گذری بر ترانه و موسیقی در مجموعههای تلویزیونی ماه رمضان؛/۲
ارتباط مضمون با تیتراژ
در بخش اول این مقاله ترانه و موسیقی در مجموعه های تلویزیونی ماه رمضان برررسی شد. در بخش دوم به ارائه مصادیقی در این باب پرداخته می شود؛
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۷
به گزارش هنرنیوز ترانههای تیتراژ را به طور کلی به ۳ دسته میتوان تقسیم کرد:
۱.ترانههایی که روایتگر قصه سریال هستند و با اتکا بر نکات کلیدی و پیامهای اصلی داستان سروده میشوند.
۲. ترانههایی که به مناسبت خاصی که مجموعه به خاطر آن ساخته و پخش میشود اشاره دارند مثل موضوع ماه رمضان
۳. ترانههایی که به مناسبت و داستان خاصی اشاره نداشته و بر مبنای موضوع کلی سریال سروده میشوند و به انعکاس موضوعی کلی میپردازد مثل موضوعات مذهبی، اجتماعی، عاشقانه و غیره.
با توجه به ضرورت پخش سریالهای ماه مبارک رمضان با اهداف حفظ معنویت روزه داری بعد از افطار، پر کردن وقت مردم از طریق سریالهایی که خوراک مناسبی برای آنها محسوب میشوند، رساندن پیامهای آموزشی و فرهنگی و اخلاقی و ترویج مذهب و ویژگیهای اصلی روزه داری متناسب با نیاز جامعه و مقابله با تهدیدهای ضد اخلاقی، ضد مذهبی مثل تفریحات ناسالم و برنامههای ماهوارهای، ترانههای تیتراژها نیز با هدف بهینه سازی این موارد برای سریالها در نظر گرفته شده است به این صورت که تأثیرگذاری اهداف متعالی سریالها را در جامعه افزایش میدهد.
برای مثال ترانه تیتراژ مجموعه تلویزیونی میوه ممنوعه که در ماه مبارک رمضان پخش شد با ترانه افشین یدالهی:
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشق و گناه بیاراده
بیعشق عمر آدم بیاعتقاده میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
این ترانه با محوریت اعتقاد به خداوند و همچنین اعتقاد به عشق زمینی و اینکه ایمان سست و اعتقاد سطحی در نهایت توسط عشقی زمینی به باد خواهد رفت، اشاره مستقیمی به فیلمنامه و داستان فیلم داشته و به نوعی با حفظ تعلیق پایان فیلم روایتگر مضمون سریال میباشد.
مخاطب با پیشروی داستان فیلم، ارتباط میان ترانه تیتراژ با آن را درک کرده و به دلیل اینکه برای تمام نشانهها و مولفههای ترانه در سریال توضیحی وجود دارد به خوبی با آن ارتباط برقرار میکند و به سبب مضمون کلی سریال و ترانهٔ تیتراژ که ایمان – عشق – گناه و بیگناهی است و همچنین پایان خوش بخشیده شدن توسط خداوند مهربان، در سریال، این ترانه و سریال به کمک و پشتیبانی هم در ذهن جامعه اثری آموزنده و مثبت گذاشته و برای سالها در اذهان عمومی ماندگار میشود.
البته نمیتوان نقش ملودی و صدای تأثیرگذار خواننده را در موفقیت یک آهنگ نادیده گرفت اما کلام صمیمی شاعر و احساس موجود در ترانه به همراه تکنیک لطیف و همچنین پیام انسان ساز و آموزندهٔ آن از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است.
همچنین ترانه تیتراژ مجموعه تلویزیونی یک وجب خاک که در ماه رمضان و با ترانهٔ عبدالجبار کاکایی پخش شد:
زیر آسمون شهر نقره کوب شبح شهر سیاه و میشه دید
ترمه و عقیق و آب و آینه گوشه ابروی ماه و میشه دید
بعضیها مثل ستارهها سپید رفتن و تکیه به آسمون دادن
بعضیها رو پشت بوم خونه شون موندن و ماه و به هم نشون دادن
ترانه این سریال با محوریت قراردادن نمادهای خوبی و بدی در دنیای آدمها خلق شده است.
این ترانه که از سادگی و لطافت زبان به همراه تکنیک و محتوا بهره جسته است به خوبی میتواند با بیان هنری، ارتباط و انطباق بسزایی با ذهن مخاطب برقرار کند و درون مایه و جوهرهٔ فیلمنامه را بصورتی تأثیرگذار و دلنشین به شنونده و بیننده القا کند.
همچنین موسیقی نسبتاً شاد و تنظیم زیبای این آهنگ، اثر ویژهای در موفقیت این ترانه داشته است که البته نمیتوان از تنظیم آهنگ این ترانه به سبک آهنگهای لس آنجلسی اشاره نکرد.
در این میان هستند ترانههایی که موفق به برقراری ارتباط عمیق با مخاطب نشده و با اتمام سریال به فراموشی سپرده میشوند، مثل ترانهٔ تیتراژ ابتدایی مجموعه تلویزیونی متهم گریخت با همکاری رضا عطاران و امیرحسین مدرس.
پنجه مریم
رسته در شکاف صخرهای
این همه رنگ از کجا آوردهای
از گلبرگهای سرخ دستمالی بافتهام تا به آفتاب هدیه کنم
پی خوشبختی همش صبح تا شب دویدم من
حتی یک آشنا ندیدم من
بگو آخر این سفر میرسم به کجا
تو من و تنها نذار ای خدا!...
این آهنگ که در بخش اول توسط رضا عطاران به صورت رپ خوانده میشود برای اولین بار از طریق رسانه ملی مخطب را با موسیقی رپ آشنا کرد، حال اینکه موسیقی رپ چقدر در خور نیازهای جامعه بوده و چقدر به رشد هنر و موسیقی جامعه مدد میرساند بحثی است ککه در این مقال نمیگنجد.
ترانه این تیتراژ که در دو بخش متفاوت تشکیل شده است ارتباط بسیار کمی چه از نظر محتوا و چه از نظر ساختار با یکدیگر دارند.
در بخش اول که توسط رضا عطاران اجرا میشود ترانه از محتوای خوبی برخوردار است که البته این محتوا ارتباط بسیار اندکی با داستان فیلم و ماه رمضان دارد و مخاطب منظور ترانه سرا را از آوردن این ترانه در تیتراژ ابتدایی نمیفهمد و در نتیجه ارتباط مناسبی با آن برقرار نمیکند.
اما بخش دوم ترانه تیتراژ که توسط امیرحسین مدرس خوانده میشود بسیار با مضمون فیلم مرتبط است هر چند که از نظر محتوا تهی بوده و فاقد تکنیک و فن هنری نیز میباشد.
در نتیجه میتوان گفت که استفاده از دو بخش متفاوت در این تیتراژ به دلیل ضعفهای هر دو قسمت و اینکه هیچ یک از این دو بخش نتوانستهاند کمبودهای دیگری را پوشش دهند، آهنگ از موفقیت چندانی برخوردار نبوده است.
ترانه تیتراژ پایانی همین فیلم از علی معلم:
تندی مکن با کاروان محمل برانای ساربان
بمانای یار من
ای افسون ماندن شرار داغ من باش
از سودای بیژن بهار باغ من باش
گرگان شکسته سکان من
ای جان عاشق به چنگ مهوشان تو
شکسته سبو به سنگ میکشان تو
این ترانه به دلیل صقیل بودن کلام و مفهوم نمیتواند در ذهن مخاطب جایگاه مشخص و خوبی داشته باشد چرا که برای عام قابل فهم نبوده و مرتبط با سریال طنز متهم گریخت نیست و مخاطب عام حتی پیام و مفهوم جاری در ترانه را نیز درک نخواهد کرد.
و در پایان ترانه تیتراژ مجموعه خداحافظ بچه با صدای علی لهراسبی:
همهٔ شهر و به هم میزدم اما چقدر پیش تو بیاراده بودم
درست وقتی بلندم از جام که از چشم همه افتاده بودم
نبودی مرد این بازی نبودم از این حسی که بین ماست میگم
گمونم این عشق باشه نمیپرسی ولی من راست میگم
خدایا تو میبخشی همهٔ دیروز من رو تو میدونی حال هر روز من رو
ترانهٔ ذکر شده از ارتباط خوبی با مضمون فیلمنامه برخوردار است و در نهایت پیام بخشندگی خداوند را به مخاطب میرساند اما از نظر محتوا حرفی برای گفتن ندارد و شاعر در تمام ترانه به ریتمیک سخن گفتن پرداخته است و اثر بدون عناصر هنری دیگری خلق شده است.
این آهنگ تشابه زیادی به آثار نه چندان ارزشمند برخی خوانندههای لس آنجلسی دارد که تنها حسی آنی و لذتی لحظهای از کلام را به مخاطب عرضه میکنند و باقی بار جذابیت و محبوبیت را موسیقی و آهنگ به دوش میکشد.
در مجموع باید گفت هستند آثاری که هیچ ویژگی مثبتی را به شنونده اضافه نمیکنند و هستند آهنگهایی که در آنها موسیقی و تنظیم فدای کلام ضعیف و بیمحتوا میشود و بالعکس ترانههای ارزشمند و موفقی که قربانی موسیقی و تنظیم غیر حرفهای میگردند و تأثیر مستقیم تمام آثار اعم از موفق و غیر موفق بر ذهن منعطف جامعه بشدت دیده میشود.
در حقیقت این منتقدان، ترانه سراها، خوانندهها و تهیه کنندگان هستند که به وسیله کیفیت آثار در دسترس سطح سلیقه و معیار افراد جامعه را شکل میدهند به این صورت که منتقدین با بررسی یک ویژگی در ترانه و اهمیت دادن به الگویی خاص آن را برجسته کرده و توجه ترانه سرا را به آن جلب میکنند و ترانه سرا نیز سعی میکند بر اساس سلیقهٔ منتقدان و جامعه خلق اثر کند.
خواننده و تهیه کننده نیز با انتخاب ترانهها برای تیتراژ سریالهای ماه مبارک رمضان و بسط و گسترش آنها در جامعه و نیز به طبع آن مخاطب دچار کمبودهای فراوان با شنیدن و مکرر نشنیدن ویژگیهای هنری و غیر هنری خاص در آثار و ترانهها به سمت آن گرایش پیدا کرده و سطح سلیقه و انتظار و همچنین تفکر او از ترانه دچار تغییر و دگرگونی میشود.
این در حالی است که هدف از سریالها و آهنگهای تیتراژ سریالها در شبهای ماه مبارک رمضان ترویج مذهب، شعائر دینی، اخلاق و فرهنگ در جامعه و القای پیامهای دینی و معنوی به افراد جامعه میباشد.
حدیثه سوختانلو