مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز؛ طرح انضباط شهری چند وقتی است که در منطقه ۱۲ در حال اجرا است؛ اما این طرح گسترده که حوزههای مختلف شهری در منطقه تاریخی تهران را در بر میگیرد با اما و اگرهای جدی روبرو است از جمله این که میراث فرهنگی و شورای شهر به طور کلی از اجرای آن بیخبر بودند. نگرانیها وقتی افزایش مییافت که مشخص شد در این طرح قرار است ۶۴ خانه از جمله ۹ خانه در هرندی با عنوان «ساماندهی خانههای مجردی» تخریب شود. در حالی که فعالان میراث فرهنگی و برخی از اعضای شورای شهر نگرانیهای خود را نسبت به این اقدام شهرداری اعلام میکنند اما شهرداری از اعلام فهرست خانههای در انتظار تخریب ابا دارد.
ناصر نوروز زاده چگینی یکی از اعضای ایکوموس ایران درباره این که چرا شهرداری حاضر نشده از میراث فرهنگی در اجرای این طرح مشاوره بگیرد، به خبرنگار هنرنیوز میگوید:«این که برخی امور دستگاه متولی را بخواهند به دستگاه دیگر واگذار کنند و بعد توقع داشته باشند تا وظایف را بمانند متولی انجام دهد، توقعی غیر منطقی است درست مانند آنکه بخواهیم وظایف میراث فرهنگی را به
” آیا بررسی کردهاند ماحصل اتفاقات رخ داده در عودلاجان چه انعکاسی داشته است که امروز به دنبال تسری این جریان در سایر نقاط منطقه ۱۲ هستند؟ اصلاً بررسی شده است که چه بر سر این خانهها آمده و چه چیزی جایگزین آنها شده است؟ آیا با تخریب بناهای قدیمی به هر بهانهای اعم از فرسوده، محل تجمع معتادین و... از مشکلات محله کاسته شده است؟ آیا عودلاجان امروز وضعیت بهتری نسبت به ده سال پیش پیدا کرده است؟ در عودلاجان چه منافعی از این اتفاقات حاصل متولیان اجرای طرح شده است؟ “
شهرداری واگذار کنیم. این دو از یکدیگر منفکند و هر دستگاهی موظف است در حوزه کاری خودش از داشتههایش دفاع کند آن هم در یک ملاحظه اجتماعی و زیستی مشترک.
وقتی سازمانی وظایف خودش را انجام نمیدهد سه حالت پیش میآید یک زمانی سازمان قدرت دارد و وظایفش را انجام نمیدهد، دوم زمانی که قدرت ندارد و نمیتواند وظایفش را انجام دهد، یک زمانی هم قدرت ندارد و متولیانش آن را بهانهای برای انجام ندادن وظایف خود میدانند. تمام بافتهای تاریخی از این امر مستثنی نیستند. قزوین، شیراز، اصفهان و ...همین وضعیت را دارند.»
او ادامه میدهد:« وقتی قوانین حاکم نیستند، آن هم قوانینی که برای دفاع از ثروتهای ملی وضع شدند، این ثروتها یکی یکی نابود میشود. ثروتهای ملی آدمها، تأسیسات و ارزشهایی هستند که شهر بر اساس آنها بنا شده است. اگر مسوولان شهری فقط پول و درآمد و ارزش افزوده را در یک شهر مهم بدانند طبیعتاً ما در بافتهای تاریخی خودمان شاهد چنین اتفاقاتی خواهیم بود و اگر ملاک فقط پول باشد؛ این رویدادها طبیعی نیز هست.یک بزرگی که خدا حفظش کند میگفت :« وقتی ملاک و معیار پول باشد شاهد چنین اتفاقاتی هم خواهیم بود.» و ما شاهد اتفاقاتی هستیم که از آنها ترس داشتیم و حتی فکرش را هم نمیکردیم.»
وی با اشاره به این که درمورد میراث فرهنگی حوزه منطقه ۱۲ تهران هم چنین مشکلاتی مصداق دارد، تأکید میکند:« این جزو وظایف شهرداری است که مشکلات این منطقه تاریخی را همانند سایر مناطق حل کند اما ابتدا باید این طرح انضباط شهری را تشریح کنند و بگویند مشکل منطقه ۱۲ چه بوده که چنین تصمیماتی برای آن گرفته شده است.
آیا بررسی کردهاند ماحصل اتفاقات رخ داده در عودلاجان چه انعکاسی داشته است که امروز به دنبال تسری این جریان در سایر نقاط منطقه ۱۲ هستند؟ اصلاً بررسی شده است که چه بر سر این خانهها آمده و چه چیزی جایگزین آنها شده است؟ آیا با تخریب بناهای قدیمی به هر بهانهای اعم از فرسوده، محل تجمع معتادین و... از مشکلات محله کاسته شده است؟ آیا عودلاجان امروز وضعیت بهتری نسبت به ده سال پیش پیدا کرده است؟ در عودلاجان چه منافعی از این اتفاقات حاصل متولیان اجرای طرح شده است؟»
این عضو ایکوموس ایران یادآور میشود که بخشی از تاریخ این مملکت و فرهنگ اجتماعی آن در عودلاجان رخ داده است و در ابعاد گستردهتر تمام منطقه تاریخی ۱۲ تهران، پس اگر ما در این منطقه سرمایهگذاری نکنیم و در حد مقول و صحیح از آن حفاظت نکنیم و آن را به یک منطقه شهری زنده تبدیلش نکنیم، نه تنها بخشی از ثروت ملی را در این منطقه از دست دادیم که ماحصل این از بین رفتن را در حواشی منطقه خواهیم دید، همانند یک بیماری که به «همراه» سرایت میکند.
این باستانشناس پیشکسوت تصریح میکند:«هرگونه اقدامی اعم از ترمیم دیوارههای بیرونی مجلس ، ساختن بوستان در ظهیرالاسلام و...اگر تابع یک برنامه تعریف شده و طولانی مدت در کشور نباشد، اگر که میراث فرهنگی و نه سازمان میراث فرهنگی، نتواند به درستی نقشش را ایفا کند اینها همه وصله پینههایی است که زده میشود و از آنچه نیز قبلاً وجود داشته تنها نامی باقی میماند.»
او با اشاره به تغییرات بیبرنامه میادین تهران بیان میکند:« اکنون تمام
” میدانهای ما در مسیر مترو از بین رفتهاند حتی آنهایی که متأخرترند و تاریخی نیستند. اکنون چه بر سر میدان ونک آمده است، میدان ولیعصر (عج) کجاست، چهار راه ولی عصر را چه کردهایم؟ » “
میدانگاههای شهر را تغییر داده اند، پارک شهر، میدان امام حسین، هفت تیر و... پارک شهر را میتوانستند احیا کنند نه آنکه وقتی وارد آن شدید، نتوانید گذر زمان را درک و روایت تاریخی آن را گم کنید. ما باید در مناطق تاریخی زمان را حفاظت کنیم. بدانیم این موضوعات مربوط به این دوره هستند نه برای دورهی دیگری. باید از تمام ارزشهای زمانی تأسیسات مبلمان شهری دفاع کرد. اگر تغییراتی در میدان بهارستان ایجاد میکنند؛ آیا آن را به عنوان میدانی تاریخی برای نسل های بعد نگه میدارند یا صرفاً به عنوان میدانی روی نقشه به آن نگاه میکنند و آن را مشمول هر نوع تغییراتی میدانند.»
چگینی میافزاید:« در یک شهر ممکن است صد میدان وجود داشته باشد اما تفاوت بسیاری بین یک میدان تاریخی و معمولی وجود دارد. الان از میدان امام حسین و توپخانه چه روایت تاریخی باقی مانده است؟ کتاب « میدان توپخانه دارالخلافه ناصری » را که خانم « مهنام نجفی» نگاشته، بخوانید تا بدانید توپخانه کجا بوده است. میدانهای ما در مسیر مترو از بین رفتهاند حتی آنهایی که متأخرترند و تاریخی نیستند. اکنون چه بر سر میدان ونک آمده است، میدان ولیعصر (عج) کجاست، چهار راه ولی عصر را چه کردهایم؟ »
او ادامه میدهد:« اولاً زیرگذر را بر اساس خروج مسافر از مترو تعریف کردیم اما نکته مهم آن سنجیده عمل نکردن است. از هر طرف که از مترو خارج میشوید ۱۰ – ۱۵ درخت خشکیده در چهار راه ولی عصر میبینید، چرا چنین شده است؟ مسوول کیست؟ از طرفی هرکس با فاصله دو سال پیش وارد چهار راه شود، تشخیص نمیدهد اینجا چهارراه ولی عصر است، مگر آن که تئأتر شهر را ببیند و از حضور این بنا متوجه شود اینجا کجاست! همه چهرههای شهری تغییر کرده است. پس فردا هم که ساخت مترو در میدان ونک به پایان رسید دیگر مشخص نیست این میدان ونک است یا خیر. آیا تأثیرات چنین تغییراتی بررسی شده است؟ آیا برای چنین تغییراتی روایت تاریخی و حفظ زمان مورد توجه قرار گرفته است؟»