تنبک یکی از سازهای کوبهای ایرانی است. تمبک در چند دهه اخیر پیشرفت چشمگیری کرده و به عنوان سازی تکنواز و مستقل مطرح شده است. این پیشرفت مرهون تلاش استادان این ساز است. به همین بهانه با «کامبیز گنجهای» یکی از پیشکسوتان این عرصه به گفتگو نشستهایم که میخوانیم؛
درباره تاریخچه ساز تنبک و کسانی که باعث رشد این هنر شدند، صحبت بفرمایید.
رشد این ساز از زمان استاد حسین تهرانی است. استاد تهرانی قدم بزرگی در این عرصه برداشت و نوازندگان دیگر پیرو این راه شدند. تاریخچه این ساز به عصر قاجار برمیگردد که نوایی آنچنان از این دوره در دسترس نداریم و اگر هم باشد از کیفیت خوبی برخوردار نیست. در ضمن به قدرت و توانایی ساز استاد تهرانی هم نیستند. ایشان اگر زنده بودند همچنان جلودار و پیشکسوت این عرصه بود.
جایگاه ساز تنبک در موسیقی امروز کجاست؟
تنبک در موسیقی امروز جایگاه بسیار مهمی دارد و به طور کلی ریتم در کل موسیقیهای دنیا خیلی مهم است و پایه و اساس مهمی هم دارد. در ساز تنبک، همه چیز به آهنگساز بستگی دارد که چقدر به ساز تنبک بها میدهد. متأسفانه گفته میشود که نمک ارکسترها تنبک است ولی افراد و موزیسینهایی هستند که به این ساز بیلطفی میکنند. در سازهای سنتی نیز تمام سازها رشد کردهاند ولی به نظر من از همه بیشتر، تنبک رشد کرده است. این به آن معنی نیست که دیگر سازها رشد نداشتهاند بلکه ساز تنبک رشد چشمگیرتری داشته است.
شیوههای ترویج سنت تنبکنوازی در موسیقی امروز چه شیوههایی است؟
ترویج هر موسیقی به ارتباط رسانه و کنسرت و فیلم و... بستگی دارد که اگر راه برای هر موسیقی باز باشد میتوان آن را به خوبی ترویج داد. تا زمانی که افراد این ساز و قدرت و تکنیک این ساز را نبینند و نشنوند و درک نکنند باعث دوری بیشتر آنها از این ساز میشود. باید آشنایی مقدماتی با ساز تنبک به وجود آید تا همه بهتر این ساز را بشناسند. در خانوادههای ما با وسایل مختلف، ریتمی زده میشود و همه فکر میکنند در تنبک مهارتی دارند که اگر چنین باشد، این سوال مطرح است کسی که ۳۰ سال این ساز را کار میکند در چه جایگاهی قرار میگیرد.
بدعتها و شیوههای جدید تنبکنوازی چگونه است؟
موسیقی ما شامل دو شیوه است؛ قدیم و جدید. شیوه قدیم همان شیوه مورد استفاده استاد تهرانی است و پس از ایشان این ساز توسط آرش فرهنگفر و بهمن رجبی تحولاتی پیدا کرد. سپس جوانترها از این دو فرد تأثیر گرفتند و تکنیکهایی نیز به آن اضافه کردند. یعنی ساز تنبک به صورت طبیعی و قدیم آن باقی نمانده است. در ساز تنبک برخی افراد شیوهای را دوست دارند و استفاده میکنند و برخی دیگر همان شیوه را دوست ندارند و آن را رد میکنند. مانند موسیقی پاپ و سنتی که هر یک طرفداران و مخالفان خاص خود را دارد. شیوههای جدید در ساز تنبک به سلیقه افراد برمیگردد. اینکه چه روش و چه مکتبی فرد را راضی میکند. وقتی کسی تابع شیوهای قدیمی که البته قابل احترام است باشد، شاید اگر کسی کار نویی انجام دهد، آن را نپسندد. من اینگونه فکر میکنم که هر کسی ابتدا باید کاری را بلد باشد تا بتواند آن را رد کند و البته آن کار هم آنقدر پربار میشود که دلیلی برای رد کردن ندارد. البته این موسیقی برای کشور ماست و ما هر چه داریم از گذشتگان داریم. همیشه باید به گذشتگان احترام بگذاریم؛ آنها بودند که ما هستیم. شاید اگر گذشتگان نبودند ساز تنبک تا بدین مرحله نمیرسید.
در رابطه با لزوم بدعتها و شیوههای جدید و برخی کارها در بدعتها که به بیراهه رفتند، بگویید.
آنهایی که در راه بدعتگذاری و شیوههای جدید به بیراهه رفتهاند و یا نظرات و حرفهایی دال بر مخالفت زدهاند تا مدتی اثرگذار است و پس از آن دیگر اثری ندارد. مثلاً در عرصه پاپ که خواننده بسیاری در این حوزه هست ولی اگر از فردی سوال شود بیشتر از چند خواننده را به خاطر ندارد و این به دلیل آن است که بقیه فراموش شدهاند. موسیقی تمام شدنی نیست. موسیقی اصیل و درست، ماندگار است. قطعاً هیچگاه استاد بنان قدیمی نمیشود و از اذهان فراموششدنی نیست و همینطور استاد تهرانی را کسی نمیتواند فراموش کند. شیوه جدید و یا حرکات جدید در ساز تنبک، تابع ممارست و تلاشهای خود نوازنده است و به دنبال آن ارائه کردن آن در جای صحیح است که معلوم شود چه اثری خلق شده است.
موسیقیای که یکنواخت باشد و همیشه یک شیوه و روند را دنبال کند بیفایده است. کار نو با اندیشه درست باید به وجود آید. درباره هر سازی باید تحقیق و پژوهش صورت گیرد و اینکه چه کاری باید انجام دارد که متفاوت با گذشته باشد. باید اثری خلق شود که همه و حتی خود نوازنده را تکان دهد. متأسفانه مشکلاتی در زمینه کار گروهی وجود دارد؛ اینکه دور هم جمع شوند و کاری را انجام دهند بسیار کم و گذرا شده است. ساز تنبک نیاز به این مسئله دارد که تمامی این مسائل حل شود. به غیر از اندک معدودی، دیگر موزیسینها تمام وقت خود را به تدریس اختصاص دادهاند و این به خاطر این است که ارائه دادن اثر کاری سخت شده است. شاید در سال یکبار کنسرتی برای ساز تنبک برگزار میشود که بسیار کم است. برای رشد و پیشرفت سازی، موزیسین باید به طور مداوم روی سن باشد، اثر خلق کرده و آن را منتشر کند و گوش کند که چه کاری انجام داده است. ولی متأسفانه اکثراً به تدریس میپردازند و این مسئله فقط به خاطر گذراندن امور زندگی است.
اساتید تنبک صنف حامی دارند؟
خیر. فقط خانه موسیقی از ساز تنبک حمایت میکند ولی صنفی که به صورت مجزا و مستقل از این ساز و نوازندههای تنبک حمایت کند وجود ندارد. دلیل این امر شاید این باشد که ارگانهایی باید صنف خاصی را برای حمایت از این ساز به وجود میآوردند. کارهای بزرگ و مهم را باید ارگانی انجام دهد تا بتواند افراد یک حوزه را دور هم جمع کند. موزیسین تنها کاری که باید انجام دهد این است که ساز خود را به صورت تخصصی بنوازد. هر کسی باید در یک قسمت کاری را که بلد و متخصص در آن است، انجام دهد و کاملاً به آن اشراف داشته باشد. باید ارگانی باشد تا امور را به انجام برساند و کاری را برای نوازندگان سازها انجام دهد، آنها را یکجا جمع کند و پس از آن اگر کسی از این امور استقبال نکرد، میتوانند دیگر خدمتی به این حوزه نکنند.
یکی از مزیتهای ساز تنبک مردمی بودن آن است و اینکه همه مردم با وسایل مختلف میتوانند ریتمی را تولید کنند ولی در عین حال این عمل موجب میشود کمتر به ساز تنبک و نوازنده آن نگاه حرفهای شود. نظر شما چیست؟
افرادی هستند که ساز تنبک را میدانند و میفهمند ولی افراد دیگری هم هستند که اطلاعی از این ساز ندارند. هر صدایی که به گوش میرسد نت دارد و افراد در این خصوص ناآگاه هستند. وقتی افراد میبینند تنبک هم نت دارد و کارهایی در این زمینه میتوان انجام داد، تازه متوجه میشوند تنبک هم یک ساز است. در حالی که قبلاً همه فکر میکردند تنبک جزء سازها به شمار نمیآید. تنبک از چوب و پوست این مرزوبوم تهیه شده است؛ از چوب توت و گردو و ون برای ساخت این ساز استفاده میشود که این چوبها از خود ایران تهیه میشود و یک ساز کاملاً ایرانی است. اگر فردی آگاهی نسبت به این ساز نداشته باشد، باید به دنبال آگاهی برود و یاد بگیرد. ارزش هیچ سازی از ساز دیگر بیشتر نیست. نوازنده هر سازی میتواند بگوید ساز خود را بیشتر از سازهای دیگر دوست دارد ولی نمیتواند بگوید ساز او بهتر از دیگر سازهاست. درجه همه سازها نیز یکی است، کسی که به سازی علاقمند باشد آن را راحت تصور میکند. زیبایی موسیقی به این است که انتها ندارد و مانند دریای بیکران است. حسن ساز به این است که تا زمانی که زنده هستی میتوانی از آن استفاده کنی، حتی اگر نتوانی راه بروی. در حالی که حرفههای دیگر را تا سن خاصی میتوان دنبال کرد. مزیت ساز به این است که هر چه از عمرت بگذرد، پختهتر و باتجربهتر میشوی و میتوانی آثار با کیفیتتری خلق کنی. تمام سعی من این است که قدمی در راه پیشرفت و گسترش ساز تنبک بردارم و معتقدم هر آنچه امروز ما داریم از گذشتگان است و بس.
«کامبیز گنجهای» متولد ۱۳۴۷ شهر ری است. وی از کودکی به ساز و نوازندگی علاقمند بوده است و از سن ۸ سالگی به کلاس موسیقی رفت. وی فعالیت خود را با استاد فرهمند بافی آغاز کرد و مدتی نیز با آرش فرهنگفر و بهمن رجبی به فعالیت مشغول بود. او حدوداً ۲۴ سال است که به صورت حرفهای به ساز تنبک و تدریس آن مشغول است. او با آلبومها و کنسرتهای متعدد همکاری داشته است و همچنان تدریس را ادامه میدهد و آثاری که مورد علاقهاش قرار گیرد را برای ضبط و کنسرتها تولید میکند. وی بدون وقفه و به صورت مداوم ساز تنبک را دنبال کرده و در آموزش این ساز به جوانان کمکهای فراوانی کرده است.