داو,د غفارزادگان در گفتگو با هنرنیوز؛
ادبیات شفاهی در آثار کودک بسیار کمرنگ بوده است
داوود غفارزادگان گفت: نخستین کاری که می شود برای حفظ ادبیات شفاهی انجام داد این است که محققانی بیایند و به گردآوری این بخش شفاهی از ادبیات بپردازند تا سرانجام همه این بخش ها مکتوب شود.
تاريخ : يکشنبه ۷ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۲۶
غفارزادگان در گفتگو با خبرنگار گروه کتاب و ادبیات هنرنیوز در خصوص بهره گیری ازظرفیت های ادبیات شفاهی در ادبیات مکتوب امروز به عنوان یک میرتث کهن گفت: در این راستا تا کنون کارهایی انجام شده است لیکن بیشتر به صورت بازنویسی این ادبیات شفاهی، فرهنگ فولکلور و قومی است که به گمان من اغلب هم کارهای قابل توجه و خوبی نیست چون به متن اصلی لطمه خورده است و انعکاس آن در ادبیات کودک و نوجوان هم تا هفت، هشت سال پیش انجام می شد به این جهت که با نیازهای کودک و فکر جمعی برای کودکان مناسب بودند در ساختار و فرم کلی شان تغییراتی ایجاد می شد و با متن اصلی دارای تفاوت هایی بودند.
وی با بیان این مطلب افزود: البته ما امروز ظاهرا ادبیات کودک نداریم و فقط یک ادبیات بازاری را تحت عنوان ادبیات کودک و نوجوان در کتاب ها و نشریات منتشر می کنیم.
غفارزادگان در پاسخ به این پرسش که «برای اینکه این میراث کهن مغفول واقع نشود و بخش هایی از آن از بین نرود چه راهکاری دارید؟» اظهار داشت: نخستین کاری که می شود برای حفظ ادبیات شفاهی انجام داد این است که محققانی بیایند و به گردآوری این بخش شفاهی از ادبیات بپردازند تا سرانجام همه این بخش ها مکتوب شود.
وی ضمن اشاره به فعالیت هایی که در رسانه در این راستا انجام شده است گفت: در رادیو هم کارهایی از این دست انجام شده است، گرچه نتوانستند فراگیر شوند و تاثیری که باید داشته باشند.
غفارزادگان با اشاره به آثار ادبیات مکتوب کهن غرب و تاثیراتشان در ادبیات امروز این کشورها بیان داشت: در غرب توجه و تاثیرگذاری
” ما امروز ظاهرا ادبیات کودک نداریم و فقط یک ادبیات بازاری را تحت عنوان ادبیات کودک و نوجوان در کتاب ها و نشریات منتشر می کنیم “
ادبیات کهن در ادبیات نو شایان است، در ادبیات غرب «ویکوند دو شقه شده» یا «بارون درخت نشین» و تاثیراتشان را هم در ادبیات نو و هم در ادبیات آرکائیک می بینیم.
وی افزود: فاکنر هم در بسیاری از آثارش از این میراث تاثیر گرفته و خود بر روند داستان نویسی موثر بوده است و این نوع دادوستد ادبی از نسل گذشته به امروز و آیندگان خود، گونه ای از ادبیات را در این کشورها به جریان انداخته است اما این موضوع در ادبیات کشور ما به گمانم فراگیر نشده است.
غفارزادگان با تاکید بر این موضوع که ما باید به داشته های خود بازگردیم گفت: ما کمتر به خود نگاه کرده ایم و همیشه چشممان به دست دیگران بوده و هنوز هم خیلی جای کار دارد اگرچه طرح صحیحی برای توجه و توسعه این امر وجود ندارد.
وی همچنین با نگاهی به انعکاس ادبیات شفاهی و کهن در سیستم آموزشی و کتب درسی تصریح کرد: در سالهایی که ما در مرکز تهیه و تولید کتاب های درسی کار می کردیم آنجا نمونه های زیادی از کتاب های درسی سایر کشورها وجود داشت و شاهد آن بودیم که در این کتاب ها افسانه ها و داستان های کهن بسیاری در آن وجود داشت که به صورت آموزشی بودند در حالیکه توجه ما به ادبیات کهن مان در کتاب های درسی بسیار ناچیز است و نمی توانیم نسل نو را با این سیستم با فرهنگ کهن مان آشنا کنیم در حالیکه کودکان باید از همان کودکی با ادبیات کلاسیک آشنا شوند و مردم این کونه ادبیات را بهتر بشناسند.
غفارزادگان به فعالیت نویسندگان و شاعران دهه های پیش در حوزه ادبیات کلاسیک و فولکلور اشاره کرد و گفت: امروز نویسندگان ما کمتر به این حوزه ها توجه دارند در حالیکه در گذشته نویسندگانی چون جلال آل احمد، ساعدی، هدایت و بیشتر نویسندگان حوزه ای از کار خود را به مردم شناسی و فرهنگ ملی اختصاص می دادند زیرا این گونه از ادبیات دارای غنای بسیار است و ریشه های امروز ما را گواه است.
داوود غفارزادگان در خاتمه بدرباره آثار جدید خود گفت: یک رمان نیمه تمام و تعدادی داستان های کوتاه دارم ولی شرایط حوزه نشر را برای انتشار آثارم در حال حاضر مساعد نمی دانم ولی در آینده نزدیک با بهبود شرایط نشر آنها را به ناشر خواهم سپرد.