به گزارش هنرنیوز، روزنامه ایران در صفحه میراث فرهنگی پنج شنبه 8 مرداد، گزارشی به قلم مریم اطیابی با موضوع زیویه منتشر کرد. در این گزارش آمده است:
نام «زیویه» نخستین بار در سالنامههای آشوری سدههای نهم و هشتم قبل از میلاد و در زمینه پادشاهی مانا به میان آمد.
پادشاهی مانا مهمترین و در عین حال کمشناختهترین دولتی است که در هزاره اول قبل از میلاد و پیش از تشکیل حکومت ماد در محدوده شمالغرب ایران یعنی بخشی از مناطق کردنشین ایران کنونی شکل گرفته و بیش از سیصد سال به حیات مستقل سیاسی و فرهنگی خود ادامه داده؛ اما در تاریخ ایران کمتر سخنی از ماناها به میان آمده است. سپاهیان و لشکریان آشوری ضمن لشکرکشی به این منطقه پایتخت ماناها به نام ایـزیـرتـو را به آتش کشیده و ضمن شکست دادن ایـرانـزو پادشاه مقتدر مانایی دو دژ مهم و مرکزی آنها به نام «ایزیبیه» (زیپیا) و «آرمایید» را متصرف شده است. به اعتقاد بیشتر پژوهشگران «زیپیا»، زیویه فعلی است و «آرمایید» برابر بررسیهای انجام شده به احتمال در محدوده روستای «قپلانتو» در ۵ کیلومتری شرق زیویه قرار دارد. دژ زیویه از بزرگترین و مهمترین محوطههای باستانی در شمالغرب ایران در ۵۵ کیلومتری جنوبشرقی شهرستان سقز کردستان، در شمال روستایی موسوم به همین نام از دی ماه سال ۱۳۴۶ به شماره ۷۶۲ در فهرست آثار ملّی به ثبت رسید.
روستاییان؛ کاشف زیویه
دهه ۱۳۲۰ خورشیدی بود که روستاییان منطقه بهصورت اتفاقی به اشیای نفیس از موادی گرانبها نظیر طلا، نقره و عاج در محدوده زیویه دست مییابند. با فروش این اشیا به طلافروشان و برخی عتیقهفروشان در شهرهای منطقه، به ناگهان زیویه و گنجینه مکشوفه از آن در میان عتیقهجویان و مجموعهداران و دلالان عتیقه معروف و مشهور میشود. به این ترتیب بسیاری از این اشیا سر از موزهها و مجموعههای مختلف در میآورند و در این بین تعدادی از آنها را نیز موزه ایران باستان خریداری میکند. نخستین عملیات باستانشناسی در این منطقه توسط «رابرت رایسون» امریکایی در سال ۱۹۶۳میلادی انجام گرفت. در فاصله سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۵ یک یهودی به نام «ایوب رب نوع» به مدت ۸ سال اقدام به کاوش کرد که متأسفانه در طول این ۸ سال صدمات جبرانناپذیری متوجه این اثر باستانی شد. بیش از ۸۰درصد تپه زیویه با هدف پیدا کردن اشیا و آثار تاریخی برای فروش و تجارت توسط این گروه کشف شد. در سال ۱۳۵۴«نصرالله معتمدی» کاوش و بررسی اشیای کشف شده در تپه باستانی زیویه را آغاز کرد و فعالیت او در دو فاصله زمانی تا سال ۱۳۷۳ ادامه یافت. پس از آن نیز این محوطه با وقفههایی مورد کاوش یا اقدامات حفاظتی قرار گرفته است. اما پس از فوت «محمد حسینی» آخرین مدیر پایگاه، این منطقه باستانی به حال خود رها شد تا اینکه در زمستان ۹۳ علی هژبری- باستانشناس- به سمت مدیر پایگاه زیویه و کرفتو منصوب شد.
مقدم گردشگران سایت جهانی مبارک!مسیر گردشگری به سمت زیویه هموار نیست اما به گفته علی هژبری در حال حاضر با صحبتهایی که از سوی فرماندار «دیواندره» با فرماندار «تکاب» درباره آسفالت جاده تکاب به سمت کرفتو شده است خوشبختانه این فاصله ۳۲ کیلومتری آسفالت خواهد شد. او اعتقاد دارد که با رفع مشکل این جاده، گردشگران زیادی که برای دیدن تخت سلیمان (سایت تاریخی ثبت جهانی ایران) به تکاب آذربایجان غربی میروند، با تدبیر درست میتوانند راهی کرفتو در دیواندره کردستان شده و از آنجا به زیویه سقز بروند.
به گفته هژبری «نصب ۳ تابلو راهنمای جادهای در نزدیک زیویه برای هدایت گردشگران، همکاری با نشر «ایران نگار» در ترجمه و انتشار کتاب «عاجهای زیویه» که پیش از این در موزه ملی به صورت گزارش در دسترس محققین بود، رسیدگی به وضعیت بهداشتی پایگاه، ایجاد سایت اینترنتی و راهاندازی کتابخانه پایگاه با ۲۴۰ جلد کتاب از جمله اقدامات نخستین ورود به این سایت باستانی است.»
آنچه از «چنگبار» نمیدانیم!گورستان «چنگبار» در زیویه را باید یکی از پر ابهامترین سایتهای باستانی این منطقه دانست. این گورستان متعلق به دوره مانایی به سرپرستی نصراالله معتمدی بین سالهای ۵۵ تا ۵۷ کاوش شده و بجز انتشار دو مقاله در مورد آن، اطلاعات دیگری از آن در دست نیست. به گفته هژبری با همکاری موزه ملی کاتالوگی از اطلاعات موجود آن منتشر شده است. جبرئیل نوکنده، مدیر موزه ملی نیز قصد دارد در آینده نمایشگاهی از آثار این منطقه برپا کند.
نا گفته نماند بسیاری از محققین سؤالات اساسی درباره این گورستان تاریخی دارند چرا که این آرامستان فقط در یک دوره مورد استفاده قرار نگرفته و در هر دو دوره عصر آهن دو و سه کاربرد داشته است. این در حالی است که قلعه زیویه مربوط به عصر آهن سه است. بنابراین همچنان این پرسش مطرح است که انسانهای متعلق به عصر آهن دو در کجای این منطقه ساکن بودند و زندگی میکردند؟! این گورستان را باید از خوش اقبالترین محوطههای باستانی کشور دانست. چون به گفته هژبری چندان مورد توجه حفاران تجارتی نبوده است زیرا در غیر اینصورت، بسیاری از گورهای آن مورد حفاری قرار میگرفت و غارت میشد. برای مثال «نصراالله معتمدی» توانست در این گورستان بیش از یکصد گور سالم را کاوش کند. این موضوع از آن جهت اهمیت داشته که «دژ زیویه» بشدت مورد تخریب حفاران تجارتی قرار گرفته و از اشیای محوطه چیز چندانی بر جای نمانده است. در این بین فقط اشیای چنگبار بودند که توانستند نمونههایی با هویت باستانشناختی از مواد فرهنگی محل را ارائه دهند.
زیویه سقفدار میشودیکی از پیشنهادهای علی هژبری برای محوطه تاریخی زیویه مسقف کردن آن با «اسپیس فریم» (شبیه سرپوشی که روی محوطه مخصوص نماز جمعه در دانشگاه تهران کشیدهاند) آن هم به شکل گنبدی بود چرا که از نظر این باستانشناس محوطه بیش از ۱۰۰ متر از سطح زمین ارتفاع دارد و در معرض باد شدید است. او اعتقاد دارد که با کاوش و بیرون آوردن یک محوطه، آثار موجود در آن در معرض باد و باران از بین میرود، بنابراین او پیشنهاد میدهد که بهتر است این محوطه زیر خاک بماند تا زمانی که بتوان اینجا را پوشاند و حفاظت آن را تضمین کرد.
اکنون او خبر میدهد که فرماندار شهرستان سقز در سال ۹۴ حدود ۵۰۰میلیون تومان اعتبار به زیویه تخصیص داده که ۲۰۰ میلیون تومان آن جهت مسقف کردن محوطه است و در صورت ابلاغ و تخصیص این اعتبار، یک شرکت اصفهانی این کار را انجام میدهد که البته هژبری معتقد است احتمالاً با تمام ریزهکاریها حدود ۲۳۰ تا ۲۴۰ میلیون تومان برای اتمام این کار نیاز باشد. پس از مسقف کردن به گفته این باستانشناس باید محوطه را تمیز و مسیر گردشگر را از زیر این سقف تعریف کرد تا آنها در خود محوطه باستانی تردد نکنند و از بالا به این محوطه باستانی نگاه کنند. او میگوید: «اگر هم خواهان حفاظت بیشتر هستیم، باید حد فاصل محل حضور گردشگر تا محوطه را با شیشه بپوشانیم تا گردشگر از پشت شیشه به این سایت نگاه کند.»
یک سال صبر فقط برای ۳ میلیون تومانپیش از این تجهیزات آزمایشگاه مرمت زیویه را مرحوم محمد حسینی- مدیر پیشین پایگاه زیویه- خریداری کرده بود که در اتاقی نگهداری میشد. همچنین ساختمان آن هم احداث شده بود و تنها برقکشی، پلکان، نرده، پارتیشن بندی و آبگرمکن آن باقی مانده بود که به گفته هژبری با خرید مقداری از تجهیزات اکنون حداکثر مبلغی حدود ۳ میلیون تومان برای راهاندازی آن نیاز است. او البته این گلایه را دارد که ردیف بودجهها تنها باید در حوزه خودش هزینه شود. از اینرو با وجود بودن بودجه، برای راهاندازی یک آزمایشگاه باید یکسال منتظر ماند تا بودجه مخصوص بدان برسد تا با خرید یک هود و سینک آماده راهاندازی شود. به نظر او، این نوعی اتلاف وقت و ضعف سیستم مالی دولتی است، آن هم فقط برای دو، سه میلیون تومان! او آرزو دارد کهای کاش راهی پیدا شود که این هزینههای اندک برای انجام کارهای بزرگ تأمین شود.
حمایت از پایاننامههژیری همچنین اعلام میکند:«از پایاننامههایی با موضوع حفاظت، مرمت، بازسازی، باستانشناسی و تاریخ که با موضوع زیویه ارتباط داشته باشد تا جایی که امکانات پایگاه اجازه بدهد حمایت میکنیم.»
حفاری غیر مجاز در روز روشنبعضی از اهالی روستای قپلانتو در ۵کیلومتری زیویه متهم به تخریب منطقه هستند. هژبری میگوید: «برخی در اینجا روز روشن با بیل اقدام به کندن زمین و حفاری غیر مجاز میکنند.» او بسیار متأسف است و علت را اقدام اشتباه میراث فرهنگی میداند چرا که برای کاوش در گورستان این منطقه از نیروهای بومی استفاده شده و اشیایی از دل خاک بیرون آمده است. بعد از آن اهالی بومی منطقه به هوای یافتن گنج و اشیای باستانی تمام گورها را زیر و رو کردهاند و در حال حاضر این گورستان عرصه حفاریهای غیر مجاز است درحالی که پیش از کاوش، این گورستان، سالهای متمادی سالم مانده بود.
مردم سلام!هژبری به همکاری مردم زیویه برای حفظ میراث فرهنگی اعتقاد دارد و سعی کرده تا با کمک پایگاه، زمین فوتبال جوانان روستای زیویه راهاندازی شود و با برگزاری جلسات توجیهی آشنایی با میراث فرهنگی بعد از نماز جمعه با همکاری ماموستا(روحانی محل) در روستاهای اطراف زیویه و تشویق جوانان مستعد برای ایجاد سازمان مردم نهاد از ضرورت حفظ میراث فرهنگی منطقه حمایت کند چرا که به گفته او هیچ کس به اندازه مردمان یک منطقه نمیتواند از داشتههای تاریخی – فرهنگی آن خطه حفاظت کند. به اعتقاد هژبری به محض آگاهی مردم از اهمیت محوطههای تاریخی بیشک آنها نخستین کسانی هستند که برای حفاظت از هویت منطقه آبا و اجدادی خود گام بر میدارند.
او همچنین از حضور گروهی از عکاسان <چلیک> باتوجه به امکانات کم پایگاه و نبود آب و اقامت سه چهار روزه آنها و عکاسی از زندگی مردم، مراسم و سنتها و محوطههای تاریخی خشنود است و امید دارد از کار این افراد نمایشگاهی در پایتخت، مرکز استان و سایر شهرستانها برپا شود.
لهستانیها هم به زیویه میآیند!
هژبری همچنین از مجوز کاوش ۱۰ مرداد خود خبر میدهد و میافزاید: «در طول این مدت دو بار به یک گورستان مانایی سرزدم. بار نخست یکی از گورها و بار دوم سه تا از آنها کاوش غیر مجاز شده بود. سریع به ذهنم رسید قبل از آنکه باقی قبرها هم حفاری غیرمجاز شوند سازمان میراث فرهنگی اقدام به کاوش نجاتبخشی و مطالعات در این محوطه کوچک که تعداد قبرهای آن بیش از ۱۲ عدد نیست، بکند. سازمان به دلیل کمبود بودجه نتوانست کمکی به ما کند. پس از آن یادم آمد که سال پیش برای ارائه مقاله به لهستان رفته بودم. با دوستان دانشگاه «گدانسک لهستان» و مرکز پژوهشهای علمی فرانسه مکاتبه کردم که آنها هزینه کاوش را تقبل کنند و قرار است از ۱۰ مرداد یک هیأت مشترک ایرانی- لهستانی به سرپرستی خودم کاوشها را در این محوطه آغاز کند.»