در پیاده رو فرهنگی ۹۱؛
از وعده های توخالی بهمن دری تا لغو مجوز انتشارات
بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت سال ۹۱ به عنوان بزرگترین و شاید پر هزینه ترین فعالیت فرهنگی، جای نقد و تامل بسیار دارد.
تاريخ : شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۰۰
حدود یکسال یا کمتر از نشست رسانه ای بهمن دری معاون سابق فرهنگی وزیر ارشاد در رابطه با نمایشگاه کتاب و معضلات نشر می گذرد، در این میان خوبست تا به برخی موارد گفته شده در این نشست بپردازیم که خود گویای کم و کیف سیاست های کلان در این راستا است.
معاون سابق فرهنگی در جلسه بازدید خبرنگاران از سازه های نمایشگاه کتاب در مصلی تهران درباره قیمت کاغذ به چندین مسئله از جمله ورود کاغذ آزاد، کاهش نرخ کاغذ و فروش به قیمت مصوب، کنترل بازار سیاه کاغذ و کنترل ارز واردات کاغذ اشاره نمود، دری در این نشست وعده داد تا قیمت مصوب کاغذ را در سه فاز اجرایی مجزا کاهش پیدا خواهد کرد، این سه فاز اجرایی که با وعده توخالی دری بنا بود در بهار سال ۹۱ در یک فاز، بخشی از سنگینی افزایش هزینه های کاغذ را از دوش جامعه نشر بردارد تا برکناری این مدیر ناکارامد و پس از آن هرگز راه به جایی نبرد و بیشتر پاسخ دهان پر کنی بود برای پرسش های خبرنگاران مبنی بر نقشه راهبردی معاونت فرهنگی اگرچه هرگز راه به جایی نبرد.
بهمن دری از حذف معافیت مالی ناشران هم گفته بود و اینکه ظرف دو ماه به امضای رئیس جمهور درباره بنگاه های فرهنگی، ناشران از معافیت مالیاتی برخوردار می شوند،
” دری، معاونی که شایعات برکناری اش در نمایشگاه بیست و پنجم کتاب تهران گوش اهالی نشر را کر کرده بود و سرانجام چند ماه بعد برکنار شد، در یکی از نشست هایش در پاسخ به اعتراض های پیاپی ناشران از روند اجرایی نمایشگاه کتاب با قاطعیت اعلام کرد:« ناشران ضوابط ما را دوست ندارند در نمایشگاه شرکت نکنند.» “
بخشش او از کیسه خلیفه شامل کتابفروشی ها و لوازم التحریر ها هم می شد اگرچه تا پایان سالی که گذشت ناشران دویدند و مالیات در پی شان.
دری، معاونی که شایعات برکناری اش در نمایشگاه بیست و پنجم کتاب تهران گوش اهالی نشر را کر کرده بود و سرانجام چند ماه بعد برکنار شد، در یکی از نشست هایش در پاسخ به اعتراض های پیاپی ناشران از روند اجرایی نمایشگاه کتاب با قاطعیت اعلام کرد:« ناشران ضوابط ما را دوست ندارند در نمایشگاه شرکت نکنند.» و اصلا انگار نه انگار که بدنه اصلی فرهنگ و نشر، ناشران هستند، چیزی که سبب شد ناشران این معاون فرهنگی را خودکامه ترین معاون فرهنگی دولت های مختلف بدانند.
سپس بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ماه برگزار شد، نمایشگاهی که به زعم برخی از ناشران ابدا نمایشگاه نبوده و تنها بازار بزرگ کتاب است؛ خوب یا بد این نمایشگاه در بیست و پنج سال کارنامه نشر کشور را رقم زده و چرخه اقتصادی نشر را از نوع بازاری اش هندل می کند.
در این دوره از نمایشگاه بنا بر آنچه پیش از برگزاری آن گفته شده بود نشر چشمه در نمایشگاه حضور نداشت و برایش دلایل متعددی ذکر شد که مهمترین آن درج مطالب ناهمسو با مضامین دینی و فکری جامعه بود، به همین مناسبت غرفه دفتر شعر جوان هم به دلیل فروش برخی کتاب های نشر چشمه در ایام نمایشگاه پلمپ شد و معاونت فرهنگی جبهه خود را در برابر نشر چشمه چنان محکم گرفت که نهایتا در بیست خرداد ماه نشر چشمه لغو امتیاز شد.
در نمایشگاهی که گذشت ناشران کودک و نوجوان همچنان به مکان حضورشان در سالن های جنبی و موقعیت نا مناسبش معترض بودند، نیز ناشران بسیاری که از متراژ غرفه هایشان بر اساس سیستم برگه شماری و عدم مساوات محتوایی کتب انتقاد داشتند، بالعکس آن بسیاری از ناشران دولتی همچون سوره مهر، علمی فرهنگی، امیرکبیر و بسیاری دیگر به جهت تسهیل امکانات، از نمایشگاه غایت رضایتمندی را داشتند.
سالی که گذشت پر از مباحث داغ درباره محل دائمی برگزاری نمایشگاه کتاب هم بود، باغ کتاب گزینه پیشنهادی و مشترک برخی سازمان ها چون شهرداری تهران بود، ساخت سازه های نمایشگاهی تپه های عباس آباد و بازگشت نمایشگاه کتاب به محل دائمی نمایشگاه ها نیز از دیگر مواردی بود که راه به جایی نبرد و در نهایت مصلی را محل دائمی این نمایشگاه رقم زد، مصلی ای که این روزها وقتی در صحن شبستان اصلی راه می روی با سنگ مرمرهای لب پریده و شکسته کف صحن و تزیین های به سیاهی نشسته سقف آن مواجه می شوی، مصلی ای که از فرط نمایشگاه شدن، به یک نمازخانه کوچک برای اقامه نماز نیاز دارد.
ادامه دارد...
مریم خاکیان