نگاهی بر تازه های نشر در بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران؛
روایت مهاجرت و سرگشتگی در «وقایع نگاری یک زندیق»
«وقایع نگاری یک زندیق» عنوان تازه ترین رمان مصطفی جمشیدی است که هم زمان با بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران از سوی انتشارات عصر داستان منتشر شد.
تاريخ : شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۶
به گزارش هنرنیوز، رمان حاضر روایت مهاجرت و سرگشتگی کسانی است که پس از جنگ دوم جهانی و حضور متفقین در ایران به ناچار و به امید زندگی بهتر و رسیدن به دور دست ها، یار و دیار خود را ترک گفته اند و به سمت خطه های شمالی به راه افتادند. در این داستان دو شخصیت با نام های شریعت و فتحی از منطقه غربی ایران یعنی زنجان و همدان به سمت شمال ایران کوچ می کنند و در طول این مسیر پر مشقت است که خواننده با فرهنگ شفاهی گذشتگان نزدیک ما آشنا شده و قصه هایی بومی و افسانه ای را از زبان برخی شخصیت ها میشنود.
مصطفی جمشیدی خود در یادداشت کوتاهی پیش از داستان نوشته است: »زمانی که بر سر بدن بی روح پدر ایستاده بودم، داستان برایم مکاشفه وار متولد شد؛ از قصه بهرام که خاطر خواه کسی بود از اقوام پدر و می گفتند سال ها یاغی بوده و در کوه لانه داشته و... در آن لحظه گورِ چهره اش به معجزه ای برگشت. به قدر ثانیه هایی چهره مرد دیگری را دیدم که که شاید چهره پدربزرگ ندیده ام بود که پدر و عموهایم را در کوچکی ترک کرده بود به سرزمینی که در آن قحط سال پس از جنگ ویرانگر دوم جهانی،شاید برایش امید نان و قوتی باشد. هنوز صدای نقل های مادرم در سینه دشت ها در گوشم است، فرهنگی غنی در استعاره های سرزمین مادری... و روایت این کتاب وامدار همان تغزل و رنجی ست که از مادر و پدر به ارث برده ام. حکایت سرزمین های غرب مرکزی و گاه حدیث سفرهای عمو و پدر در زمستان های سخت به خطه های شمالی کشور از میان گرگ ها و
” رمان حاضر روایت مهاجرت و سرگشتگی کسانی است که پس از جنگ دوم جهانی و حضور متفقین در ایران به ناچار و به امید زندگی بهتر و رسیدن به دور دست ها، یار و دیار خود را ترک گفته اند و به سمت خطه های شمالی به راه افتادند “
چیزهایی که دیگر برای ما چندان آشنا نیست».
خواننده در این داستان باز اساطیر حقیقی ای که در زمان های نه چندان دور با زندگی و زبانمان آمیخته بود ـ قبل از هجوم دنیای جدید به سنت ـ باز می گردد. اساطیری اخذ شده از واقعیت های زندگی و چه بسا حقیقت زندگی مردمان آن روزگار. داستان زندگی رحمان عاشق ها و سوگل ها و کمال یاغی ها و مردم دهی که این ماجرا برشان گذشت. اسطوره قومی که در حصاری خود ساخته از غربیت دنیای جدید چون آمیش ها دوری گزیدند. روایت زندگی مردمانی روستایی و رنج هایی که می برند و مهرها و دشمنی های خاص خود را داشتند. روایت سرزمینی که مردمانش با ورود مدرنیته گذشته خود را به باد داده و مستحیل در مظاهر آن شدند. وقایع نگاری یک زندیق روایت جمعی زندیق است که به اجبار از سرزمین خود کوچ کرده و به سرزمین یخ بسته ایدپولوژی های انسان وارد شده اند. این کتاب داستان زندگی پریشان مرد سرزمین خودمان است، از هنگام طلب دنیای جدی تا به امروز.
این کتاب و فصلبندیهایش با عنوان رنج نامگذاری شده است. فصل اول رمان به معرفی شخصیتها میپردازد، در واقع روایتی از زندگی این افراد پس از پایان سفرشان و حضورشان در اردوگاههای کار بازماندگان از جنگ است و در فصول بعدی با فلاش بک داستان این سفر روایت میشود.
در بخش های میانی داستان می خوانیم: «تو به چه جرأتی جوان ها را انداخته ای جلو و آن ها را با خودت به اسارت می بری؟ گیریم سالدات ها آدم بخواهند، تفنگچی خواسته باشند، چه دخلی دارد به این آدم های نجیب؟ اصلا سالدات ها چه گهی می خورند توی این مملکت؟ ها؟... نگاه اینجا اسم هایشان هست. بیوک، احمدف، شاه میر(امیروف)، علی شیر، زاخی، مرادف، آبرام، شریعت که به حساب دانا و عاقلشان است و درس خوانده شان و فتحی که پهلوان پنبه شان است. حالا سال ها از آن ماجرا گذشته... قحطی شده بود خب! بعد جنگ پیشه وری یک طرف، سالدلت هی روس یک طرف! این قیافه فتحی است. الان جا افتاده تر است و عوض شده قیافه اش. به نیمچه پا به سن گذاشته ها می خورد. دارد می بیند به حساب با آن شریعت. آن ها راه شان به راه سالدلت ها و پیشه وری ها نخورده. خودشان جمع کردندبرای فرار از گزسنگی از اینجا بروند...»
رمان «وقایع نگاری یک زندیق» تازه ترین اثر مصطفی جمشیدی است که همزمان با بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران توسط انتشارات عصر داستان منتشر شد. این رمان در ۱۶۸ صفحه و شمارگان ۳۰۰۰ نسخه به چاپ رسیده و با قیمت ۱۱۰۰۰ توامن عرضه می شود.