در این فیلم داشتند. یکی از زیبایی های این فیلم در لحظات پایانی شکل می گیرد وقتی که همه افراد حاضر در جلسه حرفهایشان را زده اند و صدای بمباران دوباره به گوش می رسد و بعد سکوتی روی تصاویر رهبران جهان که مشغول گرفتن عکس یادگاری هستند می نشیند.
«به امید روزی که مردم کناره دریای کابل به آرامش برسند و جنگ در خاطر سنگها بماند.»
ادامه دارد ...
یاسین پورعزیزی