مردم به هرچه بشنوند عادت می‌کنند!
دکتر برومند در گفتگو با هنرنیوز؛
مردم به هرچه بشنوند عادت می‌کنند!
دکتر برومند؛ پزشک، آهنگساز و نوازنده در بخش نخست گفتگوی خود از لزوم حمایت دولتی از موسیقی سنتی و سازندگانش سخن گفت. در بخش دوم این هنرمند به بازار هنر موسیقی پرداخته است.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۵


وجود بازار آشفته در حوزه موسیقی سنتی و کاهش مخاطبانش به اقتضای روز، و رقابت غیر قابل انکار اهالی موسیقی پاپ برای قبضه بازار موسیقی سبب شده است تا کیفیت این دو حوزه دچار افت شود. درباره آسیب‌هایی سخن بگویید که این تنزل کیفی دراز مدت به جامعه موسیقی می‌زند.

به هر حال باید بپذیریم که ذائقه شنیداری مردم به گونه هنری عادت می‌کند که آن را می‌شنوند. در واقع آهنگسازان و خوانندگان ذائقه شنیداری مردم را تامین می‌کنند و آن را به گونه ای که خلق می‌کنند؛ عادت می دهند. گرچه هنوز هم بسیاری هستند که تنها آثار ارزشمند و فاخر را می شنوند و گوش خود را به هر نوایی و صدای هر خواننده‌ای عادت نمی‌دهند و در واقع با حساسیت آثار شنیداری را برای شنیدن انتخاب می‌کنند. اما در واقع اگر بیشتر دقت کنیم متوجه می‌شویم که این دسته بسیار محدود و کم تعداد هستند. با وجود این هنوز هم آثار دهه‌های ۳۰ و ۴۰ رادیو و برنامه گل‌ها جای خود را در میان مردم حفظ کرده است. هنوز هم وقتی یک اثر موسیقی از آن دوران به میان مردم راه پیدا می‌کند؛ مردم از آن استقبال می‌کنند دست به دست می‌چرخد و به عبارت خودمانی‌تر گل می‌کند.هنوز هم آثار خالقی و بنان و هم نسلانشان جایگاه مردمی خود را حفظ کرده‌اند.

به جز عدم حمایت دولتی درباره تفاوت اقبال مخاطبان از آثار موسیقی گذشته و امروز چه می‌توان گفت؟ با وجود تفاوت تکنولوژی ضبط و افزایش رسانه‌های شنیداری چرا آثار امروز تا به حد گذشته فاخر و ماندگار نیست؟

پاسخ به این سوال بسیار دشوار است. آثار موسیقی سنتی تا حد گذشته غنی نیستند. باید بپذیریم ارکستر سمفونی ضعیف شده است و به معنای سابق فعالیت نمی‌کند. با وجود تکنولوژی خوانندگان هم به حد نسل پیشین خود آثار مطلوبی ارائه نمی‌کنند. اثری که صد سال قبل وزیری و بنان تولید کردند با آثاری که امروز خوانندگان و نوازندگان با همکاری یکدیگر تولید می‌کنند قابل قیاس نیست. به باور من خلق هنری در گذشته هم سختی هایی مخصوص به خود داشت. اما تفاوت امروز و دیروز بیش از هر چیز نبودن همدلی است. خواننده و وازنده و آهنگساز همدل نیستند.

این عدم همدلی از نگاه سرشار از تبعیض به دست اندرکاران خلق یک اثر موسیقایی باز نمی‌گردد؟

البته بخشی بزرگ از این موضوع عدم رعایت توازن در توجه به اعضای یک گروه است. فضای امروز فضایی خواننده سالاری است. در واقع آهنگساز باید به عنوان رکن شناخته شود ولی این اتفاق نمی‌افتد و نوازندگان علیرغم اثربخشی بسیار در خلق هنری نادیده گرفته می‌شوند و اسمشان هرگز بر زبان ها نمی‌افتد. هرگز شناخته نمی شوند و این از انگیزه شان می کاهد. امروز هم در حوزه موسیقی سنتی و هم پاپ خوانندگان بیشتر و شاید بگوییم تنها افرادی هستند که به چشم می آیند. به ویژه اهالی موسیقی پاپ که به کرّات کنسرت برگزار می‌کنند و نسل جوان را که این روزها تفریح هم ندارند به سرعت به خود جذب می‌کنند و چون بیشتر به چشم می‌آیند رکن اصلی آلبوم ها می شوند. به طوری که امروز تصویر خواننده روی آلبوم ها دیده می شود نه آهنگساز.

واقعاً آثار با خوانندگانشان ماندگار می‌شوند؟

در واقع بهتر است بپرسید آیا امروز آثار موسیقایی ماندگار می‌شوند یا خیر. در پاسخ نیز خواهم گفت که کمتر اثری در ذهن مردم می ماند. کمتر اثری را زمزمه می‌کنند. امروز مثل گذشته نیست که آثار را سال‌ها بر زبان مردم می‌شنیدیم. هنوز هم آثار بنان زمزمه می‌شود اما چند اثر معاصر را می‌بینید که قابلیت ماندگاری دارند؟ خیلی کم! این شاید به سبب همان افتراق است. در خلق این آثار نه به غایت تلاش هست و نه هم‌دلی تا حدی که لازم است. یک اثر هنری مادامی که با تعامل میان تمام اعضاء خلق نشود نخواهد توانست اقبال کافی و ماندگاری را از آن خود کند.

مایلم قدری از آفت‌های قرار گرفتن خواننده در کانون توجه مخاطبان سخن بگویید.

وقتی یک اثر موسیقایی می‌نویسیم و با ناشران صحبت می‌کنیم؛ آن‌ها پیشنهاد می‌کنند برای ادامه همکاری آثار را با صدای خوانندگان مشهور و پر آوازه ضبط کنیم. هنرمندانی که به سبب شهرت برای ناشران سودآور هستند. به طبع این دسته از خوانندگان که بسیار هم کم تعدادند آثار متعددی را به همین نحو در دست می‌گیرند و میزان مطالبات مالی‌شان بسیار زیاد است. در مورد اثر من این موضوع به سدی بدل شد که اثرم در دستم بماند! باید اعضای دیگر را هم دید. تنها خواننده تعیین کننده نیست و باید بپذیریم که مادامی که آهنگسازی و شعر مطلوب نباشد اثر ارزشمندی خلق نمی شود. اما ما همه خوب و بد ماجرا را به پای خواننده می‌گذاریم.

در پایان بد نیست درباره اثری که اخیرا نوشتید قدری توضیح دهید. 

اثر من سبکی شبیه مجموعه «گل‌ها» دارد. سبکی که شبیه به آثار خالقی، تجویدی، بدیعی و خرم است. این مجموعه از معدود آثار من در زمینه آهنگسازی است. آثار دیگرم در زمینه نوازندگی و در همکاری با دیگر اساتید اتفاق افتاده است. ۱۲ مجموعه در زمینه بداهه نوازی تار با استاد میر جلالی و ضرب بلورچی و صبح دولت که توسط آوای باربد منتشر شد، نمونه ای از آثار دیگریست که پیش از این با آهنگسازان آن به عنوان نوازنده همکاری کرده ام.

کد خبر: 60977
Share/Save/Bookmark