شباویز هر چه دارد از تصویرگران است!
مرتضی زاهدی در گفتگو با هنرنیوز؛/ بخش نخست
شباویز هر چه دارد از تصویرگران است!
انتشارات شباویز در سیر همکاری خود با تصویرگران از قول خود تخطی کرده و حقوق قانونی تصویرگران را نادیده گرفته است. همین موضوع بهانه ایست تا از زبان تصویرگران این رخداد را بررسی کنیم.
 
تاريخ : سه شنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۳


 این موضوع سبب شده است تا تصویرگران شکوائیه ای تنظیم کنند و از این ناشر در مجامع عمومی به شکایت بپردازند. این موضوع سبب شده است تا با مرتضی زاهدی یکی از تصویرگران برجسته که سالها با انتشارات شباویز همکاری کرده است به گفتگو بنشینیم. او از جمله تصویرگرانی است که از بدو ورود به این حرفه دیده شد، اما ماجراجویی ها و عملکردهای نوآورانه اش سبب شد تا خود را با کتاب «خاله سوسکه کجا می ری؟» در تصویرگری معاصر به ثبت برساند. 

وی در ابتدا درباره سابقه همکاری خود با شباویز می‌گوید: سال ۱۳۸۰ به سفارش دوست عزیزم فرشید شفیعی برای همکاری به دفتر این انتشارات رفتم، اما شباویز کارهایم را نپذیرفت! تا اینکه سال ۱۳۸۱ برندۀ جایزۀ دوم از پنجمین بینال تصویرگران شدم. در آن زمان آقای اکبر نیکان پور مشاور هنری شباویز بود و من سال آخر دانشگاه و پایان نامه ام را با ایشان می گذراندم. احتمالاً به پیشنهاد او بود که شباویز با من تماس گرفت و درخواست همکاری کرد و حتماً یک سال قبل را به کلی فراموش کرده بود!

زاهدی درباره عدم تمایلش به همکاری با شباویز می‌گوید: به چند دلیل حاضر به همکاری با او نبودم، اول اینکه اکنون به خاطر موقعیتم سراغم آمده بود. دوم مبلغی که پرداخت می کرد نسبت به جاهای دیگر بسیار ناچیز بود و سوم اصلاً ناشری نبود و تا آن موقع کاری انجام نداده بود که لزومی داشته باشد با شرایطی که داشت و با موقعیتی که داشتم - همکاری با ماه ریز – در مقابلش از خود انعطاف نشان دهم. اما پیگیری شباویز از یک سو و میانجی گری و اصرار آقای نیکان پور و در رو دربایستی قرار دادنم بالاخره سبب شد تا کتاب «ببین، ببین اینطوری» را برای کار قبول کنم.
وقتی تصاویر را برای تحویل نزد ناشر بردم به شدت جا خورد و آنها را مناسب چاپ ندانست. زیرا اتفاقی که در خلق تصاویر کتاب «ببین، ببین اینطوری» رخ داده بود با استانداردهای رایج تصویرگری آن دوره و درک و تشخیص ناشر فاصله های زیادی داشت و او کل تصاویر را یکجا رد کرد! اما دوباره این آقای نیکان پور بود که پا در میانی کرد و با ضمانت ایشان و کلنجارهای زیاد و بالاخره با اندکی تغییر ده روز بعد شباویز ناخواسته یکی از مهمترین کتاب هایش را منتشر کرد. پس از آن و با موفقیت های پی در پی که برای من و کتاب هایم در داخل و خارج از ایران رخ می داد شباویز تمایلش را برای همکاری روز به روز بیشتر کرد. اما تا سال ۱۳۸۸ با وجود اینکه ارتباط ما همچنان - کج دار و مریض – برقرار بود، جز یک کتاب دیگر «سفر پروانه» از من کتابی در شباویز منتشر نشد.



** شباویز فکر می‌کرد ما وجود خارجی نداریم!

زاهدی درباره این موضوع که علت انزجار تصویرگران از شباویز چیست؟ این‌گونه پاسخ می‌دهد: چرا با این لحن دارم به سؤالتان پاسخ می دهم ؟! چون شباویز بر این باور است که یکایک ما تا پیش از همکاری با او اصلاً وجود خارجی نداشتیم و او بود که ما را کشف، معرفی و رستگار کرد! و در ادامه خواهم گفت که یکی از ده ها دلایلی که موجب پس رفت و در نهایت منفعل شدنش گردید همین تصورات وهم آلودش بود. بگذریم...
این هنرمند تا کنون چند مجموعه از شما توسط این انتشارات منتشر شده است و چه جوایزی را در رابطه با این آثار در مسابقات مختلف بین المللی از آن خود کرده اید؟ این گونه پاسخ می‌دهد: کتاب اول من «ببین، ببین اینطوری»سال ۱۳۸۲ ابتدا در شباویز و سپس سال ۲۰۰۶ در توکیو و اندکی بعد در تایوان منتشر شد و جز دو نسخه آنهم فقط از چاپ نسخۀ تایوانی چیز دیگری از شباویز به دستم نرسید!
تصاویر کتاب «ببین، ببین اینطوری» در چهل و دومین بینال تصویرسازی بلگراد (صربستان) موفق به دریافت جایزۀ دوم و قلم طلائی در سال ۲۰۰۳ شد و در رخدادهایی چون ایلوسترآرته (باری یرو) پرتغال سال ۲۰۰۵- جزو پنجاه اثر برگزیدۀ جهان- شد و در کتاب (پلی پن) به گردآوری مارتین سایلزبری در لندن و نمایشگاه آثار شباویز در دانمارک حضور یافت و در کاتالوگ نمایشگاه منتشر شد. کتاب دوم «سفر پروانه» نیز فروردین ۱۳۸۶ توسط شباویز چاپ و پخش شد. 

مرتضی زاهدی در توضیح آغاز کشمکش‌ها با شباویز عنوان می‌کند: برای رسیدن به تصاویری که امروز در کتاب شاهدش هستید من نزدیک به سه سال تمرکز و تلاش کردم و پیش طرح ها و راه حل های متعددی را تجربه نمودم. بر این اساس و به جهت اینکه قانع شوم - به لحاظ تجربه های تصویری و تکنیکی - چند سری کار کنار گذاشتم که هر سری به خودی خود تصاویری کامل و شیوه ای منحصرند. در این میان ناشر تصاویر فرعی کتاب را فقط برای ارسال به جشنواره های خارجی از من امانت گرفت و آرام آرام از باز پس دادن طفره رفت و اکنون غیر قانونی آنها را غصب نموده است و در موقعیت های مختلف با نام، ایمیل و آدرس شباویز عرضه می کند! 

این تصویرگر درباره جوایز آثار چاپ شده‌اش در شباویز می‌گوید: به عنوان مثال؛ تصاویر فرعی «سفر پروانه» را سال ۲۰۰۵ به چهل و سومین بینال بلگراد و ۲۰۰۶ به اولین بینال زاگرب فرستاد که برگزیده و در کاتالوگ نمایشگاه چاپ شد و همان سال – ۲۰۰۶ – جایزۀ تشویقی «نوما» در ژاپن را از آن خود کرد.
لازم به ذکر است علاوه بر اینکه این دو کتاب در رویدادهای گوناگون سبب اعتبار ناشر گردیده است، دریچۀ جدیدی نیز بر روند تصویرسازی معاصر گشود و برخی از تصویرگران را متأثر از خود کرد که تعدادی از آنها با پیروی و تقلید از دست آوردهای این دو شیوه امتیازاتی در موقعیت های بین المللی کسب نموده اند و شباویز بجای اینکه حامی حقوق مادی و معنوی مؤلف باشد خود تصویرگران را در جهت کسب امتیاز و جایزه ترغیب و تشویق به این کار می کند! 

او درباره این موضوع که «سفر پروانه» متمایز از کتاب‌های شباویز بود، می‌گوید: «سفر پروانه» تنها نمونه در میان انبوه کتابهای شباویز است که در فرمتی متفاوت توسط دوست عزیزم «مهران زمانی» دیزاین شده و با اطمینان می گویم اولین کتاب این انتشارات است که مراحل جدی ای را پشت سر گذاشت تا به چیزی که اکنون موجود است تبدیل شود. شاید خیلی ها تصور کنند ساخت و تولید یک همچین کتابی محصول درایت، حمایت و بینش ناشر بوده و ما ( نویسنده، تصویرگر و طراح کتاب) در امنیت خاطر و تأمین مالی مطلوب یک همچین کاری را ساخته ایم! اما شاید بد نباشد بگویم متن «سفر پروانه» جزو متن هایی بود که ناشر آن را مردود عنوان کرده بود و قصد چاپش را نداشت و با اصرار من برای بازنویسی و تصحیح مجدد برای نویسنده فرستاده شد و من تا زمانی که با ناشر در ارتباط بودم متأسفانه با بی اعتقادی کامل از این اثر به عنوان بی ریخت ترین کتاب شباویز به لحاظ ظاهری و رفتارهای هنری نام می برد!
البته تعجبی ندارد زیرا شما می توانید با مروری بر کتاب های منتشر شده تا پیش از ما سرمایه گذاری و شناخت ناشر را از تصویرگری بررسی کنید. «سفر پروانه» نیز در رخدادها و نمایشگاه هایی چون؛ بولونیا، براتیسلاوا، ایلوسترآرته، کتاب پلی پن و ... برگزیده و در کاتالوگ این نمایشگاه‌ها چاپ شد.

این هنرمند تصویرگر درباره این موضوع که چرا بسیاری از تصویرگران از حقوق مادی و معنوی خود ناآگاهند و بسیاری از تصویرگران جوان تنها به چاپ اثرشان می اندیشند تا رعایت حقوقشان؟ معتقد است: به نظرم در وحلۀ اول مربوط می شود به روحیۀ تصویرگران که اساساً انسانهایی ساده، آرام، مطیع و محجوبند و بخاطر عشقی که به این کار دارند همچنان به آن ادامه می دهند. البته برخورداری از این روحیه همواره لطمات زیادی از لحاظ مادی و جایگاه حرفه ای به تصویرگری و بدنه اش وارد کرده است. در عین حال تصویرگری به دلیل جذابیت و خصوصیاتی که دارد در ابتدا خیلی ها را قلقلک می دهد تا با هر مقدار دانش و استعداد ی وارد این کار شوند و برای مدتی به آن بپرداذند و معمولاً آنهایی را که دنبال جستجو در ساختارهای بصری و تکنیکی هستند را در دراز مدت زیاد راضی نکرده و راهی نقاشی و مجسمه سازی می کند و دستۀ دیگر را که می خواهند به عنوان یک حرفه به آن بپردازند را یا در مکانیزم و سیکل بسته اش نگه می دارد و یا به رشته هایی همچون گرافیک و انیمیشن سوق می دهد. بر این اساس احتمال این که تصویرگران از حقوق مادی و معنوی خود ناآگاه باشند نسبت به دیگر رشته ها بیشتر است. 

وی درباره این حقیقت که این تجربه تلخ در مورد جوانتر ها بیشتر است می‌گوید: البته از جوانی و هیجان برای ورود به دنیای کار حرفه ای و دیده شدن، عملکرد نسل های گذشته و گسست های فرهنگی، زندگی و کار در فضا و مرزهای بسته، ضعف های آموزشی، ناشران غیر حرفه ای، نداشتن مجله یا رسانه ای برای بحث و گفتگو پیرامون مسائل تخصصی، صنفی و نظری و... می توان به عنوان دیگر معضلات این حرفه نام برد. 

 

   



**وقتی یک رسم غلط کار دست هنرمند می‌دهد! 


زاهدی در توضیح این مطلب که ب چرا تصویرگران حتی با وجود آگاهی از حقوق خود حاضر به امضای قراردادی می شوند که ممکن است در دراز مدت از سوی ناشر مورد سوء استفاده قرار گیرد؟ بدین شکل توصیح می‌دهد: من و اکثر همکارانم در مورد قراردادهایی که در گذشته میان ما و شباویز منعقد گردید در حال حاضر بحثی نداریم و کاملاً واقف به تعهداتمان هستیم. اما موضوع این است که ناشر برخلاف تعهداتش همچنان دارد عمل می کند و از آثارمان که بصورت غیر قانونی غصب کرده به نفع خود بهره برداری می کند. 

این هنرمند درباره مصادره آثار می‌گوید: موضوع دیگر یک رسم غلط قدیمی است و از گذشته تا کنون – در ایران- وقتی ناشر به تصویرگر سفارش کار می دهد خود را مالک حقوق مادی و معنوی تصویرگر می‌داند و در مخیله اش پیشنهاد و سفارش خود را سر منشاء شکل گیری آثار هنرمند می داند و بر این باور است که چون مبلغی پرداخت نموده پس از همۀ امتیازات برخوردار است و هر تصمیمی قادر است بگیرد!
این رسم غلط قدیمی همچنان – البته به جز چند ناشر- در حال اجراست و همواره تصویرگران بر سر این موضوع با آنها در جدلند و در حسرت احقاق حقوق به حق خود به سر می برند و البته هنوز راه به جایی نبرده اند.
این تصویرگر معتقد است: نکتۀ دیگر غیر متخصص بودن ناشران کودک و نوجوان است. واقعیت این است که که تعداد ناشران کودک و نوجوان در ایران که به شکل تخصصی و حرفه ای به ساخت و تولید کتاب بپردازند خیلی اندکند و عده ای از ناشرانی که در کنار مجوز نشر مجوزی نیز برای چاپ کتاب کودک دارند همیشه سرمایه گذاری روی کتاب کودک و نوجوان را در اولویت چندم قرار داده و با آگاهی از روحیات تصویرگران نخواسته اند شرایط و استانداردهای حقوقی و حرفه ای برای تصویرگران اعمال شود. 
                                                           

کد خبر: 46362
Share/Save/Bookmark