به گزارش هنرنیوز، متن کامل لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه که شنبه ۲۱ آذر منتشر شد، از سوی سازمان مدیریت به دولت ارائه شده و اکنون در حال بررسی است. از سوی دیگر ستاد این برنامه قبل از این جزئیات لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه را مصوب کرده و سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز پیش نویس این لایحه را برای تصویب نهایی در اختیار دولت قرار داده است که هم اکنون در حال بررسی و نهایی شدن برای ارائه به مجلس شورای اسلامی است.
اما آنچه مربوط به حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است، تبصره ۳۵ و ۳۷ به طور ویژه و اخص تبصره ۳۶ است. نکته قابل توجه در حوزه «میراث فرهنگی» و در این تبصره واگذاری اماکن تاریخی به شهرداری هاست. و درنظر نگرفتن حداقلها برای حوزهی صنایعدستی!
چه چیزی به میراث فرهنگی می رسد؟
مهدی حجت؛ بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی در گفتوگو با هنرنیوز درباره این تبصره و مضرات آن میگوید:« بند سوم این تبصره تأکید میکند که سازمان میراث فرهنگی تمام این آثار را چوب حراج میزند و به دست شهرداری و سایرین میسپارد، اما درآخر آن اظهار میکند؛ «...اما هرکاری که انجام شود باید زیرنظر سازمان میراث فرهنگی باشد.» بنابراین این تبصره میگوید که منِ سازمان میراث فرهنگی هیچ کاری نمیتوانم برای آثار ثبت شده یا نشده انجام دهم پس آن را به دست بخش خصوصی و شهرداری و دیگر نهادها میسپارم اما میگویم من خوب نظارت میکنم و شما هم خوب انجام میدهید. وقتی خودم نمیتوانم به عنوان متولی این امر کاری انجام دهم به کسانی که در بخش خصوصی بودجه و انگیزه دارند،واگذار می کنم. اما خودم هم نظارت و عملکردشان را تعیین میکنم. مانند پیرمردی که توانایی جابه جایی یک گلدان را ندارد و از یک جوان خواهش میکند، چنین کاری را انجام دهد. آیا این از نظر هر عقل سلیمی اشکال دارد؟ »
رئیس ایکوموس ایران ادامه میدهد:« اشکال در اینجاست که وقتی این کار را به بخش خصوصی یا شهرداری سپردیم، سازمان میراث فرهنگی قدرت نظارت ندارد.آنها هم هرکاری که دلشان بخواهد انجام میدهند. گواه این صحبتها تمام کارهایی است که ظرف ۱۰ سال گذشته انجام شده است. »
وی اضافه میکند: «نگاه کنید تمام آثاری که در این ۱۰ سال به بخش خصوصی سپرده شده چه بر سرشان آمده است. تقریباً اکنون صندوق حفظ و احیا میگوید من تمام قراردادهایم را خلع ید کردهام. یعنی با وجود آن که با میل خودشان آمدهاند و انتخاب کردند و حتی از نفایس هم برگزیدهاند، باز هم دچار مشکل شدهاند. حتی کارفرمای بخش خصوصی عمارت مسعودیه ای را هم که دست برقضا از نفایس است و به آن اجاره داده شده همچون وبالی میبیند و میگوید بیاید مرا از دست آن نجات دهید و آن را پس بگیرید. »
او وضعیت دیگر بناهای سپرده شده به بخش خصوصی را نیز به همین روال میداند و میگوید:« از مجموعه آنچه در اختیار بخش خصوصی گذاشتیم به غیر از سرای «عامریها» در کاشان که به هتل سنتی تبدیل شده است، بقیه با شکست مواجه شدهاند. حتی اگر چشمانمان را ببنیدیم و مردم را نادیده بگیریم که سرای عامریها متعلق به همهی آنها بوده و اکنون برای دیدنش مجبورند شبی ۴۰۰ دلار بپردازند؛ اما همین بخش خصوصی حاضر نیست «عمارت مسعودیه» و «کاروانسرای وکیل» کرمان را نگه دارد و توبه کار شده است. از سوی دیگر درخانه فهادان یزد هم که حیوان نگهداری میکنند و برای کسب درآمد بیشتر درهای ۴ متری چوبی آن را به عنوان الوار فروختهاند! آیا این کارنامه درخشانی در سپردن آثار تاریخی به بخش خصوصی است؟ »
حجت با اشاره به این که گمان نمیکند این مطالب در برنامه ششم توسعه گنجانده شود، میافزاید: «تا آنجا که مطلع هستم قرار است کل برنامه ششم توسعه بیش از چند صفحه نباشد. آقای رییس جمهور هم در طول دروه انتخابات فقط یک بار از کلمه «توریسم» استفاده کرده است. دیگر آقایان هم که آگاهی نسبت به میراث فرهنگی ندارند، چگونه میتوانند در میان این همه دغدغههای گوناگون در حوزه های مختلف به این مسأله بپردازند؟ از سویی قرار است برنامه بودجه سال آینده را خیلی مختصر بر اساس این برنامه ببندند،چون مجلس نیز درماههای پایانی خود به سر میبرد و نمیتواند ریز برنامهها را مصوب کند.»
قائم مقام سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه با بیان اینکه برنامه ششم مختصرِ ارائه شونده به مجلس شورای اسلامی طبیعتاً جایی برای میراث فرهنگی و صنایع دستی ندارد و حداکثر به جملهی :«به میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری توجه بیشتری شود»، ختم خواهد شد، ادامه میدهد: «این برنامه مانند برنامه چهارم مفصل نیست.»
رییس ایکوموس ایران بیان میکند: «اگر فکر بزرگان آن است که کل میراث فرهنگی را به شهرداری و بخش خصوصی بسپاریم، این پرسش بر اساس وجدان و تخصص و نه قانون به ذهن میرسد که «ای متخصصان و علمای حوزه میراث فرهنگی آیا شما میتوانید نظارت کنید؟» قطعاً آنها هم خواهند گفت: «کاری نمیتوانیم انجام دهیم، بودجه هم به ما نمیدهند. باز شاید اگر این حوزه را به دست اغیاری که پول درمیآورند، بسپاریم؛ شاید برخی از آثار زنده بمانند و روی برخی نیز ما توانستیم نظارتی بکنیم. از وضع فعلی هم که بهتر است.» پس این راه برون رفتی ندارد و یک معضل بزرگ است.
او ادامه میدهد:« وضعیت کنونی مصداق آن است که یک فلج بخواهد گلدانی گرانقیمت و بینظیر را بر سر طاقچه بگذارد . از آنجا که نمیتواند تصمیم میگیرد از شخص دیگری کمک بخواهد. وقتی بپرسند چرا این کار را کردی؟ بگوید راه دیگری ندارم ،من فقط نظارت میکنم که طرف گلدان را درست بگذارد اما مشکل اینجاست که این شخص علاوه بر مفلوج بودن، نابینا نیز هست!»
وی اضافه میکند:« آیا چنین شخصی ضمانت میدهد که گلدانش را فرد انتقال دهنده درست روی طاقچه بگذارد، نشکند، جا به جا نکند و از همه مهمتر تقلبی آن را روی طاقچه نگذارد. سازمان میراث فرهنگی رسماً میگوید: «من نه قدرت نگهداری دارم و نه قدرت نظارت! چرا؟ چون اصلاً بودجه ندارم! چون کسی ما را در دولت تحویل نمیگیرد! چون مردم هم وسط این همه مشکلات برایمان اهمیتی قائل نیستند!چون...!»
رئیس ایکوموس ایران اظهار میکند: «در چنین حالتی و با چنین تبصرهای عملا میراث فرهنگی به نابودی کشیده میشود. امیدوارم حداقل اهالی مجلس یا بزرگان سازمان مدیریت فکری به حال میراث فرهنگی این مملکت بکنند.»