با ترجمه «وحید عسکرپور»؛
کتاب «چگونه اشیاء ذهن را شکل میدهند» منتشر شد
کتاب «چگونه اشیاء ذهن را شکل میدهند» نوشتة «لمبرُز مالافوریس»درآمدی است باستانشناختی و مردمشناختی بر فهمِ شناختیِ هنر و طراحی که با ترجمه «وحید عسکرپور» از سوی انتشارات دانشگاه هنر اسلامی تبریز روانه بازار شد.
تاريخ : شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۵۷
به گزارش هنرنیوز، معناکاوی آثار هنری و محصولات تجسّمی، علاوه بر بحث پیرامون طرّاحی خلاّقانه، همواره عرصهای پر چالش پیش روی علاقمندان به کنکاش در ساحت خلاّقة فرهنگهای انسانی محسوب میشود. مهمترین این چالشها، تلقی متنمحور و زبانی از آثار هنری است؛ چنانکه گویی مصنوعات نیز بر مبنای همان قواعد و اصولی معنادار میشوند که کلمات و جملات شفاهی و مکتوب در قلمرو زبان. مدتها طول کشید تا این نکته در علوم انسانی روشن شود که فرآیندهای معناگیری مصنوعات و آثار هنری و شیوههای ادراک و فهم آنها در زمینههای اجتماعی با فرآیندهای ایجاد معانی زبانی و کلامی، تفاوتهایی بنیادین دارند.
با توجه به دلمشغولی اصلی باستانشناسی به آثار و مصنوعات مادّی فرهنگهای انسانی، تعجبی ندارد که ابتدا دانشمندان این حوزة پژوهشی در باب چنین تفاوتهای بنیادین قلمفرسوده باشند. بیش از دو دهه است که باستانشناسان و مردمشناسان و متخصصان رهیافتهای میانرشتهای در حوزههای انسانی و هنر با بهرسمیت شناختن تفاوتهای بنیادین موجود در درک معانی و مفاهیم میان قلمروهای زبانی و مادّی، بر کنکاش در قواعد و اصول مستتر در ایجاد معانی و مفاهیم در مصنوعات و آثار فرهنگی، در کنار شیوهها و زمینههای درک، فهم و رمزگشایی همان معانی و مفاهیم توسط مخاطبان و بهکاربرندگان آن مصنوعات و آثار متمرکز هستند.
کتابِ «چگونه اشیاء ذهن را شکل میدهند؛ نظریة گیرایش مادّی» واپسین این تلاشها است که توسط لمبرُز مالافوریس به رشتة تحریر در آمده و در سال ۲۰۱۳ توسط انتشارات دانشگاه ام.آی.تی منتشر شد. مالافوریس در این کتاب میکوشد تا در سه حوزة فلسفی، مردمشناختی و باستانشناختی به واکاوی و تحلیل بنیانها و شالودههای «شناختی» مستتر در خلق و آفرینش، همچنین بهرهگیری و استفاده از مصنوعات و آثار فرهنگی بپردازد. وی با برساختن بنیانی برای ارتقاء نظریة «گیرایش مادّی»، در جایجای این کتاب علیه تلقی «رایانهمحور» و «دکارتی/کارتزین» از ذهن قیام کرده و اشیاء و مصنوعات مادّی را نه محصولات منفعل یک ذهن درونی و فعال، که بخشی از شکلگیری خود پیکر ذهنیت وی در نظر میآورد.
این کتاب از سه بخش تشکیل شده است. مالافوریس در بخش نخست، با بازنگری باستانشناسی «شناختی» و عیان ساختن سیطرة تلقی رایانهای از مغز در این رهیافت پژوهشی، زمینههای لازم را برای ورود مصنوعات به عرصة شکلگیری و تغییر شکل ذهنیت انسانها فراهم میکند و بدینترتیب شالودهای نظری را برای ارائة نظریة محوری این کتاب، همانا گیرایش مادّی، پی میافکند.
به گزارش هنرنیوز، بخش دوم این کتاب در قالب سه فصل به تشریح رئوس کلی نظریة گیرایش مادّی اختصاص دارد. ضلع نخست این نظریه در قلمرو علوم شناختی و مطالعة ذهن انسان در حوزههای شناختی و فلسفی میگنجد. وی در تشریح این ضلع با طرح پرسش از «کجایی ذهن انسان» و بر مبنای مباحث اخیر مطرح در حوزة علوم و فلسفة شناختی و ذهن، ذهنی تعمیمیافته را شرح میدهد که نه تنها بدن، بلکه مصنوعات فرهنگی نیز بخشی از پیکره و مفصلبندی آن را شکل میدهند. ضلع دوم در قلمرو نشانهشناسی و ایجاد معنا جای دارد.
در این بخش مالافوریس میکوشد تا با به میان کشیدن آراء پیرس، آلفرد جل و فیلسوف امریکایی، جان سرل، عرصهای متفاوت را بهروی معناکاوی مصنوعات بگشاید که بیشاز پیش از نمادگرایی زبانی و متنمحور فرانسوی فاصله گرفته و بر عاملیت متقابل انسان-مصنوع و نقش کنشهای «نمایهای» در شکلگیری و تغییر شکل «معانی مادّی» پافشاری کند. در نهایت نیز «عاملیت مادّی» به مثابه آخرین ضلع مثلث گیرایش مادّی تشریح و گونهای فضای میانی در تراکنش انسان و مصنوعات ترسیم میشود که یکی از خاستگاههای مهم و بخشهای اساسی ذهنیت و نیتمندی انسان را شامل میشود.
بخش واپسین این کتاب به ذکر نمونههایی مردمشناختی و باستانشناختی در زمینهٔ مباحث پیشگفته اختصاص یافته و از نخستین ابزارهای سنگی ساخته شده توسط انسانهای اولیه، تا بیانهای تجسّمی درون غارهای پارینهسنگی جدید، توکنهای گِلی دورهٔ نوسنگی، ابداع خط و نگارش و در نهایت فرآیند سفالگری در زمینههای قومشناختی را دربرمیگیرد.
در مجموع، در این کتاب نشان داده خواهد شد که برای معناکاوی و رمزگشایی از آثار هنری و طرّاحیهای خلّاقانه، صرف توسل به قواعد زبانی و نمادگرایی وابسته به آن نه تنها نابسنده، که در بیشتر مواقع گمراهکننده نیز هست.
به گزارش هنرنیوز، این کتاب را انتشارات دانشگاه هنر اسلامی تبریز منتشر کرده است.