با خرامان دربارۀ آموزش نقد ادبی به کودکان و نوجوانان گفتگو کردیم و بهعنوان اولین سؤال، نظر او را درخصوص ضرورت طرح چنین مباحثی جویا شدیم.
خرامان در پاسخ خبرنگار بخش کتاب و ادبیات هنرنیوز، با طرح پرسشی در این حوزه گفت: چرا باید به بچهها یاد بدهیم که نقد ادبی بنویسند در حالی که حق طبیعی آنها این است که از مطالعه به میزان حداکثر بهرهمند شوند؟ ما باید اجازه بدهیم که بچهها از کتاب خواندن لذت ببرند. این منتقدان حرفهای هستند که وظیفه دارند ساختار داستان و ساختمان کار را بشناسند تا به نقد درستی از یک اثر برسند. بهعنوان مثال ممکن است از زبان یک مخاطب کودک بشنویم که: من از این کتاب خوشم نیامد. در اینجا حتی نباید از این بچه بپرسیم چرا این کتاب را دوست نداری؟ چون در واقع با این کار ما داریم او را مجبور میکنیم که برای انتخابش دنبال دلیل بگردد. به این ترتیب ذهن او را درگیر موضوعی کردهایم که نباید برایش مطرح شود.
وی در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان بچهها را تبدیل به مخاطبان حرفهای کتاب کرد، گفت: مخاطب حرفهای یعنی کسی که زیاد کتاب میخواند و کتاب مناسب و مورد نظر خود را میشناسد. آموزش نقد ادبی و اصول آن، لزوماً فرد را در جایگاه یک مخاطب حرفهای قرار نمیدهد. در مقابل، منتقد حرفهای کسی است که باید با ساختار داستان و قالبها آشنا باشد، ژانرهای رایج دنیا را بشناسد و این قدرت تشخیص را داشته باشد که سبک یک نویسنده را تحلیل کند، خلاقیت او را بسنجد و موشکافانه به بررسی آثارش بپردازد.
خرامان با بیان این مطلب افزود: حال اینکه آیا لازم است یک نوجوان وقت خود را به جای کتاب خواندن، صرف یادگیری نقد ادبی کند، جای سؤال دارد. حتی اگر گفته شود که هدف، شکلگیری دیدگاهی برای شناخت بهتر اثر و برقراری ارتباط مؤثرتری با آن است، من باز هم گمان نمیکنم که رسیدن به این هدف، از این راه میسر شود. همچنان که در سایر نقاط دنیا گروهی از متخصصان و کارشناسان در این حوزه گرد آمده و به اظهار نظر میپردازند، ما هم باید همین رویه را در پیش بگیریم. در این مورد بهتر است به مثالی اشاره کنم: در برنامههای تلویزیونی گاه میبینیم که بخشی به مشاورۀ پزشکی و بهداشت خانواده اختصاص داده شده است. در این بخش معمولاً از یک پزشک دعوت میشود تا در برنامه حضور پیدا کرده و نظرات کارشناسی خود را در مورد یک موضوع خاص اظهار کند و یا احیاناً به سؤالات بینندگان پاسخ دهد. فرض کنید که این پزشک دربارۀ برخی علایم یک حملۀ قلبی صحبت میکند. اگر بینندهای که برنامه را تماشا میکند، با دریافت اطلاعات از جانب آن پزشک، احساس کند که قدرت تشخیص این بیماری را پیدا کرده است، مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد. در این مورد هم کار را باید به کارشناسان امر سپرد.
وی تصریح نمود: آموزش یکسری مقدمات و اطلاعات کلی، از بچهها کارشناس و منتقد نمیسازد. از آن مهمتر اینکه این اطلاعات، او را به مقصود نمیرساند. تشخیص اینکه چه کتابی ارزش خواندن را دارد، بر عهدۀ مخاطب کودک و نوجوان نیست.
خرامان در ادامه، به انجام رساندن این کار را از جمله وظایف برخی نهادهای مرتبط دانست و خاطرنشان ساخت: شورای کتاب کودک، مجلات تخصصی حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و سایر نهادهای دولتی یا خصوصی مرتبط، وظیفۀ انتشار فهرستهایی شامل معرفی کتابهای مناسب و خواندنی را بر عهده دارند. این فهرستها شبیه آنچه اخیراً توسط پژوهشنامۀ ادبیات کودک و نوجوان، با عنوان «لاکپشت پرنده» ارائه شد، باید مرتب به روز شوند. تیمی که این مسئولیت را برعهده میگیرند، قطعاً باید از جمله افراد صاحبنظر و کارشناس در این حوزه باشند. من معتقدم این شیوه، بهترین راه برای تربیت مخاطبان حرفهای خواهد بود.