تلویزیون به عنوان رسانه ای که همیشه با مردم و افکار عمومی سرو کار دارد باید کمی به انتخاب مخاطبان خود هم احترام بگذارد و برای ساخت برنامه های خود به نظرات مخاطبان هم توجه ای داشته باشد و تلاش نکند که صرفا با هر اثری و لو مجموعه های روتین سطحی که به سرعت ساخته می شوند و عموما هم شتابزده و بدون فیلم نامه ای مستحکم واستاندارد و برای پر کردن آنتن شبکه های مختلف ساخته می شوند ، سرمایه گذاری نکند . از طرفی نمی توان منکر این نکته مهم شد که بلاخره رسانه ای مانند تلویزیون به صورت باید بتواند برنامه های متنوعی برای شبکه های مختلف خود بسازد و نمی تواند فقط روی آثار فاخر سرمایه گذاری کند . امروز در عصر ارتباطات و با حضور هزاران شبکه کابلی و غیره و در رقابتی نفس گیر در شبکه های ماهواره ای نکته مهم در ساخت مجموعه های تلویزیونی جذاب و فاخر درست انتخاب شدن سوژه و داستان و استفاده از عوامل کاردان و حرفه ای است. به هرحال مخاطب ایرانی و به خصوص نسل جوان و آینده ما به دلیل نپرداختن به زندگی مفاخر خود شناخت کمی از شخصیت های فاخر، ملی ،علمی ، تاریخی و نخبه خود خواهد داشت و به تبع برای هویت مند شدن و آشنایی با چگونه زیست در عصر مدرنیته چاره ای ندارد به دنبال الگو و راهنما برای زندگی خود بگردد. اما اگر تلویزیون و حتی سینما در کشور ما روی آثار فاخر و اندیشه ساز و اندیشمندانه سرمایه گذاری کند باعث خواهد شد که علاوه بر مخاطب وطنی مخاطبان دیگر کشور ها در سطح بین المللی هم به فرهنگ ما علاقمند شوند.
استقبالی که باعث آشنایی و شناخت مخاطبین جهانی از رسم و رسومات، فرهنگ، آیین، منش و زندگی ایرانی شده و عاملی برای توسعه فرهنگی، اقتصادی و گردشگری کشورمان می شود. چیزی که کشوری مثل کره این در سریال «جومونگ» انجام داد و توانست در سطح وسیع فرهنگ و آداب خود را در جهان گسترش دهد. تا جایی که ما در زمان پخش سریال «جومونگ» شاهد بودیم که کودکان در کوچه و خیابان در شادیها و غم های خود از قهرمانی به نام «جومونگ» یاد می کردند و حتی در نسل جوان خودمان هم شاهد بودیم که یک جوان پس از تماشای سريال جومونگ به شدت به «سوسانو» علاقهمند شده بود و قصد ازدواج با او را داشت و به دلیل مخالفت پدرش برای ازدواج با اين زن، اقدام به خودكشی كرده بود .پس باید بپذیریم که امروز تلویزیون به عنوان یک الگو و رسانه ای تاثیرگذار به شدت در ذهن و روح مخالبان خود اثرگذار است.
همان گونه که همه ما می دانیم بسیاری کشورها از طریق رسانه ها و ارتباطات جمعی خود در صدد تبلیغ فرهنگ، سنت، آداب و رسوم ملی خویش هستند. به راستی شایسته نیست که در سریال ها و فیلم ها از نام شخصیتهایی چون: «رستم»،«سهراب»،«افراسیاب»،«سیاوش»،
«سودابه»، «جمشید»،«شهرناز»، «ضحاک»، «طهمورث»، «فريدون»،«کاوه»، «هوشنگ»، «گرشاسب»،«اسفندیار»،«بهمن»،«بیژن»، «تهمينه»، «رودابه»، «زال»،«سودابه»، «سهراب»، «فرنگیس»، «کیکاووس»، «کیخسرو»، «کیقباد»، «گودرز»، «گیو»، «لهراسب»، «منیژه»، «هما»، «آرش» و چندین شخصیت که درتاریخ ما حضور دارند. به عنوان نقش های منفی استفاده شود و نتیجه همان می شود که کودکان در بازیهای خود اسم همدیگر را «جومونگ»، «تسو»، «امپراطور» و «سوسانو» صدا می کنند و دوست دارند جای آنها باشند. دیگر جای هیچ گونه حرفی باقی نمی ماند که چرا ما نمی توانیم به نسل کنونی ونسل های آینده بگوییم که همه در برابر تمدن غنی ایرانی سر تعظیم فرود می آورند.
همان گونه که همه ما می دانیم بیشتر نسل کنونی جامعه ما را جوانان تشکیل می دهند و به بحران هویت و دچار گسست فرهنگی و تاریخی بی سابقه ای به دلیل اختلاف نسل ها دچار شده اند و تبلیغ بیش از اندازه فرهنگ بیگانه و غیر خودی باعث خواهد شد که مردم کم کم از خود بیگانه شده و خودباوری و اعتماد به نفس را از دست بدهند و همه چیز را از یاد برده و دچار خود گریزی و تنفر از خود شوند. نه تنها کشورهای دیگر ما را نشناسند بلکه مردم نیز چندان شناختی از خود و فرهنگ و هویت خود نداشته باشند. برای حل مشکلات کیفی آثار ایرانی در حوزه تلویزیون و سینما باید فرهنگ ایرانی چگونه زیستن را در تله فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی بیشتر نشان داده شوند تا مخاطب به دلیل ضعیف ساختاری آثار به سمت سی دی های قاچاق خارجی مبتذل و بی کیفیت که کاری جز تیشه زدن به ریشه فرهنگ مارا ندارند، نرود .
ازطرفی مخاطب با دیدن سریال های سطحی و ضعیف به سمت شبکه های رنگارنگ ماهواره ای کشیده نشود به نوعی این شبکه ها با برنامه های بی کیفت خود آذین بخش خانه ها نشوند. مشخص نیست تا کی باید در سریال های وطنی به غیر از انگشت شماری از آن ها شاهد رسم و رسومات غیر ایرانی ، سوژه ها و موضوعات کلیشه ای ، دکور، اکسسوار و زندگی غیر ایرانی باشیم و به تبلیغ زندگی اشرافی، مدرن و شهرنشینی بپردازیم. باید واقعیت ها را قبول کرد که مردم ما همه خانه های عیانی با چیدمان آنچنانی ندارند و اعضای خانواده هم خودرو جداگانه ندارند و هر روز در رستوران و کافی شاپ غذا نمی خورد .
تاریخ گواهی می دهد که مردم ما پیشینه ای غنی در فرهنگ و زندگی دارند و در تاریخ، فرهنگ و تمدن آریایی جزو اولین تمدن های بشری در دنیا هستند . مشکل اینجاست که ما در فرهنگ وهنرمان مخصولا آثار تصویری در سه حوزه مهم تئاتر، سینما وتلویزیون کمتر به این موارد پرداختیم و باعث شدیم که مردم فقط دیگر کشورها را ببیند .چون کشورهای استعمارگر مدام از فرهنگ های نوظهور ، از تاریخ چند صد ساله و از زندگی پوچ و بی معنی خود برای همه فیلم ساخته اند وآنقدر گفته اند که ما رفته رفته فراموش شدیم .
تبلیغات منفی بر ضد فرهنگ ، هویت وقومیت ایرانی در جهان معاصر به حدی زیاد بوده که کم کم نسل جوان ما هم باورشان شده و خیلی از داشته هایمان را کتمان می کنند. به دلایل مختلف خودمان تلاش کردیم در گفتار، زندگی و حتی نوع لباس پوشید نمان غیر ایرانی باشیم و پز روشنفکرانه بدهیم و مدام خود را در حالی که اندیشه و سوادمان تح کشیده ، روشنفکر بدانیم. دریغ ازمطالعه و درست فهمیدن این که چرا خلق شدیم و آمدنمان بهره چه بود.
ادامه دارد...