لپه‌های غذای من آب رفته بود!
گپ وگفتی با پاتریسیا کتلسن گردشگر اسپانیایی؛ /۲/
لپه‌های غذای من آب رفته بود!
یک گردشگر اسپانیایی معتقد است بلد بودن این جملات و کاربرد آنها توسط همه‌ ایرانیان نشان از مهربانی و صلح دوستی آنها دارد.
 
تاريخ : سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۵۹


به  گزارش هنرنیوز، اسمش «پاتریسیا کتلسن» است و ۴۰ سال دارد. شغلش طراحی و دکوراتور منازل است و در اسپانیا زندگی می‌کند. پاتریسیا در سفرش به ایران تصاویری را که پیش از سفر از ایران در ذهنش حک شده پاک می‌کند و با مردمی مواجه می‌شود که به قول خودش کشورشان بهشت گمشده‌ای در تبلیغات منفی است.

روبندی که ۳ ساعت وقت می‌خواهد 

یزد یکی از شهرهایی است که این اسپانیایی از آن دیدن کرده است. در یزد پاتریسیا با گروهی زنان طایفه‌ای از سیستان و بلوچستان رو به رو می‌شود که برای مراسم عروسی به یزد آمده‌اند و در بازار مشغول خرید هستند. برقعه (روبند) این زنان آنقدر برایش هیجان انگیز است که بی‌اختیار برای عکاسی به طرف این زنان می‌رود. او سه ساعت دنبال این زنان در بازار حرکت می‌کند تا از آنها عکاسی کند.  او علاوه بر زیگورات «پیر چکچک» مهمترین زیارتگاه زرتشتیان در ۴۰ کیلومتری اردکان را نیز یکی از بهترین مکان‌های دنیا می‌داند. 

از «بی ام وی» تا پیتزا 

پاتریسیا کرمان را با حمام گنجعلی خان می‌شناسد.
«من فکرنمی‌کردم در وسط کویر، شهری به این آبادی پیدا شود. شهری تمیز با ماشین‌های شیک مدل بالا. اینجا خیلی‌ها بنز و بی ام وی دارند.» 

پاتریسیا فکرمی‌کند مردم کرمان به خاطر فروش به قول خودش دراگ  پولدار هستند، اما بازدید از نخل‌های خرما و باغ‌های پسته یا به قول او «پیستاچو» نظرش را کاملاً عوض می‌کند.
راهنما به او گفته بود که مردان ایرانی کروات نمی‌زنند، اما او در کرمان مردی را می‌بیند که کروات زده است.
« او به من گفت ۴۵ سال است که طبابت می‌کند و تحصیلاتش را در فرانسه تمام کرده است. این کروات هم یادگار آن دوران است.» 

«نمی‌دانم چرا یک دفعه دلم پیتزا خواست. ما به یکی از خیابانهای معروف کرمان رفتیم و میز وسط رستوران را انتخاب کردیم.» دیدن مردمی که همه به آنها لبخند می‌زدند و هِلو، هاوآریو می‌گفتند، برای او خاطره‌ای به یادماندنی شده است.
پاتریسیا معتقد است بلد بودن این جملات و کاربرد آنها توسط همه‌ی ایرانیان نشان از مهربانی و صلح دوستی آنها دارد.

لپه کوچک، لپه بزرگ
از نظر او در میان میوه‌های ایرانی خیار و پرتقال ایران طعمی دوست داشتنی دارند و کباب و خورشت‌ها مخصوصا قیمه غذاهای لذیذ ایرانی‌اند. 

«ما در قزوین یک نوع خورشت خوردیم به نام نسار (قیمه) با لپه‌های درشت اما در شیراز باز هم یک نوع قیمه خوریم که لپه‌هایش کوچک بود» وقتی به راهنمای تور می‌گوید پس چرا لپه‌های این قیمه کوچک است؟ در جواب می‌شنود: لپه‌اش آب رفته. او با خنده از این ضرب المثل فارسی یاد می‌کند. 

پاتریسیا که در هتلی در اصفهان به صورت سلف سرویس طعم تقریبا تمام غذاهای معروف ایرانی را چشیده، معتقد است ایرانی‌ها غذاهای لذیذ و مقوی دارند مخصوصا آش‌های آنها طعمی به یاد ماندنی دارد.
از نظر این اسپانیایی مردم ایران دوست داشتنی هستند، اخم نمی‌کنند و اگر کسی از آنها کمک خواست حتماً به او کمک می‌کنند. او قبل از سفر به ایران فکر می‌کرده در ایران «علی بابا» یا به عبارتی آدم‌های بد زیاد وجود دارند.
«ایرانی‌ها یک اخلاق بد دارند. آن هم این است که هنگام رانندگی قوانین را رعایت نمی‌کنند. من بارها در جاده دیدم که مردم آشغالهایشان را از شیشه به بیرون پرتاب می‌کردند.» 

آب معدنی تعطیل 

اما آب هم در ایران داستانی دیگر دارد. «هوا گرم بود.ما روی یک پلکان نشستیم. چند دقیقه بعد صاحب مغازه با پارچ و لیوان آمد. من ترسیدم آب بخورم اما راهنما، لیوان را پر کرد و با لذت نوشید. او به ما گفت: شما هم بخورید، آب ایران واقعا گوارا است.  او دوباره یک لیوان دیگر آب خورد. من هم نوشیدم، واقعاً لذت بخش بود. در طول سفر هرجا که او از شیر آب خورد، ما هم نوشیدیم. دیدن این ‌همه شیر آب در ایران واقعاً جالب است. مردم به راحتی آب می‌خورند و اینگونه گرمای تابستان را فراموش می‌کنند.» 
یکی دیگر از خاطرات به یاد ماندنی او خوردن کباب در شاطر عباس شیراز است. آنها یک روز اضافه تر در شیراز می‌مانند. و او خوردن جوجه روی منقل و ذغال را در پیک نیک ایرانی تجربه می‌کند. 
«من نمی‌دانستم ایرانی‌ها با اقوام و فامیل آمده به پیک نیک می روند. آن ها زیرانداز می‌انداختند و تخمه و چایی می‌خوردند. بعضی‌ها کباب یا آبگوشت یا آش می‌خوردند. پیک نیک ایرانی‌ها خیلی شاد و همراه با غذاهای متنوع است.ایرانی‌ها خیلی فامیل دوست هستند.» 

گفتگو: مریم اطیابی

کد خبر: 38324
Share/Save/Bookmark