تلویزیون رسانه ای است که به آسانی امروزه توانسته به خانه های مردم راه پیدا کند و باعث شود که مردم آن را جزوی از خانواده خود به حساب آورند. در اکثر خانواده ها موقع خوردن نهار وبه خصوص شام هیچ کس در خانواده جرات ندارد پشت به این جعبه جادو بنشیند. چون تلویزیون همیشه در کنار تفریحاتی که مردم دارند یکی از تفریحات ارزان قیمت است و این ارزان بودن وقتی به چشم می آید که آن را با سینما مقایسه کنیم .
سینما در مقایسه با تلویزیون تفریح گرانی در کشور ما به حساب می آید و به تبع مردم همه دوست دارند با توجه مشکلات اقتصادی
” سینما در مقایسه با تلویزیون تفریح گرانی در کشور ما به حساب می آید و به تبع مردم همه دوست دارند با توجه مشکلات اقتصادی و اجتماعی که با آن درگیرند بیشتر تلویزیون را تماشاکنند. “
و اجتماعی که با آن درگیرند بیشتر تلویزیون را تماشاکنند. درچنین شرایطی وظیفه تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی به مراتب بیشتر از دیگر هنرهایی مثل تئاتر و سینما است. چون امکان دارد خانواده ای برای تماشا و تفریح به سینما و تئاتر بروند به دلیل مسائل مالی نتوانند همه اعضای خانواده را با خود ببرند و کودکان هم در اغلب موارد به تئاتر برده نمی شوند .
خب در چنین شرایطی تنها تفریحی که همه اعضای خانواده می توانند در کنار یکدیگر به تماشای آن بنشینند تلویزیون است. مجموعه های تلویزیونی شاید تنها برنامه ای است که همه اعضای خانواده دوست دارند با همدیگر آن را تماشا کنند. دراین میان نکته ای که از اهمیت بالایی برخوردار است این که تلویزیون قرار است چه نوع سریال ها وفیلم هایی را برای همه اعضای خانواده ها به روی آنتن بفرستد.
درهمه کشورها تلویزیون یکی از مهمترین رسانه ها برای فرهنگ سازی و نمایش هویت یک ملت است. در واقع کشورهای مختلف تلاش می کنند با خوراکی که برای مخاطبان خود فراهم می کنند علاوه برسرگرم کردن و فراهم آوردن یک تفریح سالم (تماشاکردن تلویزیون) بتوانند دست به فرهنگ سازی و بازآفرینی ویژگی های قومی و ملیتی خود بزنند. به همین دلیل در کنار برنامه، مستندها، فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی ، سری آثار به اصلاح فاخر یا تاریخی می سازند تا مخاطبان خود رابا تمام داشته ها و باورهای
” سوال اصلی اینجاست که به راستی جای داستانهای شاهنامه يا قصه های ايرانی هزار و يک شب با آن همه جزييات مسحور کننده يا جايی همانند تخت جمشيد که مهد تمدن ايران باستان و حتی جهان در است چرا جایگاهی در سریال های تلویزین ما ندارد ؟ چرا در حالی که اولین قانون حقوق بشر جهان به فرمان کوروش نوشته شده و سندی بسيار مهم و جهانی در تاریخ است در تلویزیون ما در مورد آن فیلم یا سریالی ساخته نشده است؟ مگر این شخصیت ها از تاريخ کره جنوبی چیزی کم دارند . “
خود آشنا کنند.
امروز کشورهایی مثل کره، ژاپن و چین با ساخت فیلم ها وسریال های تاریخی و جنگی خود و فروش آن به سراسر جهان تلاش می کنند که به نوعی تاریخ با عظمت خود را به رخ جهانیان بکشند. تلویزیون ما هم به تبع از این قافله عقب نمانده و در سالهای گذشته سریال هایی مانند: «اوشین»(سالهای دور ازخانه) و « جنگجویان کوهستان» را خریداری کرده و به پخش رسانید که در زمان خود از سریال های پر طرفداربه لحاظ مخاطب شمرده شدند و این روند در طول این سالها ادامه داشته و به تبع تلویزیون ما به جای پرداختن به تاریخ خودمان بازهم به سمت سریالهای کشورهای شرقی آسیا گرایش پیدا کرده و در طول این سالها سریال های کره ای را خریداری و روی آنتن فرستاده است.
سریالهایی چون :«جومونگ» و « امپراطور بادها» و این روزها سریال جدید با نام «دونگ یی» که هرکدام از آنها قهرمانانی ازمیان تهی دستان و فرودستان جامعه برای مقابله با ظلم وستم در امپراطوری های زمان خود به پا می خیزند و بعد از کلی جنگ وخونریزی خود را تبدیل به قهرمان و اسطوره می کنند. نکته مهم در مورد پخش این سریال ها این بود که برخی از آنها در زمان پخش شان چنان در نزد مخاطبان عامه ما گل کرد که خیابانها در زمان پخش خلوت می شد . چند سال قبل که سریال «جومونگ» در نوروز از تلویزیون ایران پخش می شد چنان این سریال محبوبیت پیدا کرده بود که مردم ترجیح می دادند در زمان پخش این سریال به دید وبازدیدهای نوروزی خود نروند در واقع «جومونگ» طرفداران بی شماری در بین مخاطبین ایرانی پیدا کرده بود. در این نوشته قصد وهدف نگارنده تخریب یا توهین به سریال خاصی ایرانی نیست. بلکه هدف رسیدن به دلایل ساخته نشدن این گونه آثاری تاریخی وطنی است . اینکه تلویزیون ما چقدر به ذائقه مخاطب ایرانی ارزش قائل است و اهمیت می دهد.
به گمان بسیاری ازمنتقدان سینما و تلویزیون سریال های ایرانی ویژگیهای آثار جذاب وسرگرم کنندگی را ندارند. در سریال های ایرانی و به خصوص در این چند سال اخیر به جز چند سریال شاهد پخش سریال های کلیشه ای و تکراری به لحاظ مضمون و قصه هستیم. که مخاطب به راحتی پایان آن را حدس می زند و به تبع انگیزه ای برای دیدن ادامه آن ندارد. حوادث داستان کشش و جذابیت لازم را ندارد. این مشکل در سریال های طنز به وفور پیدا می شود و نمونه آن چند سریال طنزی بود که امسال در ایام نوروز از تلویزیون پخش شد. البته منکرزحمات دست اندرکاران و عوامل این گونه سریال ها نیستیم. اما ای کاش اول قصه ای گیرا و جذاب انتخاب می شد و بعد دست به ساخت این گونه آثاربرداشته می شد. تا هم زحمات عوامل یک سریال به
” ضعف سریال های کره ای با ریتم و ضرباهنگ و توالی اتفاقات پوشانده شده و در مقابل در سریال های ایرانی مشکل همیشگی وجود دارد. نبود یک داستان جذاب و گیرا که ذهن مخاطب را درگیر کند. و هزاران دلیل دیگر که باعث شده این روزها مخاطب ما دلزده از سریال های وطنی به سمت آثار ماهواره ای سطحی و مبتذل گرایش پیدا کند . “
هدر نمی رفت و هم سرمایه های ملی بیهوده در لابه لای سریال های بی محتوا و تکراری نابود نمی شد.اما ما درسریال غلوآمیز و تکراری مثل «جومونگ» شاهد بودیم که مخاطب ایرانی هر لحظه غافلگیر می شد و داستان جذابیت و کشش لازم را برای همراهی مخاطب داشت و مخاطب نمی توانست ادامه سریال را حدس بزند و به اصلاح غافلگیرشده و رو دست می خورد. حوادث و اتفاقات در این سریال پشت سر هم اتفاق می افتادند. که همین عامل چشم مخاطب ایرانی را بر ضعف های آشکارآن مثل بازیها ولباسهای غلوآمیز می بست.
در واقع ضعف سریال های کره ای با ریتم و ضرباهنگ و توالی اتفاقات پوشانده شده و در مقابل در سریال های ایرانی مشکل همیشگی وجود دارد. نبود یک داستان جذاب و گیرا که ذهن مخاطب را درگیر کند. و هزاران دلیل دیگر که باعث شده این روزها مخاطب ما دلزده از سریال های وطنی به سمت آثار ماهواره ای سطحی و مبتذل گرایش پیدا کند .
سوال اصلی اینجاست که به راستی جای داستانهای شاهنامه يا قصه های ايرانی هزار و يک شب با آن همه جزييات مسحور کننده يا جايی همانند تخت جمشيد که مهد تمدن ايران باستان و حتی جهان در است چرا جایگاهی در سریال های تلویزین ما ندارد ؟ چرا در حالی که اولین قانون حقوق بشر جهان به فرمان کوروش نوشته شده و سندی بسيار مهم و جهانی در تاریخ است در تلویزیون ما در مورد آن فیلم یا سریالی ساخته نشده است؟ مگر این شخصیت ها از تاريخ کره جنوبی چیزی کم دارند .
چرا باید مخاطب ایرانی به دلیل عدم معرفی شخصیت های وطنی و ملی مانند رستم شاهنامه فردوسی در رسانه ای مثل تلویزیون «جومونگ» یا «سوسانو»را الگوی خود قرار دهد . این درحالی است که بسیاری ازسندهای تاریخی نشان می دهد که سریالی مثل «جومونگ» کپی برداری و سرقت بخشی از تاریخ ایران است و در واقع تلویزیون ما همه چیز را فراموش کرده ودر چنین شرایطی است که محققان می گویند : «سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند».
ادامه دارد...