مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز،«اینجا پارک لاله نیست. پارکینگ پروانه هم نیست. ترمینال شرق هم نیست. اینجا بازارچه خیریه است در عمارت تاریخی مسعودیه. آقای میراث فرهنگی واقعاً این چیدمان و این نوع کاربری برای معرفی بنا مناسب است؟!!! واقعاً آیا هیچ متخصص حفاظت بناهای تاریخی در طراحی این برنامه مشارکت داشته؟»
یکی این پرسش را مطرح کرده که چه اشکالی دارد؟ این بازارچه موقت است!
” من موقع تحویل عمارت همراه مرحوم شیرازی بودم. از همان ابتدا به نیت تبدیل این مکان به نوعی موزه، مرحوم شیرازی شروع به مرمت کرد، آن هم نه موزهای صرفاً برای نگهداری اشیا بلکه موزهای برای نگهداری و نمایش اسنادی مثل اسناد دوره مشروطه و مرکزی برای تحقیقات تاریخی به عبارتی موزهای پژوهشی. “
همه جای دنیا این کار میشود. و فردی دیگر پاسخ داده است:«همه جای دنیا با این کیفیت انجام می شود؟ بدون کارشناسی؟ حفظ شان و اصول؛ دائم و موقت نداره. اصلاً در تغییر کاربری و مرمت و... موضوع دائم مشمول قاعده برگشت پذیری است و ذاتاً منتفی.»
و کاربر دیگری هم عنوان کرده که استفاده از فضای یک بنای تاریخی برای برگزاری هرگونه برنامه ای اعم از بازارچه خیریه، کنسرت موسیقی و یا ... یک ارتباط دو طرفه است. در وحله اول معماری و منظر تاریخی بنا یا محوطه موجب تاثیر مثبت در اجرای برنامه میشود. اما از سوی دیگر موقعیتی را برای معرفی وشناسایی بنا برای برگزار کنندگان فراهم می آورد. لذا باید از این موقعیت به نحو احسن استفاده کرد و نباید یکی را فدای دیگری کرد. کسب درآمد از بناهای تاریخ امری پسندیده است ولی باید به تعادلی منطقی برسیم.
شاید سعید فلاحفر از نخستین کسانی باشد که به صورت مکتوب در مورد احیا و اصول علمی نوشته و از تاثیرات و بایدهای آن مطلع است. او كارشناس ارشد هنری مركز هنرهای تجسمی، معمار، نقاش و عكاس و استاد پروازی دانشگاههای هنر و معماری است و کتابهای « فرهنگ واژههای معماری سنتی ایران» و « مطالعه و شناخت بناها و محوطههای تاریخی» را نگاشته است. فلاحفر با گذاشتن یک عکس از مجموعه عمارت مسعودیه در یکی از صفحات شخصی خود در یکی از شبکههای اجتماعی خبر از برگزاری نمایشگاهی در این بنای فاخر در ایام نوروز میدهد که با واکنشهای متعددی از موافق تا مخالف رو به رو شده است تا آنجا که برخی دیگر از اظهار نظر کنندگان معتقد بودند که نباید متعصبانه به این اعمال نگاه کرد و برگزاری چنین بازارچهای خود به ورود بیشتر گردشگر به عمارت و معرفی آن کمک میکند.
اما فلاحفر
” شاید بتوانیم نظافت خانهمان را به بخش خصوصی بسپاریم اما نوع رابطه با خانوادهمان را که نمیتوانیم به بخش خصوصی بسپاریم. این چه مناقصهای است که دو روزه برنده آن اعلام میشود؟! آیا این یک مناقصه صوری نبود؟! حال مدیران بگویند حدود اختیارات بخش خصوصی کجاست؟ “
خود نوشته است:«اشکالش اینه که اون سن زشت جاش جلوی نمای اصلی بنا نیست. اشکالش اینه که اجناسی که اونجا عرضه میشه تناسبی با شان مجموعه نداره. اشکالش اینه که غرفه ها با توجه به فضا طراحی نشده. اشکالش اینه که اونجا همه چی بود غیر از معرفی مسعودیه. من با اصل موضوع مشکلی ندارم. بحث شیوه اجراست.همانطور که برگزاری کنسرت در این مجموعه خیلی خوب بود ولی اشکالاتی هم داشت. دعوت مردم به مجموعههای تاریخی از اصول پذیرفته شده است اما شرایطی هم دارد نه این که ما غرفه هایی ایجاد کنیم که جلوی دید بنای اصلی را بگیرد و از شأن آن بکاهد. موضوع اشکال در فهم اقتصاد محوطهها و الزامات معرفی بناست. موضوع این است که کار باید با نکته سنجی تخصصی انجام شود نه با نگاه پوپولیستی. بحث این است که هیچ مقام و مدرک و رتبه ای ما را از پایبندی به بایدهای فرهنگی و تاریخی مبرا نمیکند.»
او تأکید کرده است:« هر گونه فعالیت در حریم این بناها باید از اصول و قوانین خاصی پیروی کند که نقطه اشتراک تمام این اصول خدشه دار نکردن بنای موجود و کمک به معرفی و تاکید بر ارزش های آن است. حتا در این غرفهها چیزی متناسب شأن عمارت نمیفروختند. راهاندازی فستیوال و کنسرت و... برای تغییر کاربری یک بنا و معرفی آن است اما در فضای مسعودیه حتی یک بروشور ساده هم نبود که مردم بدانند اینجا که آمدهاند کیف و عروسک و...میخرند نامش مسعودیه است و مربوط به دوره قاجار است. حتی مثلا یک کیسه نایلون با طرح این عمارت نبود که حداقل مردم هنگام خرید بدانند اینجا عمارت مسعودیه است.
نمی شود که به بهانه معرفی بناهای تاریخی; دور چغازنبیل
” نمی شود که به بهانه معرفی بناهای تاریخی; دور چغازنبیل موقتاً کورس بهاره اسب سواری برگزار کرد. نمی شود زیر گنبد سلطانیه جشن ختنه سورون گرفت. نمی شود در جلوی دروازه ملل جشنواره گاو گوشتی گذاشت. که عوام بیایند بنای تاریخی ببینند و از بلندگو مجموعه هم حرفهای نامربوط پخش شود؟ که یک نفر یا یه خط نوشته هم در باره بنا نباشد؟! شهرت بنا به چه قیمتی؟! قاتلین هم در روزنامهها معرفی و مشهور می شوند. اما معنی معرفی و شهرت این است؟!!!» “
موقتاً کورس بهاره اسب سواری برگزار کرد. نمی شود زیر گنبد سلطانیه جشن ختنه سورون گرفت. نمی شود در جلوی دروازه ملل جشنواره گاو گوشتی گذاشت. که عوام بیایند بنای تاریخی ببینند و از بلندگو مجموعه هم حرفهای نامربوط پخش شود؟ که یک نفر یا یه خط نوشته هم در باره بنا نباشد؟! شهرت بنا به چه قیمتی؟! قاتلین هم در روزنامهها معرفی و مشهور می شوند. اما معنی معرفی و شهرت این است؟!!!»
همچنین این کارشناس حوزه میراث فرهنگی در گفت و گو با خبرنگارهنرنیوز در این باره میگوید:« روزگاری که کاربری عمارت مسعودیه مورد توجه قرار گرفت، تصمیم بر آن شد که کاری کنیم که دوره ای از صنایع مستظرفه و موزه ای آن دیده شود. من موقع تحویل عمارت همراه مرحوم شیرازی بودم. از همان ابتدا به نیت تبدیل این مکان به نوعی موزه، مرحوم شیرازی شروع به مرمت کرد، آن هم نه موزهای صرفاً برای نگهداری اشیا بلکه موزهای برای نگهداری و نمایش اسنادی مثل اسناد دوره مشروطه و مرکزی برای تحقیقات تاریخی به عبارتی موزهای پژوهشی. بعد هم که به اصرار و لجبازی و اجبار آن جا را ساختمان اداری کردند و سپس فهمیدند که این طرح اشتباه است. چون از ابتدا تصمیم بر حضور مردم در این مکان بود اما عملا با تبدیل آن به سیستم اداری این فرصت از دست رفت.»
او درباره نفیس بودن یا نبودن این عمارت به خبرنگار هنرنیوز میگوید:« بنای تاریخی نفیس که ثبت ملی هم هست، تعریفی دارد. نمیتوان گفت فلان اثر چون مقاصد اقتصادی گروهی را تأمین میکند یا ما را به یاد کلیت ایران نمیاندازد پس نفیس نیست اما بهمان اثر معاصر که حتی برخی از کارشناسان خارجی از ساخت آن اظهار تعجب کردهاند، چنین شاخصهای دارد. که صد البته همین اثر معاصر هم ممکن است شاخصههایی داشته باشد که باید آن را نیز در زمره نفایس دانست. این درست مانند آن است که در دوره پهلوی به دلیل غرض ورزی با قاجار کلیه بناهای دارای ارزش تاریخی را بناهای تا دوره زندیه اعلام کردند. در بخشهایی از کتاب«حفاظت بنا و محوطههای تاریخی» اشاره کردهام که بنایی نفیس است که از نظر هنری یا سازهای یا زمانی در آن خلاقیت به کار رفته است. این گونه نیست که چون فلان اثر را دوست داریم نفیس است و دیگری چون منفعت اقتصادی دارد غیر نفیس اعلام شود.»
این استاد دانشگاه و کارشناس باتجربه هنری اضافه میکند:« در دوره ریاست آقای بقایی و مشایی
” یادم هست در دوره ریاست آقای مرعشی، من و مرحوم مهریار و یکی از روزنامهنگاران دعوت شدیم برای همفکری. ایشان اصرار داشت که بناها و محوطههای میراث فرهنگی باید به بخش خصوصی واگذار شود هرچه ما گفتیم نه، قبول نمیکرد. آخر به ایشان گفتم اینطور که شما میگویید در نهایت ما باید منتظر دیزیسرای سلطانیه و پاتیناژ تخت جمشید و... باشیم. “
هرچه فریاد زدیم که بخش خصوصی تعریفی دارد، کسی نشنید. همچنین یادم هست در دوره ریاست آقای مرعشی، من و مرحوم مهریار و یکی از روزنامهنگاران دعوت شدیم برای همفکری. ایشان اصرار داشت که بناها و محوطههای میراث فرهنگی باید به بخش خصوصی واگذار شود هرچه ما گفتیم نه، قبول نمیکرد. آخر به ایشان گفتم اینطور که شما میگویید در نهایت ما باید منتظر دیزیسرای سلطانیه و پاتیناژ تخت جمشید و... باشیم. اینها را که نمیتوان به بخش خصوصی اجاره داد.»
او با اشاره به این که یک زمانی حتی قرار بود خدمات تخت جمشید را به یک شرکت خارجی به مدت ده سال اجاره بدهند، اظهار میکند:« شاید بتوانیم نظافت خانهمان را به بخش خصوصی بسپاریم اما نوع رابطه با خانوادهمان را که نمیتوانیم به بخش خصوصی بسپاریم. این چه مناقصهای است که دو روزه برنده آن اعلام میشود؟! آیا این یک مناقصه صوری نبود؟! حال مدیران بگویند حدود اختیارات بخش خصوصی کجاست؟ مثلاً میشود گفت طبق اصل ماده فلان از فردا کلانتریهای تهران را به بخش خصوصی واگذار میکنیم؟ اصلاً چنین چیزی معنا دارد؟! یا همه بیمارستانها را واگذار کنیم به بخش خصوصی. آیا بدین شکل امنیت ملی به خطر نمیافتد؟!»
فلاحفر در پایان تأکید میکند:« در حوزه میراث فرهنگی هم یک سری از کارها در حد خودش و بر اساس تعریف ضوابط به صورت پیمانکاری قابل واگذاری است. مثلاً خاکبرداری یا نقاشی یا نقشه برداری فلان بنا را میتوان به بخش خصوصی داد نه این که کل بنا به بخش خصوصی واگذار شود. باید مشخص شود تعریف مدیران میراث فرهنگی از واگذاری به بخش خصوصی چیست؟ اگر عمارت مسعودیه نفیس نباشد، مرکز تهران چگونه تعریف میشود! مرکز تهران بدون مجلس یا باغ نگارستان و عمارت مسعودیه مگر قابل تعریف است! میشود از نیم تنه، بدن یک نفر را جدا کرد و بعد هم اصرار داشت بدون این عضو هم او شخصی کامل است. با حذف مسعودیه از نفایس، تعریف تهران عوض میشود. بر اساس کدام معیار عمارت مسعودیه نفیس نیست؟!»