بنیانهای هنر شیعی برای قرنهای متمادی دارای تعریف واحد در فرهنگ ما بوده و هست. این سنت و فرهنگ پس از عصر قاجار در هنرهای دیداری و همچنین معماری ایران رو به فراموشی گذارده است. چنان که امروز در معماری نقاشی، و سایر هنرها دیگر اثری از هنر ناب ایرانی – اسلامی نمیبینیم.
همواره یک سئوال مطرح است و آن این است که چه امری سبب شد تا سیر نگارگری و معماری ایران دچار انقطاع از سنتهای پیشین خود شد! و چه راهی برای بازگشت به این فرهنگ وجود دارد؟
داداشی ضمن بیان این نکته که هنر امروز از مبانی غرب تبعیت میکند گفت : اگر در کتب مبانی هنر و معماری بیشتر دقت کنیم درخواهیم یافت منابع تئوری موجود غربی و مبتنی بر قانونهای زیبایی شناسی در غرب هستند. در واقع نمیتوان متنی را یافت که در خصوص بنیانهای نظری هنر اصیل سخت گفته باشد.
از طرفی دیگر، نظریههای غربی مبتنی بر بنیادهایی است که میتوان
” آثاری که نزدیک به تعریف غرب از هنر است تنها آثاری است که از آن یاد میشود. “
از دقت در تاریخ به آنها پی برد. وقتی تاریخ زیبایی شناسی غربی را بررسی میکنیم درمییابیم که هنر غرب از یونان آغاز میشود. سپس در سیر گذر تاریخی به رنسانس میرسد. و به اروپا آمریکا ختم میشود. در غالب این کتب نامی از ایران و تمدن این سرزمین برده نمیشود. گرچه گاه از سر لطف و مرحمت به چند اثر، به شکلی محدود اشاره میکنند و گوشه نگاهی به هنر ایران میکنند. جالب است، وقتی اساس هنر ایران را مورد معرفی قرار میدهند. آیا تمام هنرهای ایران را مورد مطالعه قرار میدهند؟ در این میان آثاری که نزدیک به تعریف غرب از هنر است تنها آثاری است که از آن یاد میشود.
به عنوان مثال در مجموع نگارگری ایران تنها نگارههایی که به مبانی نقاشی غرب نزدیک تر است انتخاب میشود همچون نگارههایی که به شمایل مسیحی نزدیک است به همین سبب به یکباره بهزاد برای غربیان حایز اهمیت میشود. چرا که پیش از بهزاد مضامین، مضامین معرفتی و فرا زمینی و معنویت بر نگارگری حاکم است. اما پس از بهزاد مضامین شکلی زمینی و عامیانه به خود میگیرد.
و این به چیزی نزدیک است، که آنها نام نقاشی به آن میدهند. اگر هنر غرب با بوطیقا ارسطو آغاز میشود هنر اسلامی ایران برگرفته از قرآن است. تمدن
” تمدن اسلامی قبل از شکلگیری و پیش از شکلگیری فقه و کلام عرفان هنر اسلامی شکل گرفت. “
اسلامی قبل از شکلگیری و پیش از شکلگیری فقه و کلام عرفان هنر اسلامی شکل گرفت. هنر اسلامی هنر الهی قرآن کریم است. کلامی که به قلب رسول خدا نازل میگردد و او آن را به جامعه اسلامی عرضه میکند.
آداب قرائت، نحوه خواندن، نحوه تلاوت قران خود فی نفسه هنر است. تلاوت کلام ظریفی است چرا که تلو به معنای پیروی، است و تلاوت یعنی از پی چیزی رفتن. بعدها این کلام نوشته میشود.
تداوم مییابد و آرام آرام هنرهایی را در خود میپروراند. کمکم نوشتن قرآن کریم و تزئین آیههای مبارک قرآن گسترش مییابد و قرائت قرآن و ادعیه به صورت ابتهال و تواشیح شکلی متنوع به خود میگیرد. این امر در موسیقی اثر میکند و در آوازهای متعدد شکلی تازه مییابد. این نشان میدهد که هنر ایران دارای منشاء پر ارزش و غنی است. اگر بوطیقای هنر غرب کتاب ارسطو است، بوطیقای هنر ایران قرآن است. بوطیقا را به فن شعر ترجمه میکنند. با توجه به این معنا قرآن شکلی جذابتر به خود میگیرد قرآن از شعر سخن میگوید.
در قرآن از شعر یاد شده شعر را گمراهان پیروی میکنند. آیا نمیبینید که در هر وادی سرگشتهاند و آنچه میگویند نمیکنند! «ان الذین آمنو عملو الصالحات و ذکر الله کثیرا» این آیه اشاره به کسانی دارد که ایمان
” نظاممندی در قانون فتوت به عنوان یک رکن حضور دارد. “
آورده و عمل صالح انجام میدهند و بسیار خدا را یاد میکنند. این امر در مقام احسان معنا مییابد. بر در و دیوار وجود هر آنچه میبیند. جلوه الهی است. «عاشقام بر همه عالم که همه عالم از اوست» هنرمند شیعه در همه چیز جلوه خالق خویش را میبیند. و در مقابل ظلم قدر علم میکند. این چهار معیار معیارهای هنر ایرانی است.
حال اگر در احوال اصحاب فتوت نگاه کنیم. این موضوع بر ما روشن میگردد. اصحاب فتوت همه اهل ذکراند. هر چیزی که یاد میکنند از ذکر آغاز میشود. هر عمل ذکری مخصوص به خود دارد. ریختن خاک، ریختن آب و ... هر کدام ذکری مخصوص به خود دارد. پس یکی از شروط هنر ذکر است. هنرمندان مؤمنند ایمان شرط هنر اسلامی است. تمامی آثار هنری با ذکر «بسماللهالرحمنالرحیم» آغاز میگردد و با همین ذکر پایان مییابد. کنشی که انجام میدهند فعلی الهی است. بدین نحو عمل صالح در هنر ایران صدق پیدا میکند هنرمند مسلمان کاری غیر الهی و غیر دینی صورت نمیدهد بلکه احساس میکنند عملی الهی انجام میدهند. چرا که نیت آنها انجام عملی الهی است. در واقع این عمل با نیت
” وظیفه اندیشمند ایرانی؛ شناخت مبانی و اصول هنر اسلامی است “
ترقیب مؤمنان به ذکر الهی انجام میشود. تمامی این جزئیات و ظرائف در هنر اسلامی دیده میشود. پس میتوان گفت : بوطیقای ما قرآن است.
در عالم فتوت اصولی حاکم است. نظاممندی در قانون فتوت به عنوان یک رکن حضور دارد. استاد، شیخ، نقیب، ابوالعهد، نوآموز و مراتب دیگری که یک هنرمند طی میکند. شاگرد در آغاز، میآموزد که چگونه غرور خود را زیر پا بگذارد. غرور و نفسانیت را بشکند. منیت را از بین ببرد و آرام آرام به سمت خصلتهای یک نوآموز هدایت میشود. نعلین استاد را جفت میکند و به این طریق فرمانبدی را میآموزد. آرام آرام اهلیت پیدا میکند و غرور را میشکند. وقتی غرور او شکست اهل میشود. طی مراسمی با سمبولیزم عجیب به او آب مینوشانند، آب رمز علم است و مهریه حضرت زهرا.
اگر به فتوت نامه سلطانی نظر افکنیم این آداب را در مییابیم. شاگرد نمک میچشد. چرا که نمک رمز ثبات و پا بر جایی است. نمک به شاگرد میآموزد. همانطور که خداوند به هود گفت : «فَستَقِم کما امُرِت» در دین استقامت بورز. جالب است که از شروط فتوت پس از مروت استقامت در مروت است. مروت مرتبه قبل از فتوت است. فتوت استقامت
” خلق هنر شیعه نیازمند شناخت مبانی و بنیانهای نظری آن است و بدون تحقق این موضوع نمیتوان به خلق هنر اسلامی دست یافت. “
است. نمک میچشد تا استقامت یابد و فتوت کسب کند. شد میبندد، یعنی به خود سخت میگیرد. بر نفس خود سخت میگیرد، ردا میپوشد چرا که معتقد است اصحاب کسا، افرادی که اهل بیت رسول اکرماند، ردا بر تن کردهاند. به این طریق خود را محرم حریم رسول خدا میداند. همانطور که سلمان «انا اهل البیت» شد. وقتی به این ضوابط دقت میکنیم در مییابیم با دنیایی از رمزها در ارتباط هستیم. عالمی فراسو و اصولی فراسو. این اصول تبیین شده است. هنرمند امروز از این اصول بیخبر است و به همین سبب هنگامی که تصمیم به پیروی از هنرمند شیعه دارد از این کار، باز میماند.
در واقع نه هانری ماتیس و نه پاپلو پیکاسو پیشروی هنر ایران نیستند. گر چه آنها نیز صاحب هنری ارزشمند هستند، اما مبانی ما مبتنی بر آثار آنها نیست. وظیفه ما شناخت مبانی و اصول هنر اسلامی است. وظیفه ما احیای نگارگری نیست.
احیای مبانی و اصول حاکم بر نگارگری ایران است. این مبانی و اصول خود صورت مناسب خود را به هنرمند عرضه میکند. اگر به تقلید صرف و تکرار به شکلی مطلق گرفتار میشویم به همین علت است. این تقلید بسیار خطرناک است. این همان چیزی است که در هنر ایرانی به شدت مذموم است. در هنر جدید عدم تکرار رمز خلق هنری است، در صورتی که در هنر اسلامی این امر به اوج خود میرسد و تقلید به شدت مورد نکوهش قرار میگیرد.
اما آنچه روشن است دانستن این حقیقت است که خلق هنر شیعه نیازمند شناخت مبانی و بنیانهای نظری آن است و بدون تحقق این موضوع نمیتوان به خلق هنر اسلامی دست یافت.