نگاهی بر تازه های نشر در بیست و ششمین نمایشگاه کتاب؛
آن مرد با باران می آید
رمان نوجوان «آن مرد با باران می آید» اثر وجیهه علی اکبری سامانی با موضوع انقلاب اسلامی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است
تاريخ : پنجشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۱۵
پرداخت به جوانب داستانی رمان های نوجوان یکی از مهمترین وجوه داستان نویسی برای نوجوانان است که در می تواند راهگشای شناخت نسل جدید با ارزش های انسانی دوره های مختلف بالاخص انقلاب اسلامی باشد.
کتاب حاضر روایت داستانی زندگی یک خانواده متوسط و یک گروه نوجوان را در ماه های پایانی پیروزی انقلاب اسلامی مطرح می کند. وقایع داستان حول این گروه نوجوان اتفاق می افتد که در رأس آن نوجوانی به نام بهزاد قرار دارد. بهزاد کم سن و سال است و اطلاعات چندانی درباره جریانات انقلاب ندارد.
«آن قدر از خنگی و گیجی خودم عصبانی ام که نمی توانم از جایم بلند شوم. پس سعید حق داشت که آن طوری دستم انداخت و مسخره ام کرد. حواس من کجا بود؟ چرا به قول بابا در عالم هپروت سیر می کردم؟ مثلا خیر سرم امیال رفته بودم اول راهنمایی، اما همان سر به هوایی که بودم، باقی مانده بودم... تنها کسی که در خانه جرئت داشت بر خلاف میل بابا رفتار کند، بهروز بود. مثل گوش دادن به رادیوهای بیگانه، یا سرک کشیدن به پشت بام، یا تعطیل کردن کلاس و دانشگاه و... همین بیرون ماندنش توی حکومت نظامی. باید زودتر از این ها می فهمیدم که یک ریگی به کفش این بهروز خان هست که یک مدتی است بابا با او سر جنگ افتاده.»
وفادار ماندن سامانی به رویدادهای تاریخی از ویژگی های «آن مرد با باران می آید» است
” وفادار ماندن سامانی به رویدادهای تاریخی از ویژگی های «آن مرد با باران می آید» است و او توانسته است این رویدادها را همان گونه که هست و بدون تفسیر و دستکاری به خوبی در قالب داستان بگنجاند “
و او توانسته است این رویدادها را همان گونه که هست و بدون تفسیر و دستکاری به خوبی در قالب داستان بگنجاند.
سامانی خود در این باره می گوید: « رمز موقیت یك اثر داستانی را بی شك باید در هیجان انگیز بودن و خیال پردازی آن اثر جستجو كرد. به دلیل واقع نمایی داستان «آن مرد با باران می آید» عنصر خیال زیاد در آن دخیل نبوده است. زیرا خیال پردازی باعث خدشهوارد شدن به اصل وقایع تاریخی می شود.»
در ادامه داستان، بهزاد که کنجکاوی زیادی نسبت به صحبت ها و رفت و آمد برادرش بهروز و دوستانش پیدا کرده است سعی می کند ارتباط نزدیک تری با آنها داشته باشد. بهزاد کم کم با کمک برادرش دلیل اتفاقاات در حال وقوع را می فهمد و خود وارد فعالیت های انقلابی دانش آموزان می شود و برای اولین بار در تظاهرات روز سیزده ابان شرکت می کند.
در بخش پایانی داستان می خوانیم: « همه کف می زنند و هورا می کشند. ناگهان باران نقل بر سر و رویمان می بارد.همه برای گرفتن نقل ها تقلا می کنند. صدای شادی و خنده همه جا را بر می دارد.همان جا خم می شود و چیزی را از کسی می گیرد و روی دست بالا می گیرد. یک اسکناس صد تومانی است که کله شاه را از تویش در آورده اندو همه هو می کشند. جوان داد می زند: «امروز بهار آزادیه ملت ایرانه... امروز روز به ثمر نشستن خون سرخ جوانان وطنه...»... بوی باران می آید. صورتم را به طرف آسمان می گیرم. چند کیوتر از روی کاج های وسط میدان پر می کشند و در دل اسمان ابری بالا می روند. چشمانم را می بندم. یک قطره باران می چکد روی پیشانی ام؛ یک قطره هم روی گونه ام. چشمانم را باز می کنم. حالا باران تندتر می بارد. سرم را که پایین می آورم، از پشت پرده تار و لغزان اشک، می بینم که به جای مجسمه شاه، که حالا تکه تکه روی زمین افتاده، روی پایه سنگی وسط میدان، پرچم سبز الله اکبر بالا رفته است.»
رمان »آن مرد با باران می آید» نوشته وجیهه علی اکبری سامانی با موضوع انقلاب اسلامی است که در سومین جشنواره داستان انقلاب از سوی داوران اثر شایسته تقدیر شناخته شده و از سوی انتشارات سوره مهر (وابسته به حوزه هنری) منتشر شده است. این کتاب در ۲۰۰ صفحه و شمارگان ۲۵۰۰ نسخه به چاپ رسیده و با قیمت ۴۹۰۰ تومان عرضه می شود.