غفارزادگان در گفتگو با خبرنگار گروه کتاب و ادبیات هنرنیوز درباره جایگاه ادبیات در فیس بوک گفت: به نظر من بر نوشتههایی که به اسم داستان و شعر در شبکههای اجتماعی و فیس بوک وجود دارد نمی شود عنوان ادبیات گذاشت اگرچه به شدت فراگیر است و جای کتاب و کتابخوانی را تا حد زیادی گرفته است.
وی با بیان این مطلب افزود: در حال حاضر، زبان خاصی در شبکههای مجازی رایج است که مورد استفاده جوانان است که قطعا تاثیراتی خواهد داشت ولی اینکه این تاثیرات مثبت است یا منفی به یک کار تحقیقی نیاز دارد و باید برای بررسی آن کار کارشناسی انجام داد.
غفارزادگان با بیان اینکه نمی توان جایگاه فیسبوک را در بین شبکه های ارتباطی مجازی نادیده گرفت اظهار داشت: به هرحال نمی توانیم فیس بوک را نادیده بگیریم و چشممان را به روی این فضای گسترده ببندیم چراکه این شبکه با اقبال عمومی مواجه است و اغلب مردم و جوانان از آن استفاده می کند.
وی تصریح کرد: من نسبت به فیس بوک بدبین نیستم حتی با وجود اینکه دوستان می گویند فیس بوک و شبکه های مجازی جای کتابخوانی را گرفته است اما نمی شود نسبت به ورود تکنولوژی موضع خاصی اعمال کرد همانطور که وقتی سیستم ویدئو به خانه ها آمد تا حدی جای سینما را گرفت به هرحال ورود ابزارهای پیشرفت و تکنولوژی را نمی شود نادیده گرفت لذا من واقعا بدبین نیستم به هرحال یک جریان اجتماعی در فیس بوک و شبکه های مجازی وجود دارد و طبیعی است که هر جریان اجتماعی مطمئننا دارای آسیبهایی است و از جمله کم تحرکی، ذهنی بودن، در دنیای مجازی زندگی کردن و موارد دیگر.
غفارزادگان در پاسخ به این پرسش که «نقدهای فیس بوکی تا چه حد قابل اعتنا است؟» گفت: در دنیای مجازی بیشتر نسل جوان حضور دارند و اغلب درباره فیلم هایی که می بینند و کتابهایی که می خوانند، همینطور داستان و شعرهایی که می خوانند نظراتشان را می نویسند و برای هر نویسنده ای جالب است که نظرات دیگران را درباره اثرش بشنود.
وی در خاتمه تصریح کرد: فیسبوک و شبکههای اجتماعی مجازی بخشی از جامعه هستند که تاثیرگذارند ولی اینکه نقدهای فیس بوکی جایگزین نقد حرفهای بشود یا چیزهایی که نوشته می شود جایگزین داستان و شعر جدی بشود به گمانم اینگونه نیست؛ یعنی جایگاه نقد فنی و جایگاه داستان و شعر حرفهای جدا است و نمی توان نقدها و نوشته های فیس بوکی را در حوزه ادبیات چندان قابل اعتنا و جدی تلقی کرد.