قراردادهای انتشارات شباویز روزآمد و مطابق با شان پدیدآورندگان نیست
علی بوذری در گفتگو با هنرنیوز؛
قراردادهای انتشارات شباویز روزآمد و مطابق با شان پدیدآورندگان نیست
علی بوذری، تصویرگر کتاب‌های کودک و مدرس دانشگاه، یکی از تصویرگرانی است در اعتراض به نادیده گرفتن حقوقشان توسط شباویز شکواییه ای نوشته و تقدیم مجامع ملی و بین‌المللی کرده‌اند. همین موضوع سبب شده ‌است تا در گفتگویی کوتاه با وی جزئیات این شکوائیه را جویا شویم.
 
تاريخ : شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۰


حکایت محبوبیت انتشارات شباویز به چه زمانی بازمی‌گردد؟ 

شباویز تقریباً ده سال است که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت می‌کند. این انتشارات با بهره گیری از استعداد جوانان پرشور و خوش ذوق کار خود را آغاز کرد. شروع کار این جوانان با انتشارات شباویز فرصت بسیار مقتنمی را در اختیار ناشر مذکور و تصویرگران قرار داد و این همکاری فضای مطلوبی را در جهت پیشرفت تصویرگری در ایران ایجاد کرد. شباویز تمام آزادی هایی، که این نسل از تصویرگران برای مصورسازی کتاب خواهان آن بودند؛ در اختیار آنان قرارداد و در مقابل ارزنده ترین آثار این دوران توسط این تصویرگران خلق شد و در اختیار ناشر قرار گرفت. گذشت زمان معلوم کرد که این ناشر بسیاری از حقوق تصویرگران را رعایت نمی کند و به توافقات شفاهی خود پایبند نیست. کم کم تصویرگران ارتباط خود را با این انتشارات قطع کردند. پای صحبت هر یک از تصویرگران که بنشینید؛ درددل متفاوتی از آن ها خواهید شنید. 

این مشکلات همان مشکلات رایج در ارتباط با سایر انتشارات نیست؟ مایلم در این باب بیشتر توضیح دهید. 

تا حدی این حرف درست است. با این حال ناشران دیگر به این نکته واقفند که حیات و ممات نشر کتاب کودک از طرفی به عهده ناشران و از طرف دیگر در دست مولفان و تصویرگران است. بنابراین تلاش می کنند تا مطابق قانون و با قراردادهای مشخص و روزآمد با پدیدآورندگان وارد مذاکره شود. قراردادهای شباویز، اگر قراردادی منعقد شده باشد، کاملا یک طرفه و به نفع ناشر است و هیچ کدام از منافع پدیدآورندگان در آن در نظر گرفته نشده است. از طرف دیگر بسیاری از این کتاب ها، که چاپ شده و یا در انتظار چاپ به سر می برد، بدون قرارداد، پرداخت حق التالیف و هنر مزد و حتی امیدی برای چاپ هستند.


 




شاید بهتر است از مشکلاتی سخن بگویید که به طورمستقیم برای شما اتفاق افتاد. از تجربیات خود در ارتباط با شباویز بگویید. 

من یک کتاب را نه سال پیش مصور کرده ام، هشت سال پیش، پس از طی مراحل صفحه آرایی، فیپای کتاب از طریق کتابخانۀ ملی صادر شد، ولی این کتاب هنوز به چاپ نرسیده است. لازم به ذکر است که کتاب وقتی برای کتاب‌خانۀ ملی برای دریافت فیپا ارسال می‌گردد تقریباً آماده چاپ است. در واقع ‌حروفچینی و صفحه بندی شده است. این کتاب هنوز چاپ نشده، قراردادی با من امضا نشده و حتی امیدی به چاپ این کتاب نیست. در صورتی که من تصویرها را به موقع تحویل دادم؛ بر صفحه آرایی کتاب نظارت کردم و تمام مراحل را با دقت از نظر گذراندم. متن و تصویر سرمایۀ نویسنده و تصویرگر هستند. متن این کتاب مجموعه داستان هایی نوشته محمدرضا شمس است. او می‌توانست بارها این متن را به چاپ برساند.


 



بسیاری از همکاران من مشکل مشابهی دارند. یعنی کار را تحویل داده اند ولی چاپ نشده است و یا چاپ شده و قراردادی منعقد نشده و هنرمزدی پرداخت نشده است. برای مثال کتاب دامن قرمزی، که بر اساس داستان شنل قرمزی نگارش شده، در سال ۱۳۸۴ به چاپ رسیده و ۱۲ تصویرگر در تصویرگری این کتاب شرکت داشته اند. با این حال ولی نه قراردادی منعقد شده، نه هنرمزدی پرداخت شده و نه اصل تصاویر به هنرمندان عودت داده شده است. در مورد این کتاب نیز به خانم خلعتبری نامه ای نوشتیم و درآن این موضوع را گوشزد کردیم که این ناشر حقوق تصویرگران را در نظر نمی‌گیرد. 



یکی دیگر از مشکلات من با انتشارات شباویز، و شاید بزرگترین مشکل، به کتاب آخر من باز می گردد. من تصاویر کتاب را برای نگارش متن در اختیار این ناشر قراردادم. بعد از سه سال، یک ناشر فرانسوی با من تماس گرفت و این موضوع را به من اطلاع داد که کتاب مرا به دو زبان چاپ کرده است. من در این مورد به انتشارات متذکر شدم ولی جواب قانع کننده ای دریافت نکردم. بهد از ۶ ماه کتاب به زبان فارسی در ایران به چاپ رسید. باز هم بدون قرارداد و بدون پرداخت هنرمزد و بدون توجه به اعتراضات من دربارۀ فروش کپی رایت کتاب در خارج از ایران و عدم تمایل من به امضای قراردادهای یک طرفه این انتشارات. در واقع این ناشر در سال های اخیر، تصاویر و متن کتاب ها را دریافت می کند و صفحه ارایی مینماید، چند نسخه به شکل دیجیتال منتشر می کند و این نسخه های دیجیتال را برای جشنواره ها و ناشران خارجی ارسال کرده با ایشان قرارداد منعقد می کند. بدین ترتیب، نه پولی به تصویرگر و نویسنده می دهد و نه هزینۀ چاپ را می پردازد. کتاب من شاهدی بر این مدعاست. 

چرا اثر خود را دست او سپردید در صورتی که می‌دانستید حقوق تصویرگر توسط این انتشارات رعایت نمی‌شود؟ در حالی که آوازه این ماجرا حتی به گوش دانشجویان تازه‌وارد تصویرگری نیز رسیده است. 

این اثر را ۴ سال قبل، به او تحویل دادم، قرار نبود این اثر بدون هماهنگی چاپ شود. تنها قرار بود متنی برای این تصاویر نوشته شود. اما یکباره تبدیل به کتاب شد. بارها نیز این موضوع را پیگیری کردم. اما به نتیجه نرسیدم. این کتاب در نمایشگاه کتاب بلونیا برنده جایزۀ افق‌های جدید شد. پیش از آن که به بلونیا سفرکنم، و در حالی که ارتباط خود را با این ناشر قطع کرده‌ بودم؛ به دیدار مسئول انتشارات رفتم. بدون شک ایشان به حسن نیت من در این دو ملاقات معترفند. به او گوشزد کردم که شکوائیه‌ای به بلونیا خواهم نوشت. چون جواب متناسبی از ایشان دریافت نکردم، ناچار شدم که به مسئولین برگزاری بلونیا شکوائیه ای عرضه کنم و همه ناشران و مسولان حاضر در بلونیا را در رابطه با این موضوع در جریان قرار دهم. 



پیش از این مشکلات را با ناشر در میان گذاشتید؟ 

بارها. تمام این داستان‌ها در طی این سال‌ها بارها اتفاق افتاده و ما بارها سعی کرده‌ایم با او به توافق برسیم و نرسیدیم. شاید این شکوائیه به همین دلیل تنظیم شد. همه ما در دوره‌ای با شباویز کار کرده‌ایم و نمی توانیم این موضوع را فراموش کنیم. اما بعد از دوره‌ای متوجه شدیم که منفعت این موضوع در سطح کلان به ناشر می‌رسد، ناشر به تعهدات شفاهی خود عمل نمیکند و تصویرگر استثمار می‌شود. زمانی که از تغییر رویه انتشارات ناامید شدیم، به این نتیجه رسیدیم که شکوائیه ای تنظیم کنیم و این موضوع را به گوش دیگران برسانیم که مایل نیستیم هیچ‌ کاری از ما در هیچ گوشه‌ای از دنیا زیر عنوان این انتشارات به نمایش درآید. به این ترتیب نه تنها مسئولان، بلکه تصویرگران تازه کار و جوان نیز از این موضوعات آگاه شده و کورکورانه عمل نمی کنند. البته هر یک از ما نیز به صورت فردی در حال پیگیری این موضوع از دریچه قانون هستیم تا راهی برای احقاق حق خود پیدا کنیم.

کد خبر: 45527
Share/Save/Bookmark